بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک شاخههای شسته ، باران خورده ، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس ، رقص باد نغمهی شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش بحال روزگار خوش بحال چشمهها و دشتها خوش بحال دانهها و سبزهها خوش بحال غنچههای نیمهباز خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز خوش بحال جام لبریز از شراب خوش بحال آفتاب ای دل من گرچه در این روزگار جامهی رنگین نمیپوشی بکام بادهی رنگین نمیبینی به جام نقل وسبزه در میان سفره نیست جامت از آن می که میباید تهی است؛ ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار گر نکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ… ...... فریدون مشیری |
بمان تا بيايد همه فرودين
{پپوله} بمان تا بيايد همه فرودين كه بفروزد اندر جهان هوردين زمين چادرسبز در پوشدا هوا بر گلان سخت بخروشدا بخواهم من آن جام گيتی نماي شوم پيش يزدان بباشم به پای كجا هفت كشور بدواندرا ببينم بحر و بوم هر كشورا بگويم تو را هر كجا بيژن است به جام اندرون اين مرا روشن است فردوسی عزيز {پپوله} خوشا نوروز در شيراز، در بازار وكيل، در چارسوی پر از ادويه، در سرای مشير، بر تو شيرازی نوروز مبارك باد. خوشا نوروز در نور، در ساحل سيسنگان بر ماسههای پر از گوش ماهی برتو مازندرانی نوروز مبارك باد. خوشا نوروز در تبريز، در ارك شاهگلی، در باغ بينظير گلستان. بر تو آذربايجانی بهار مبارك باد. خوشا نوروز در كرمان، در فلكه مشتاق، در زير آفتاب و ماهتاب ماهان، در سايه آن شاه، آن نعمت، آن ولي، آن شاه نعمت ولی. نوروز در سراسر كرمان مبارك باد. خوشا نوروز در نيزار پر آواز خوزستان، لب كارون كنار شط بهمن شير. خوشا نوروز در آتشكده در يزد، خوشا نوروز در مشهد، در دزفول، در نصف جهان اصفهان، در رشت، در بابل، در قزوين، در سلطانيه، در تركمن صحرا، در سيستان و بلوچستان. در شاليزارهای كرانه های دريای خزر، و مرغزارهای ديلم، هامونهای عريان بلوچستان، اروند رود خوزستان و هيرمند سيستان، دشت ارژن فارس، حاشيه های كوير سوزان خراسان و شهركها و دهستانهای ساحلی خليج فارس ... خوشا نوروز در كردستان، كنار بيستون با تيشهيی در دستهای عشق، خوشا نوروز در تهران و در شميران و در دربند خوشا نوروز در هر گوشه ايران. نوروز بر عاشقان عشق، نوروز بر هر ايرانی در هر كجای كره خاكی مبارك باد |
صداي پاي بهار
برف و یخ آب شد چشمه ها شد روان شد زمین رنگ رنگ خنده زد آسمان باز دنیای ما شاد و پیروز شد آمد، آمد بهار عید نوروز شد پر شد از بوی گل کوچه ها، خانه ها باز آغاز شد رقص پروانه ها باز هم پهن شد سفره هفت سین سبز شد، سرخ شد هر کجای زمین {پپوله} |
عید نوروز می رسد از راه
عید نوروز می رسد از راه شادی از روی خانه می بارد پدرم با چه دقتی دارد بوته های بنفشه می کارد مادر مهربان من از صبح شستشو کرده هر چه را بوده پرده را شسته، شیشه را شسته نیست در خانه، ذره ای دوده تازه وقت غروب هم مادر خسته، اما برای شادی ما می نشیند لباس می دوزد تا بپوشیم روز عید آن را .. .. . |
سال نو
سال نو دوباره آمد از راه بهار سبز و زیبا جوانه زد درختان در ده کوچک ما پروانه های رنگی می رقصند روی گلها در دشت و در بیابان در باغهای زیبا مادربزرگ خوبم دوباره سفره چیده هفت سین سفره گوید که سال نو رسیده ... . |
نوروز کهن وجاوید
نوروز کهن وجاوید نوروز بزرگترين جشن ملي ايرانيان است. كهنترين جشني كه از آغاز سال را دربرميگيرد. جشن رستاخيز طبيعت و تجديد زندگي است. جشن حركت و جنبش و تكاپو و كار است. جشن طبيعت است. عيد نوروز و گرامي بودن آن نزد ايرانيان بسيار قديمي و كهن است چنانچه پيدايش آن را به جمشيد نسبت دادهاند. جشن آغاز سال و تجديد زمان و تجديد حيات و آفرينش است كه برگزار ميشود. نخستين كسي كه نوروز را پديدار ساخت و برقرار كرد كياجم (جمشيد) بود. سبب آنكه وي در نوروز دنيا را به تصرف درآورد و ايرانشهر را به غايت آباداني رسانيد و پس از آن مقرر كرد تا مرتب نوروز را جشن سازند. جمشيد يكهزار و پنجاه سال شاهنشاهي داشت. آنگاه به دست ضحاك كشته شد. ضحاك نيز يك هزار سال فرمانروايي كرد تا زمان فريدون فرا رسيد. فريدون ضحاك را در كوه دماوند (به وسيلهء كاوه آهنگر) به زنجير كشيد و اين بند كردن واقع شد در نيمهء روز مهر ماه در مهر روز (شانزدهم مهر = مهر روز) و اين روز را مهرگان ناميدند و نوروز را جم (جمشيد) استوار كرد و مهرگان را آفريدون (فريدون) و نوروز دو هزار و پنجاه سال از مهرگان قديمتر است. بار ديني و باورهاي اساطيري: نوروز ايراني جشن ويژهء اهورامزداست. نخستين روز هر ماه اورمزد نام دارد و هم روزي است كه آفرينش جهان در آن روز واقع شده و پس از بعث و رستاخيز مردگان و از ميان رفتن بدان و اهريمن و ديوان جهان نو ميشود. در اين روز جهان آفريده شد و انسان خلق گشت و مقدرات براي هر ماه و هر روز تقسيم شد. بخت و سرنوشت مردم تعيين گشت و مردم به حوادثي كه در اين روز روي دهد تفال زده و خوبي و بدي آن را پيشگويي ميكنند چنانچه از سبز كردن انواع غلات نوع غلهاي را كه در آن سال محصول بيشتري ميداد پيشگويي ميكردند. از زمان ساسانيان جشن سال نو و نوروز در آغاز بهار برگزار ميشده است. همچنين سال به دو بخش تقسيم ميشد: آغاز تابستان (اول بهار) و آغاز زمستان (اول پاييز) كه جشن نوروز و جشن مهرگان هر دو با مراسمي تقريباً همسان رواج داشت. آثاري كه در تختجمشيد به شكل حجاري باقي است و نمايندگان تابعهء ملل گوناگون را نمايش ميدهد كه تحف و هدايايي آورده و در انتظارند كه به ترتيب به حضور شاهنشاه رسند كه برگردان و رسمي از رسوم آييني نوروزي ميدانند. براي آغاز سال نو مردم شستوشو و غسلهاي ويژه و اعتراف به گناهان و_ طلب بخشش و آمرزش از دوستان و معاشران و خانهتكاني و نو كردن و سفره پهن كردن و مهماني دادن و سور برپا داشتن و به ياد مردگان بودن انجام ميدادند. مراسم و آدابي كه روزهاي پيش از جشن نوروز و مهرگان و روزهاي پس از آن انجام ميگرديد افروختن آتش براي راندن ارواح خبيثه و شياطين و نيز دود كردن اسفند و كندور و صمغ و گياهان ويژه براي استمرار سلامتي و تندرستي بودهاند. يكي از مراسم سال نو كه در آخرين روزهاي سال انجام ميشد يادكرد از مردگان و بزرگداشت ارواح درگذشتگان و اهداي نذور و صدقات و خيرات براي آنان است و بلافاصله در نخستين روز بهار مراسم سور و سرور و شادي و جشن آغاز ميشد. {پپوله} |
مراسم ميرنوروزي
مراسم ميرنوروزي مراسم ميرنوروزي: ميرنوروزي عبارت از فردي عامي و از توده و عوامالناس بوده كه او را تحت شرايطي برگزيده و براي چند روز زمام امور شهري را به عهدهاش ميسپردند و تفريح ميكردند. در ايام نوروز محض تفريح عمومي و خنده و بازي ميرنوروزي را بر تخت شاهي مينشاندند و پس از انقضاي ايام جشن سلطنت او نيز پايان مييافت. از دوران كهن يكي از آيينهاي نوروزي سبز كردن دانهها و حبوبي است كه به ويژه زنان در ظروف گوناگوني به عمل آورده و روز سيزدهم نوروز و جشن بهاري دستهجمعي به بيرون شهر رفته و آن را به آب روان ميافكنند. اين سبزهها گاه به گونهء هفت كه از اعداد مقدس است سبز ميشد. اقلامي كه از دانهها سبز ميكردند عبارت بود از: گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، كنجد، باقلا، كاجيله، ذرت و ماش. در سفرههاي هفت سين معمولاً سه ظرف سبزه به عنوان كنايه از سه اصل ديني: انديشهء نيك، گفتار نيك و كردار نيك قرار ميدادند كه اغلب گندم و جو و ارزن بود. امروزه نيز يكي از رسوم جشن سال نو در ايران سبز كردن سبزه در ظروف سفالي است كه در آغاز اعتدال بهاري انجام ميشود. چهبسا سبز كردن سبزه خود نمادي از تكرار آفرينش باشد و يادبود آفرينش ازلي و نخستين است. در جشن نوروز مردم به هم آب ميپاشيدند و اين سنت از آداب كهن ايراني است و در زمان ساسانيان معمول بوده است و هنوز در ميان ارمنيها و زرتشتيها چنين رسمي باقي است. در قديم در هنگام نوروز و مهرگان نمايندگان ملل تابعه و وزيران و بزرگان كشوري و لشگري و نمايندگان اصناف و برزيگران و غيره هدايايي را طي تشريفات به حضور شاه پيشكش كرده و شاهنشاه خود در اين مراسم حضور مييافت. روز نخست فروردين نوروز عامه يا نوروز كوچك است. روز ششم فروردين يا خرداد روز از ماه فروردين تولد زرتشت بوده و در آن روز بسا از حوادث بزرگ روي داده. در رسالهاي از دوران ساساني موسوم به «روز خرداد - ماه فروردين» كه نوروز خاصه است آمده اغلب حوادث مهم ملي و ديني ايرانيان در چنين روزي روي داده است. مراسم نوروزي: هفتسين، خطبهخواني، بارعام و دادخواهي، اهداي هدايا و نوعي تاديهء مالياتي و ترتيب به حضور بار يافتن طبقات گوناگون و بسا امور ديگر بوده است كه كم و بيش در جشن مهرگان نيز انجام ميشده است. سفرهء هفت سين امروزي همان سفرهاي بوده كه جهت ارواح درگذشتگان در هر خانهاي گسترده ميشد. يكي از اقلام عمدهء سفرهء هفت سين آب است، كنايه از آنكه سراسر سال آبسالي باشد و آب در سفرهء نوروزي چون ساير چيزها، نشانهء باروري و بركت ميباشد. تخممرغ نيز در سفرهء نوروزي، نشان نطفه و نژاد است. آيينه و سمنو كه از جوانههاي تازه رسيدهء گندم پخته ميشود، سنجد كه نشان عشق و دلدادگي و زايش و تولد است و ماهي كه نشان برج حوت =( ماهي) يا اسفند كه سپري شده و سيب كه ميوهاي است با راز و رمز عشق و زايش و انار كه ميوهء درختي مقدس است نزد ايرانيان و سكههاي تازهضرب كه نشان بركت و ثروت و دارندگي است و گل بيدمشك كه نمايشگر امشاسپند سپندارمذ و گل ويژهء اسفند ماه است و نارنج كه گوي مانند چون زمين است در ظرفي از آب و دانههايي مقدس اسپند كه بخوري بسيار جالب توجه است و شمع و لاله و بسياري چيزهاي ديگر در سفرهء هفتسين از لوازم است. در اغلب نقاط و شهرهاي ايران، هفتسين با كم و بيش اختلافي مرسوم است. در سفرهء ويژه: يك ظرف كوچك سمنو، يك يا چند عدد سكهء نو ضرب، يك ظرف كوچك چيني يا بلور از سركه، چند دانه سير، ظرف كوچكي سنجد، مقداري سماق، ظرفي سيب و مقداري سبزه قرار دارد. به احتمال در زمانهاي گذشته به جاي هفت سين، هفت شين نيز در سفرهء نوروزي معمول بوده است مثل شهد، شير، شراب، شكر، شمع، شمشاد، شايه (تخممرغ.) هفت سين به موجب شمارش هفت امشاسپندان (فرشتگان) در خوان نوروزي قرار ميگيرد. به طور كلي كسي كه وارد خانه ميشود بايد خوشقدم باشد و بگويد: صد سال به اين سالها برسيد. در صورتي كه خود صاحبخانه خوشقدم باشد، بايد از در خانه بيرون برود و برگردد. هر كسي در اين روز شادي و خرمي بكند تا سال ديگر به او خوش خواهد گذشت. {پپوله} |
سیزده به در
سیزده به در جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد. بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که ” تير ” نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند. سبزه گره زدن افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است. گفته هاي حمزه اصفهاني در کتاب سني ملوک الارض و انبياء و گفته هاي مسعودي در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بيروني در کتاب آثار الباقيه بر پايهً همان آگاهي است که در منابع پهلوي وجود دارد. مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده " اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند. {پپوله} http://blogfa.com/images/smileys/24.gifپاینده ایرانhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif mehrbastan. |
ساقيا آمدن عيد مبارک بادت
ساقيا آمدن عيد مبارک بادت تازهگشتن و نوشدن زمين، خلق مدام هستی، رسيدن عيد و بهاران و سال نو « حافظ شيرازی » ساقيا آمدن عيد مبارک بادت وان مواعيد که کردی مرواد از يادت در شگفتم که درين مدتِ ايام فراق برگرفتی ز حريفان دل و دل میدادت برسان بندگی دختر رز گو بدر آی که دم همت ما کرد ز بند آزادت شادی مجلسيان در قدم و مقدم توست جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت چشم بد دور کز آن تفرقهات باز آورد طالع نامور و دولت مادرزادت حافظ از دست مده دولت اين کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنيادت :53: |
ساقيا آمدن عيد مبارک بادت
« صائب تبريزی » از خجلت روی تو که سرجوش بهار است شبنم عرق شرم بناگوش بهار است تا زمزمهی حسن تو شد سامعه افروز آوازهی گل خواب فراموش بهار است گوش تو زباندان حيا نيست وگرنه صدرنگ سخن در لب خاموش بهار است هرچند خزان زير و زبر کرد چمن را در عالم حيرانی ما جوش بهار است امروز سر کوی خرابات که دارد هرغنچه سبوئيست که بر دوش بهار است از باغ وصال تو که شرم است نگهبان يک حلقهی بيرون در آغوش بهار است در صفحهی ديوان تو صائب نتوان يافت هر فيض که در صبح بناگوش بهار است :53: |
اکنون ساعت 02:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)