![]() |
زن از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید )
با سلام
با توجه به شلوغ شدن زیرتالار ادبیات طنز و بحث داغ زن و مرد و جنگ و جدل طنز و کاملا آبدار و درجه یک در این مورد خاص!!! تاپیک گفتگوی مهم شد و به ( مـــهم: زن از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید )) تغییر نام داده و تمام مباحث در این زمینه به این تاپیک انتقال خواهد یافت.:53: ضمنا در همین زمینه تاپیک ( مـــهم: مرد از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید ) ) نیز موجود است.:53:
ضمنا در این دوتاپیک خاص دوتا قانون هم داریم: 1- از به جدل کشیدن زیاده از حدبحث خودداری کنید و در صورت داشتن مشکلات عدیده و غیر قابل تحمل با شخص خاصی سریعا بروید به قسمت نامه خصوصی و با نامه خدمت طرف مقابلتون برسین همچین که کیف کنه ولی فقط تو نامه خصوصی.!![IMG]****************************/112.gif[/IMG] بکش بکش خوبی داشته باشین و البته موفق باشین[IMG]****************************/10.gif[/IMG] ارادتمند.... امیر عباس... بچه تهرانپارس!![IMG]****************************/87.gif[/IMG] |
يعني واقعا خانم ها اين طوري هستند http://i17.tinypic.com/6utts0o.gif اگه مطالب زير و بخونين به من و سهند حق مي دين كه از هر چي جنس ماده تو دنيا هست بترسيم. من و سهند دل كه خوبه ......... جيگرش رو هم نداريم بخواهيم ...... آره كار دست خودمون بديم، چه دائم، چه موقت، چه زودگذر. حالا بخونينش تا به من و سهند مشاوره بدين تو اين دنياي خاكي چه خاكي تو سرمون بريزيم. خانم ها مثل راديو هستند. هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگو يي نمي شنوند. خانم ها مثل شبكه اينترنت هستند، از هر موضوعي يك فايل اطلاعاتي دارند خانم هامثل چسب دوقلو هستند، اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد خانم ها مثل موتور گازي هستند، پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت خانم ها مثل رعد و برق هستند، اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون خانم ها مثل ليمو شيرين هستند، اول شيرين و بعد تلخ مي شوند خانم ها مثل موبايل هستند، هر وقت كاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند خانم ها مثل گچ هستند، اگر چند دقيقه مدارا كنيد آنچنان سخت مي شوند كه هيچ شكلي نمي گيرند خانم ها مثل كنتور برق هستند، هر چند سالي يكبار سن آنها صفر مي شود خانم مثل فلزياب هستند، هرگاه از نزديكي طلافروشي رد مي شوند عكس العمل نشان مي دهند اگه تيپ بزنيم بريم سر كار، ميگن ببينم با كي قرار داري؟ اگه لباسهاي معمولي بپوشيم، ميگن تواصلا' سليقه نداري اگه زياد بگيم دوستت دارم، ميگن باز چه نقشه اي تو سرته اگه نگيم دوستت دارم، ميگن پاي كسه ديگه اي وسطه اگه زياد بهشون زنگ بزنيم، ميگن به من اعتماد نداري اگه زنگ نزنيم، ميگن انگار سرت خيلي شلوغه اگه تو خونه زياد بخنديم، ميگن ديونه شدي اگه كم بخنديم، ميگن بخت النحس اگه شام بخواهيم، ميگن فقط فكر شكمشه اگه شام نخواهيم، ميگن ذليل مرده شام با كي كوفت كردي! شما بگين ما چيكار كنيم؟ |
|
زن از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید )
|
زن از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید ) جريانات رخت خوابي !!
جريانات رخت خوابي !![IMG]****************************/247.gif[/IMG]
جريانات رختخوابي اصولاً از جذابترين موضوعات در زندگيه بشريه.:65::65: يك جورايي هم در دنيا اينطوری مد شده كه اصولاً آقايون بايد دنبال اين مسائل بدوبدو كنن و خانمها هم ازش به عنوان اسلحهای مرگبار عليه آقايون استفاده ميكنند:confused: و اما داستان : يك شب كه من و دوستم !!!!! توي رختواب مشغول ناز و نوازش در حد مجاز بوديم !!!! در حالي كه احتمال وقوع حوادثي خاص نیز بيشتر و بيشتر ميشد يك دفعه اون برگشت و به من گفت : من حوصله اش رو ندارم فقط ميخوام كه بغلم كني." چي؟ يعني چه؟ و اون جوابي رو كه هر مردي رو به در و ديوار ميكوبونه بهم داد: تو اصلاً به احساسات من به عنوان يك زن توجه نداري و فقط به فكر ... هستي! و بعد در پاسخ به چشمهاي من كه از حدقه داشت در مياومد اضافه كرد: تو چرا نميتوني من رو بخاطر خودم دوست داشته باشي نه براي چيزي كه توي رختواب بين من و تو اتفاق ميافته؟ خوب واضح و مبرهن بود كه اون شب ديگه هيچ حادثهاي رخ نداد و براي همين من هم با افسردگي خوابيدم. فرداي اون شب ترجيح دادم كه مرخصي بگيرم و يك كمي وقتم رو باهاش بگذرونم. جای شما خالی با هم رفتيم بيرون و توي يك رستوران شيك و خیلی گرون ناهار خورديم.! بعدش رفتيم توي يك بوتيك بزرگ و درجه یک و باکلا و البته گرون و مشغول خريد شديم.!! چندين دست لباس گرون قيمت رو امتحان كرد و چون نميتونست تصميم بگيره من بهش گفتم كه بهتره همه رو برداره. بعدش براي اينكه ست تكميل بشه توي قسمت كفشها براي هر دست لباس يك جفت هم كفش انتخاب كرديم. در نهايت هم توي قسمت جواهرات يك جفت گوشوارهاي الماس که قیمت نجومی داشت. حضورتون عرض كنم كه از خوشحالي داشت ذوق مرگ ميشد. حتي فكر كنم سعي كرد من و امتحان كه چون ازم خواست براش يك مچبند تنيس بخرم، با وجود اينكه حتي يك بار هم راكت تنيس رو دستش نگرفتهبود. نميتونست باور كنه وقتي در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزيزم." در اوج لذت از تمام اين خريدها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزيزم فكر كنم همينها خوبه. بيا بريم حساب كنيم." در همين لحظه بود كه گفتم: "نه عزيزم من حالش و ندارم." با چشماي بيرون زده و فك افتاده گفت: چي؟" عزيزم من ميخوام كه تو فقط كمي اين چيزا رو بغل كني. تو به وضعيت اقتصاديه من به عنوان يك مرد هيچ توجهي نداري و فقط همين كه من برات چيزي بخرم برات مهمه." و موقعي كه توي چشماش ميخوندم كه همين الاناست كه بياد و منو بكشه اضافه كردم: "چرا نميتوني من و بخاطر خودم دوست داشتهباشي نه بخاطر چيزايي كه برات ميخرم؟" خوب امشب هم توي اتاقخواب هيچ اتفاقي نميافته . فقط دلم خنك شده كه فهميده "هرچي عوض داره گله نداره." [IMG]****************************/248.gif[/IMG] [IMG]****************************/248.gif[/IMG] [IMG]****************************/248.gif[/IMG] [IMG]****************************/245.gif[/IMG] [IMG]****************************/245.gif[/IMG] [IMG]****************************/245.gif[/IMG] |
برنامه هفتگی خانم های ایرانی......طنز
برنامه هفتگی خانم های ایرانی
توجه: خواندن این متن اصلا به خانم ها توصیه نمی شود! 1- نخونید! 2- اگر خوندید فحش ندید! 3- اگر فحش دادید به نويسنده ندید! شنبه مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم ''فال قهوه روسی یخ زده'' بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته ''شوهرت واست یه انگشتر می خره'' خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار! یكشنبه مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم كلاسهای "روش خود اتكایی بر اعتماد به نفس" ثبت نام كنیم. هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی داره. تا برگردم دیر شده، سر راه یه چیزی بگیر بیار! دوشنبه مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه". می گن خیلی جالبه. ممكنه طول بكشه. سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار! سه شنبه مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟ زن: ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم كه می خواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم. تو كه می دونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند! ممكنه طول بكشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار! چهارشنبه مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای كلاس "بدن سازی" و "آموزش ترومپت" ثبت نام كنیم. همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه. ترومپت هم كه میگن خیلی كلاس داره مگه نه؟ ممكنه طول بكشه چون جلسه اوله. سر راه یه چیزی بگیر بیار! پنج شنبه مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی كه تازه از كانادا اومده. می خوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم. من واقعاً از این زندگی ''خسته '' شدم! چیه همش مثل كلفتها كنج خونه! به هر حال چون ممكنه طول بكشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار! جمعه مرد: عزیزم! امروز چی ناهار داریم؟ زن: ببینم تو واقعاً خجالت نمی كشی؟ یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟ واقعاً نمی دونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت! نه! واقعاً این خیلی توقع بزرگیه كه انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟! |
نه اینا طنزه جدی نیست بابا مگه میشه همچین چیزی اصلا :21: اینا میخوان زنای ما رو بد عادت کنن این چیزا رو مینویسن یعنی شما برید اینطوری بکنید والا کسی که این چیزا رو بلد نیست
واقعا این نویسنده ها چقدر بی انصاف هستند .... |
قورباغه و برآورده کردن آرزوهاي يک زن(طنز)
خانمي در زمين گلف مشغول بازي بود. ضربه اي به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بيشه زار کنار زمين شد. خانم براي پيدا کردن توپ به بيشه زار رفت که ناگهان با صحنه اي روب رو شد.
قورباغه اي در تله اي گرفتار بود. قورباغه حرف مي زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کني، سه آرزويت را برآورده مي کنم. خانم ذوق زده شد و سريع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتي شرايط برآورده کردن آرزوها را بگويم. هر آرزويي که برايت برآورده کردم، 10 برابر آنرا براي همسرت برآورده مي کنم! خانم کمي تامل کرد و گفت؛ مشکلي ندارد. آرزوي اول خود را گفت؛ من مي خواهم زيباترين زن دنيا شوم. قورباغه به او گفت؛ اگر زيباترين شوي شوهرت 10 برابر از تو زيباتر مي شود و ممکن است چشم زن هاي ديگر بدنبالش بيافتد و تو او را از دست دهي. خانم گفت؛ مشکلي ندارد. چون من زيباترينم، کس ديگري در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزويش برآورده شد. بعد گفت که من مي خواهم ثروتمند ترين فرد دنيا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت 10 برابر ثروتمند تر مي شود و ممکن است به زندگي تان لطمه بزند. خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد. آرزوي سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرايي برآورده کرد. خانم گفت؛ مي خواهم به يک حمله قلبي خفيف دچار شوم! نکته اخلاقي: خانم ها خيلي باهوش هستند. پس باهاشون درگير نشين. |
نقل قول:
|
زن از دیدگاه طنز (جدی نگیرید)
"طنز زنانه" |
اکنون ساعت 10:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)