تورا سریست که با ما فرو نمی آید
مرا دلی که صبوری از او نمی آید |
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است |
این شعر به زبان کردیه
تا کی دانیشم له سای داری بی ؟ تا کی بیکیشم دردی غریبی ؟ تا کی ناله ی دل چو ناله ی نی بو ؟ رنگ رخسام چو زرده به-ی بو ؟ |
این شعر هم به زبان کردی است:
و فدای بالات بام آزیزم روزی چوار جاره صبح و نیمه رو باوانم عصر و ایواره |
در هوايت بي قرارم روز و شب
سر ز پايت بر ندارم روز و شب روز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب را کي گذارم روز و شب |
وحید جان فکر کنم به کلماتی مثل عازیزم و یا باوانم و .... که در وسط اشعار آواز یا تصنیف میان
تحریر گفته میشه (یا حالا هر اسم دیگه ای هم که داشته باشه ) که این در اصل شعر وجود نداره و فقط در آوازه برای مثال شعری که در پست اخیر من نقل شده اگه بخوای تحریراشو حذف نکنی این میشه تا کی ناله ی دل آخ چو ناله ی نی بو ؟ رنگ رخسام آی چو زرده به-ی بو ؟ بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم |
ميا بي دف به گور من زيارت
كه در بزم خدا غمگين نشايد |
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم |
میان گریه می خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی گیرد |
اکنون ساعت 05:10 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)