پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تاریخ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=25)
-   -   فرمانروایان سامانی (http://p30city.net/showthread.php?t=16270)

رزیتا 11-06-2009 02:29 AM

ابوالحارث منصور بن نوح
 


ابوالحارث منصور بن نوح

« 389-387 ق / 999- 997 م»

بعد از نوح که وفاتش بر اثر عارضه دو سه روزه‏ای روی داد «رجب 387 ق / جولای 997 م»،
پسر خردسالش ابوالحارث منصور بر تخت نشست ،
با این همه ظاهراً اختلاف امراء، جلوس او را بر مسند امارت چند روزی به تأخیر انداخت.


امیر نوخاسته سامانی

سیاستهای منصور بن نوح که جوان نوخاسته‏ای بیش نبود و درباریان و سرکردگان سپاه، قدرتش را چندان جدی تلقی نمی‏کردند، موجب ناخرسندی درباریان شد؛
  • از این رو، برخی از آنها، ایلک خان را به تسخیر بخارا دعوت کردند.
  • اما ایلک خان ، فایق را که از حانب وی در سمرقند حاکم بود به بخارا فرستاد، و فایق با اظهار دوستی و بندگی نسبت به ابوالحارث منصور، زمام امور را در بخارا به دست گرفت و به این ترتیب دربار بخارا را تحت نظارت خویش درآورد.

توافق بر سر عزل ابوالحارث منصور بن نوح
  • چون سیف الدوله محمود، در همین ایام برای دستیابی به غزنه که مرگ پدرش سبکتکین «387 ق / 997 م» موجبات ادعاهای برادرش اسماعیل را برای جانشینی پدر فراهم کرده بود ، به آن سرزمین رفته بود.
  • ابوالحارث منصور «بکتوزون » حاجب را به جای او به حکومت خراسان فرستاد.
فایق هم چون از واگذاری خراسان به بکتوزون، راضی نبود پنهانی با نامه و پیام، ابوالقاسم سیمجوری ، برادر ابوعلی را به مخالفت با او برانگیخت.

  • اما جنگی که بین آنها رخ داد به صلح منجر شد و قهستان و هرات به سیمجور واگذار و خراسان در تصرف بکتوزون باقی ماند «ربیع الاول 388 ق / مارس 998 م».
  • در این میان، سیف الدوله محمود از غزنه بازگشت و چون خود را حاکم خراسان می‏دانست، در دفع و طرد بکتوزون از خراسان تردیدی به خود راه نداد.
  • چون ابوالحارث منصور برای رفع این اختلاف به همراه فایق و سپاه خویش عازم خراسان شد، بکتوزون شکست خود را از محمود نتیجه بی ثباتی منصور می‏دانست، در سرخس به موکب او رسید.
  • در آنجا دو سرکرده سپاه، پنهانی در خلع ابوالحارث منصور توافق کردند. بالافاصله او را توقیف و چشمهایش را میل کشیدند و برادرش ابوالفوارس عبدالملک را که کودکی خردسال بود به جای او به امارت گذاشتند «صفر 389 ق / فوریه 999 م».

رزیتا 11-06-2009 02:30 AM

ابوالفوارس عبدالملک بن نوح
 
ابوالفوارس عبدالملک بن نوح

«389 ق / 999 م»

پس از آن که امیر منصور در صفر 389 ق / فوریه 999 م، نابینا شد،
فایق و بکتوزون و دیگر امیران سامانی،
برادر ابوالحارث منصور بن نوح،
ابوالفوارس عبدالملک را که کودکی خردسال بود به جای او به امارت نشاندند.


مدعیان قدرت در دوره ی ابوالفوارس عبدالملک بن نوح
  • محمود غزنوی
نابینا کردن امیر منصور سامانی دستاویزی شد برای سیف الدوله ، محمود غزنوی ، تا به بهانه انتقام از خلع و کور کردن منصور، بکتوزون و فایق را تنبیه کند.
سیف الدوله ، محمود ، در مرو در جمادی الاولی 389 ق / آوریل 999 م ، آنها را شکست داد و خود در خراسان به داعیه استقلال به پا خاست و به این ترتیب از قبول امارت عبدالملک سرپیچی کرد.
با آن که بکتوزون و فایق به حمایت امیر زاده دست نشانده خویش عازم مقابله با محمود شدند، اما مرگ ناگهانی فایق در شعبان 389 ق / آگوست 999 م، ایشان را از دنبال کردن این هدف باز داشت.

در این میان حکومت سیف الدوله محمود غزنوی بر خراسان از جانب بغداد نیز تأیید شد و محمود از خلیفه لقب یمین الدوله و امین المله را با خلعت و فرمان دریافت کرد و خطبه به نام وی خوانده شد و سکه را به نام او ضرب شد.

  • ایلک خان ترک
از این رو، ایلک خان ترک؛ شمس الدوله بونصر ، که در آن هنگام فرمانروایی ترکستان را داشت چون از احتمال اقدام محمود برای تسخیر بخارا نگرانی داشت، حمایت از عبدالملک خردسال را بهانه‏ای کرد تا در ظاهر با دعوت و حمایت عناصر ضد حکومت در بخارا بتواند با شتاب خود را به تختگاه سامانیان برساند «ذی الحجه 389 ق / دسامبر 999 م».

اما بر خلاف آن چه در ظاهر می نمود ، از عبدالملک حمایت نکرد.
بلکه او را با برادر مخلوعش منصور، همراه با بکتوزون و تمام امیر زادگان و امیران بازمانده از سامانیان دستگیر و به زندان انداخت.
و بدین گونه بخارا ، تختگاه سامانیان را به قلمرو ترکان ملحق کرد .


غروب امارت سامانی

به این ترتیب در ماوراء النهر نیز همچون خراسان، روزگار قدرت سامانیان پایان یافت.

پس از این در فاصله یک سال بعد از عزل و توقیف منصور، قلمرو او بین ایلک خانیان و غزنویان تقسیم شد.


رزیتا 11-06-2009 02:32 AM

امیر اسماعیل منتصر سامانی
 

امیر اسماعیل منتصر سامانی

«395 - 389ق / 1004-999 م»

با زندانی شدن تمامی امیران و بزرگان سامانی در 389 ق / 999 م، الحاق تختگاه سامانیان به قلمرو ترکان و تقسیم سرزمینهای سامانیان، دولت سامانی فرو پاشید.

با این حال یک مقاومت نومیدانه اما طولانی که از جانب امیر اسماعیل منتصر سامانی برادر کوچک منصور و عبدالملک رهبری شد، آخرین سالهای حیات سامانیان را در خراسان و ماوراء النهر به رنگ یک مقاومت مسلحانه تازه درآورد ؛

مقاومت فارسی زبانان شهرنشین تاجیک، در مقابل غلبه سرکردگان جنگجوی ترک.


تلاشهای امیر اسماعیل منتصر سامانی برای احیای قدرت سامانیان
  • پس گرفتن بخارا و سمرقند
این واپسین بازمانده دلیر سامانیان، از حبس ایلک خان گریخت و به خوارزم رفت و با نیرویی که از هواخواهان خاندان سامانی گرد آورده بود، ترکان را از بخارا و بعد از آن از سمرقند بیرون راند، اما در مقابل انبوه سپاه مهاجم تاب نیاورد و به ناچار به خراسان گریخت.
در آن جا بر نیشابور دست یافت، اما محمود او را از آن دیار بیرون راند.

  • جنگ با ایلک خانیان
در بازگشت به ماوراء النهر، از ترکان غز، لشکری مزدور گرد آورد و باز با سپاه ایلک خانیان که بین آنها و غزان دشمنی دیرین وجود داشت، درآویخت.
یک بار اشغالگران را مغلوب کرد «رجب 394 ق / آوریل 1004 م» لیکن چون سرکردگان غز، او را فرو گذاشتند، عازم خراسان شد.

در بازگشت از آن جا امیر اسماعیل منتصر سامانی از سپاه ایلک خانیان شکست خورد و با وجودی که از مهلکه جان سالم به در برد اما در بیابان مرو به دست یک قبیله از اعراب مهاجر که در آن حدود به سر می‏بردند، کشته شد (395 ق / 1004 م).

به این ترتیب آخرین تلاش سامانیان برای اعاده قدرت از دست رفته، ناکام ماند.

قطعه‏ای حماسی گونه از شعر فارسی که روح نستوه این آخرین امیر سامانی را روحیه یک جنگجوی فوق العاده استوار، مصمم و بی تزلزل نشان می‏دهد، آخرین نمونه شعر پارسی در عصر سامانیان است که دوران زایندگی و فزایندگی زبان فارسی به شمار می‏رفت.




اکنون ساعت 07:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)