پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   زبان ادب و فرهنگ کردی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=150)
-   -   شعر کردی با ترجمه فارسی (http://p30city.net/showthread.php?t=17405)

behnam5555 02-22-2010 01:58 PM

غريبه اي دست وپا سفيد و سرآبي
 


سرود غريبه اي دست وپا سفيد و سرآبي
شاعر : فرهاد پيربال

در تبريز
دانه گندمي يافتم؛
براي گنجشككان گرسنه اربيل با خود مي برمش
در راه ميان يزلو و ونيز
درخشش يك رديف لامپ را ديدم ؛
مي چينمش و براي كوچه هاي تاريك سليمانيه مي برم
در اشتوتگارت
تلألؤ رنگين برگ درختان چنار را ديدم؛
مي برم شان براي خيابانهاي غمگين زاخو




behnam5555 02-22-2010 01:59 PM

مرگ
 

مرگ
شاعر : لطيف هلمت


همه مي ميرند
بعضي با بيماري
بعضي از ترس
با اتومبيل
از خوشي
با سيل
با گلوله
در زندان
با زهر
و ...
اما عشق تو
عشق مرا مي كشد
اي سرزمينم!


behnam5555 02-22-2010 02:00 PM


شعر
شاعر : عبدالله پشيو


هر روز
بيش تر از ديروز
شعر را دوست مي دارم
زيرا كه شعر
زيبا روي مردديست
هرروز قرار ملاقات مي گذاريم
يا دير مي آيد
يا هرگز نمي آيد.
«صداي راديو و زنگ خيابانها»
انگار اعتصاب كرده بودم
و خيابان ها، دلتنگ
ردپاهايم را تا خانه مي گرفتند و
پياده برمي گشتند
راديو را كه روشن كردم
خيالم با خلاصه اخبار
ستاره ها را مي چيد
انگار در ادامه اخبار بود
كه دهان گرسنگان به كندوي عسل رسيد
اتاقم را ترك كرده بودم
و در پياده روها
انسان و سگ را ديدم
كه در يك بستر داشتند خواب مي ديدند


behnam5555 02-22-2010 02:02 PM

مرگ
 

مرگ
شاعر : لطيف هلمت


از همان روزهاي كودكي
چيزهاي بسياري آ مو ختم :
از درخت ،
ايستادن زير باران بي قرار شهرم .
از جويبار ،
راه سپردن با دستي سرشار گل و نان .
از رنگين كمان ،
عاشق كردن جهان به خويشتن .
از آفتاب ،
رخنه در ديوار تاريكي .
من
من از ابر آموخته ام ،
چگونه در ستيغ بميرم
تا زمين ،
هميشه لبريز گل باشد.


behnam5555 02-22-2010 02:04 PM

اگر يك بار ديگر بازگردم
 

اگر يك بار ديگر بازگردم
شاعر : عبدا... پشيو


اگر يك بار ديگر باز گردم ،
صبح ها ،
مثل بره اي نو رسيده ،
ميان ساقه هاي سبز غلت خواهم خورد ؛
علف هاي سبز را سير سير خواهم جويد و
ساق پاهايم را
در شبنم سرد خواهم شست.
اگر باز گردم ،
مثل سمور ،
از درخت هاي گردو بالا خواهم رفت .
پاره ابري خواهم شد و
بر مزارع سبز مي چرخم .
به كردار بيد ،
بر چشمه ها و
صخره ها ي ساحل خواهم چميد .
اگر ديگر بار باز گردم ،
دقت خواهم كرد
سنبله چگونه زرد مي شود ،
انار و سيب چگونه مي رسند ،
پرنده ها لانه هايشان را چگونه ...
چگونه مي سازند و
چه سان جوجه هايشان پر در مي آورند.
آه
اگر يك بار
فقط يك بار ديگر باز گردم.
خوب نگاه خواهم كرد
پرستوهاي مهاجر
روي سيم هاي برق در چه هيئتي صف مي كشند .
رودخانه ها
از كجا مي آيند و
به كجا مي روند .
باور كنيد
در بازگشتم
از هر چشمه ايي
جرعه اي آب مي نوشم و
چنان چون مادرم
آن ها را در آغوش خواهم كشيد .
در هر غاري
شبي
سر بر بالين صخره اي خواهم نهاد .
اگر باز گردم ،
لال ها را زبان آتشين هديه خواهم داد ،
پرندگان بي بال را
شهبال آتش خواهم بخشيد .
اگر باز باز گردم
ديگر نمي گذارم
جوانان وطنم گل را
براي گلدان مرده ي ميز بچينند.
به آن ها ياد خواهم داد ،
وقتي به ميعادگاه مي روند ،
گل را بر سينه ي يارانشان بياويزند ،
پيش از آن كه در آغوش گيرندشان .
آه
اگر يك بار ديگر باز گردم
اگر باز گردم
رفقاي مسكوي چشم آبي ،
به من ياد داده اند ،
بدون شيريني به هيچ خانه اي نروم .
گهواره هاي نرم و زيبا براي كودكان بسازم و
در جشن تولدشان -كه ندارند- شركت كنم
و به جاي شمع ،
انگشتهايم را بر افروزم .
اگر باز گردم
اگر باز
اگر...


behnam5555 02-22-2010 02:06 PM

ژنرال پائيز
 


ژنرال پائيز
شاعر : محمد عثمان


تذكربراي ترجه فارسي : ژنرال و پائيز مضاف و مضاف اليه نيستند بلكه نام ژنرال پائيز است

منم ژنرال پاييز
مني كه هرگز آسايش را نديده ام
ژنرا لم
ژنرال هزارها شاخه ي لخت و
ميليا ردها برگ ريخته شده
منم ژنرا ل پاييز... !
كلاه خود سرم ابر و
ستاره هاي شانه ام چند برگ زرد
لباس تنم نسيم است و
شمشيرم شاخه ي از درخت لخت شده
منم ژنرال پاييز
درخت بي برگ اين لقب را به من هديه كرد
من هم لقب شهيد را به برگ هاي ريخته شده ام دادم و
او تنها محبوب من شد
در يك لحظه هم فرزند برگريزان و
هم پدر پاييزم
منم ژنرال پاييز
خون زرد رنگي در رگ هايم است و
چشم همچو ابر نمناك
تنها من بودم كه در تابوت شيشه اي
چند برگ را به خاك سپردم
منم ژنرال پاييز
من بودم كه با شنيدن صداي فراموشي به جنگ برخاستم و
بيرون آوردم برگ هايم را از مشت
من بودم شب برگ هايم را
زير نور و روشنايي آفتاب گذاشتم
منم ژنرال پاييز
پاييز بدون من يتيم است
من بودم كه گفتم : «آري ! جنازه ي سايه هم سبز است
برگ ريخته شده ي كوچ كرده »
تنها من بودم كه در محراب پاييز
براي جان زنده هايم
نماز شهيد خواندم
نمي گويم نماز ميت ! ...



behnam5555 02-22-2010 02:07 PM

باران
 

باران
شاعر : شريف مرادي


باران اين بار

هق هقت را يارای پيمودن نيست .

تو

- همان بهتر -

آفتاب را نامزد باشی

که کال تر از من

عقد کند

نگاهت را .

خيابان سرد است و

انگشتانم

فشردن گرمايت را

کافی نيست !

باران اين بار

هق هقت را يارای پيمودن نيست .


behnam5555 02-22-2010 02:10 PM

ترانه آزادی
 


ترانه آزادی

شاعر: لطیف هلمت

همه چیزم را از من بگیرید..
اما تورا به خدا سوگند
قبل از اینکه مرا بمیرانید
بریزید بر روی قلبم
مشتی از خاک وطنم را..

همه چیزم را از من بگیرید..
تمام استخوانهای تنم را
یک به یک
با کلبتین در آورید..
اما تورا به خدا سوگند
مبادا که بشکنید
از این سرزمین
شاخه‌ درختی را..

همه چیزم را از من بگیرید
موهای تنم را
تار به تار در آورید و
همچون ریسمانی آن را ببافید و
جانم را بگیرید..
اما تورا به خدا سوگند
مبادا که بسوزانید
سنگی را
از این سرزمین ...


behnam5555 02-22-2010 02:17 PM

ديوانه....
 
ديوانه


شاعر : شيركو بيكس

پرنده ها
تنها به خاطر آبي آسمان
به پرواز در نمي آيند
سرچشمه ها
تنها براي آواز رودخانه ها به جوشش در نمي آيند
درختان
تنها براي نشان دادن
كاكل شاخه هاي جوان
سايه نمي اندازند
برف
تنها به خاطر زمستان و غرش بهمن
نمي بارد
اسب تنها براي
ركاب زدن سوار و شل كردن افسار نمي دود
نسيم نيز
به خاطر رقص درختان بر نمي خيزد
تو هم
به خاطر نام شير كو بي كس نيست
كه اين ديوانه را مي پسندي

behnam5555 02-22-2010 02:19 PM

شعر ويرانه...
 

شعر ويرانه
شاعر : شيركو بيكس



كلمه‌ را كاشتيم
براي آنكه در دشتها
فردا برويد!
واژه را با باد در‌آميختيم
تا در آسمان
حقيقت پرواز كند!
شعر را ركاب سنگ كرديم
تا در كوهها
تاريخي نو قيام كند!
ام‍ّا دريغا...دريغ!
دشتها را چنان برگي سوزانديم
آسمان را قفس كرديم و
كوهها را ترور...
بدين‌گونه شعر نيز
اينك به ويرانه‌اي سوخته مبدل گشته است


behnam5555 02-22-2010 02:20 PM

بروژ آكره اي..
 


شعري از : بروژ آكره اي


شبها تلخند
دراز...
بي صدا و بي انتها!
پاسخها از تاريكي مي‌آيند
از آن سوي پرچين ذهن
گلوله به سمت پرسشهاي زبان‌بسته
شليك مي‌كنند
پرسشها‌ تلخ مي‌‌شوند
دراز...
بي صدا و بي انتها


behnam5555 02-22-2010 02:22 PM

تناسخ
 

تناسخ

شاعر : شيركو بيكس

اگر در روزي توفاني بميري
بسا كه روحت در تن ببري حلول كند
اگر در روزي باراني بميري
بسا كه روحت در بركه‌اي حلول كند
اگر در روزي آفتابي بميري
بسا كه روحت در انعكاس پرتويي حلول كند
اگر در روزي برفي بميري
بسا كه روحت در تن كبكي حلول كند
اگر در روزي مه‌آلود بميري
بسا كه روحت در دره‌اي حلول كند
اما بدين‌گونه كه مي‌بينيد:
من زنده‌ام و
شعر برايتان مي‌خوانم
با اين همه دير زماني است
روحم در تن كردستان حلول كرده است


behnam5555 02-22-2010 02:23 PM

نقاش...
 


نقاش

شاعر : سينا عليمحمدي

پيش از اين درخت
رنگ سبز را
در چشمانت آب داده‌ام
والا‌ّ چه فرقي مي‌كرد؟!
اين تابلو از من باشد
يا جادوگري كه
لبخند زني را دزديد
و با كمي دموكراسي
انداخت در دهان اين مردم
كه شام آخرشان باشد
...
حالا برگرد
دوباره نگاهم كن
رنگهاي رفتة دنيا
در چشمانت قشنگ مي‌ماند


behnam5555 02-22-2010 02:25 PM

كمين....
 

كمين

شاعر : شيركو بيكس

(توفان هماره در كمين بود)
برگي تمامي اسرار درختش را مي‌دانست
پيوند ميان او و تالاب و نجواهاي شبانه
پيوند ميان او و پرنده و نامة مزرعه و
آمد و شد شعاع و حركت ميان واژه و
غروب در جنگل.
پيوند ميان او و مهتاب
پيوند سايه او و پسرك چوپان و
ني‌لبك‌اش
(زمستان هماره در كمين بود)
دانه‌اي شن هم
راز جويبار در سينه‌اش بود
رازو ريشه‌ها
راز او و زلف گياه و
راز او و رخسار دخترك چوپان و
راز او و سر‌چشمه
(سيلاب هماره در كمين بود)
توفان هجوم آورد
سيل هجوم آورد
برگ بر تخت شاخه و
شن بر بستر آب
هردو كشته شدند
اما هيچ‌كدام
راز عشق را نگشودند

behnam5555 02-22-2010 02:26 PM

نوشتن...
 

نوشتن

شاعر : شيركو بيكس

آن‌گاه كه با ساقة تاكي بنويسم
تا كه برخيزم
سبد كاغذم از خوشة انگور پر شده است!
يك‌بار با سر بلبلي نوشتم
برخاستم... ليوان دم دستم لبريز از نغمه بود
روزي با بال پروانه‌اي نوشتم
برخاستم... سر ميز و تاقچة پنجره‌ام
لبريز از گل بنفشه بود
زماني هم
كه با شاخه گياه دشت انفال و حلبچه بنويسم
همين كه برخيزم...مي‌بينم:
اتاقم، خانه‌ام، شهرم، سرزمينم
همه آكنده از جيغ و داد و
از چشم كودكان و
از پستان زنان


behnam5555 02-22-2010 02:28 PM

شعري از سينا عليمحمدي
 

شعري از سينا عليمحمدي

بسيار مي‌گذرد
تا از خودت عبور مي‌كني
به دختران نوبالغ خيره مي‌شوي
و جايي
شايد
كنار شكسته‌هاي پنجره
ساده‌لوحي‌ات را
تشييع مي‌كني!
خيال مي‌‌كني نمي‌فهمم
يك م‍ُشت خورشيد
ريخته‌اي روي برفها
اصلا‌ً رد پاهايم را برمي‌دارم
مي‌برم بالاي ا‌ِورست


آبروي تو كه هيچ
خورشيد را مي‌برم!

behnam5555 02-22-2010 02:29 PM

شعري از : فرهاد پيربال
 

شعري از : فرهاد پيربال


تو همچون موسيقي
مانند رويا
مثل زمان
چونان آرامشي ،
هرگز نميتوانم با تو درآميزم !
حريصانه به خود ميفشرمت
ميبوسمت
ميبوسمت
اما چرا هنوز هزاران فرسخ
هزاران سراب فاصله
بين دستهاي تشنه من و
شيريني چشم هاي آبي توست ؟


behnam5555 02-22-2010 02:30 PM

: فرهاد پيربال
 

شعري ديگر از : فرهاد پيربال


اي اروپا !
خيابان هايت
رهبرانت
موزه هايت
پليس هايت ، دخترانت ، زنانت ، پنجره هايت ، درهايت ، ميدان هايت ، گربه هايت ، دودكش هايت ، بلم هايت ، قطار هايت ، اتومبيل هايت ، آبشارهايت ، فرودگاه هايت ، باجه تلفن هايت ، بانك هايت ، كلانتري هايت ، رستوران هايت
ساحل درياهايت ، بام هايت
سگ هايت
پاسپورت هايت و ...
همه چيزت اي اروپا
همه چيزت ، فداي آن تك درخت كنار خانه مان !


behnam5555 02-22-2010 02:32 PM

تونل
 


تونل
شيركو بى كس

در زيرزمين خفه كننده ى اين روح پاره پاره ام

ساعات غربتم

واگن هائی به هم بسته شده اند؛

هر روز

در ايستگاه انتظار

در ايستگاه بدرود

مى آيند و مى روند، مى روند و مى آيند،

و درهاى بى قرارشان، هستي ام را باز و بسته مى كنند.

يك زخمم پياده مى شود

صد زخمم سوار

چه تونل بى انتهائيست غربت

به كجايم مى برد؛

به كجايم مى برد كه اين چنين، چراغ چشمانم سوسو مى زند؟!

با اين همه

او مى بردم

مى بردم

مى بردم! ........



behnam5555 02-22-2010 02:35 PM

چشمه
 


چشمه

هر زمانی بیادش می افتم
همچو روزگار جوانی
برای تسكین زخمهایم
تنهایی به سر چشمه می روم
درد دلم رو به دست موجهای كوچكش میسپارم
این شعر رو براش با دكلمه یا با آواز میخوانم
ای چشمه :تومیعادگاه فرشتگانی
تو آینه آسمانی
خون دل كوههای سخت و مرتفع هستی
ای چشمه : كاش آن چیزهای كه من می دانم تو هم می دانستی
چون جای پاهاش پیش تو به جا مانده
ای چشمه :
تو شاهد شكوفه دادن عشقی آسمانی بودی
قاتل من دستهایش را در توشست
خون دلم در درون آب چشمه ریخت
به همراه خنده عشق
میمردم و نمی فهمیدم
ای چشمه ای چشمه



behnam5555 02-22-2010 02:37 PM

سال تازه نوروز..
 


سال تازه نوروز

ئه م روژي سالي تازه يه نه وروزه هاته وه
جيژ نيكي كوني كورده به خوشي و به ها ته وه
چه ند سال بوو گولي هيواي ئيمه پي په ست بوو تاكو پار
هه ر خويني لاوه كان بوو گولي ئالي نه وبه هار
ئه و ره نگه سوو ره بوو كه له ئاسوي بلندي كورد
مژده ي به ياني بو گه لي دوور ونزيك ئه برد
وا روژهه لات له به نده ني به رزي ولاته وه
هه ر خويني شه هيده ره نگي شه فه ق شه وق ئه داته وه
نه وروز بوو ئاگريكي وه ها خسته جه رگه وه
لاوان به عه شق ئه چوون به ره و پيري مه رگه وه
تا ئيستا رووي نه داوه له تاريخي ميلله تا
قه لغاني گولله سنگي كچان بي له هه لمه تا
پيي ناوي بو شه هيدي وه ته ن شيوه ن وگرين
نامرن ئه وانه وا له دلي ميلله تا ئه ژين

ترجمه : ( البته ترجمه مضمونی نه کاملا کلمه به کلمه )

امروز روز نوروز و سال نو دوباره آمد
جشن کهن کردان با خیر و خوشی دوباره آمد
سالهاست گل امید ما دربند بوده و اسیر
و خون سرخ جوانان گل نوبهار ما بوده
همواره همین رنگ سرخ از بلندای افق کردستان
مژده فردای روشن را به ملت کرد نوید میداد
هنگام غروب خورشید از بلندای کوههای وطن
رنگ سرخ خون شهید است که میدرخشد
نوروز بود که آتش این شور را به دلها انداخت
تا جوانان با اشتیاق به پیشواز مرگ بروند
تاکنون در تاریخ هیچ ملتی سابقه نداشته
سینه دختران سپر گلوله های نبرد باشند
برای شهید وطن گریه و زاری نمیکنیم
آنان که در دل ملت هستند همیشه زنده اند

behnam5555 02-22-2010 02:39 PM

عكس...
 


عكس

شاعر : معروف آقائى

ابر: دوربين
رعد و برق: فلاش
باران: داروى ظهور
و دل من هم: قاب

حالا تو اى سرزمينم
لطفا براى لحظه اى
لبخند بزن

behnam5555 02-27-2010 01:57 PM

گولی سوور ,گل سرخ
 


گل سرخ
گول نه بي بو سه رم
ئال چه بكي زرد چه بكي
نايه م بو زه ماوند نايه م بو هه لپركي
كچ له ري جوانيتا كچ له ري جوانيتا
كچ له ري نيم نگاي هات و چوي كانيتا
پاييزه گلاي دار رژاوه
باغ روته
گول كواني

گول ليوي به بزه نه پشكوته
بت دايه دل به من به همو معناوه
دو چپكي بوت هينام له باغچه پاشاوه
باغچه پاشا له و به ر ئاوه
خيلي دژمن دوري داوه
ئه روم ريگام لي گيراوه
ناروم چاو كال ليم توراوه

ترجمه:

يه دسته گل زرد و سرخ مي خوام واسه موهاي سرم
اگه نباشه
براي رقص و عروسي همرات نمي آم
دختر ترا به زيباييت قسم
ترا به اون نيم نگاه قشنگ راه چشمه قسم
پاييز شده

گلهاي باغ همه خشك شدن

گل كجاست؟ از كجا برات بيارم

ببين همه عاشقا دست در دست هم دارن ميرقصن

حيف نيست
اون وسط فقط جاي من و تو خاليه
نه!
اگه واقعا عاشقم بودي
مي رفتي از باغ پادشاه برام مي آوردي
باغ پادشاه؟
سربازا دورش حلقه زدن
اگه برم كشته ميشم
اگه نرم از من مي رنجي.......
.
پسر اومد..
با يه دسته گل زرد
تمام باغ رو گشتم بجز گل زرد چيزي نبود
دختر با اخم
گل سرخ نباشه نمي خوام
پسر در حاليكه يقه پيراهنش رو پاره ميكنه
و زخم گلوله ي روسينه ش نشون ميده
بيا
اينم يه گل سرخ

behnam5555 02-28-2010 11:40 AM

بهاري شادي
 
بهاري شادي...

بهاري شادي وبشارت ده گريته وه
چراي روناكي ديسانيش هه ل ده بيته وه
ته نيا له بو هيچ كسيش كه سه ر ناميني
له دواي هه ر شوي تاري روژ ده بيته وه

مژده ياران بهار ديته وه

كراسي زرد و سور كيژان ده كه ن له به ريان
ده ست ئه ده ن به ده ست يه كتر دوست و ده زگيران
تي كرا دينه ده ر له مال برا و كچه جيران
ئه مجار به دليكي خووش ئه چن بو سيران

مژده ياران بهار ديته وه

با و زوقم له سه ر لوتكه ي كيوان ناميني
به و جيگايه كه و به قاسپه قاسپ ده خويني
بو لبول و قمري له سه ر دار خوي ده نويني
به چريكه يان بي ده نگي زستان ئه شكيني

مژده ياران بهار ديته وه
مژده ياران بهار ديته وه

ترجمه

بهار شادي و بشارت برمي گردد
چراغهاي روشنايي دوباره روشن مي شوند
براي هيچ كس اندوهي نمي ماند
بعد از هر شب تاريكي بي شك سپيده مي است

مژده ياران بهار مي آيد

دختران دوباره لباسهاي زرد و سرخ مي پوشند
دلداران دوباره دستهاي همديگر را مي گيرند
دختران و پسران با هم از خانه خارج مي شوند
و با دلي خوش به گشت و گذار مي پردازند

مژده ياران بهار مي آيد

سرما و باد سرد ازقله كوهها ناپديد مي شود
كبكها در آنجا دوباره به نغمه سرايي مي پردازند
بلبل و قمري بر سر شاخه درخت نمودار مي شوند
و با صداي نغمه آنها سكوت زمستان مي شكند
مژده ياران بهار مي آيد

منبع: جي ژوان


behnam5555 03-01-2010 10:56 AM

ك‍ژال احمد.....
 
ك‍ژال احمد

شعر معاصر كردستان عراق
برگردان به فارسي: بابك صحرانورد

كژال احمد سال 1967 در كردستان عراق متولد شد. او جزو اولين زنان شاعريست كه به شكل جدي در عرصه شعر به فعاليت پرداختند. برخي از آثارش تا كنون به زبان هاي نروژي، سوئدي، فارسي و عربي هم ترجمه شدند .




  • سياست خروس

بيرون من
مي خواند خروسي
حقيقت،
گوش به سپيده ي صدايش نمي سپارد و
رگبار ناسزا
بر او مي بارد .
مي خواند
رگبار ديگري
مي خواند..
مي خواند...
مي خواند ...
چقدر اين خروس ابله است
چرا براي خودش نمي خواند ،
من ِ مرغ
اين خروس برايم چقدر مسخره است .

  • شعر بي نام

باد سياه گفت:
قالب اين دنيا را دوست ندارم
می کوشم با ويران كردن آن تغييرش دهم
گفتم به او: من نيز چون تو دوست ندارم
اما مي خواهم كه با عشق
آشتي اش دهم
«‌ چنين گفت باد شمال »


behnam5555 03-06-2010 10:26 AM

ملاقات ....
 


عبدالله پشيو
هر روز بيش از پيش
شعر را دوست مى دارم
چرا كه شعر زيبارويى ست مردد.
هر روز قرار ملاقات مى گذاريم
به ندرت مى آيد
يا هرگز نمى آيد.

behnam5555 03-06-2010 10:33 AM

بلبل شیدا...
 

بلبل شیدا


منیش ئی بولبولی شه یدا وه کووتوم
من نیز مجنونی چوه تو هستم ای بلبل شیدا
وه ها دورم له هیلانه وگولی خوم
من نیز چون تو از اشیانه ویارم بدورم
منیش وه ک تو له کیسم چووگولی سوور
من نیز چون توگل سرخی را از دست داده ام
منیش هیلانه که م لی کراوه خاپوور
من نیز چون تو آشیانه ام ویران گشته است
هه تا دوژمن نه گوزینی ده خوینم
دشمنان(ناپاکان) نمی گذارند آواز بخوانم (غمم را فریاد کنم)
ده خوینم بو گه لی خوم هر ده خوینم
ميخوانم برای ملت خودم ميخوانم(مصائب را باز گویم)

behnam5555 03-06-2010 10:45 AM

ئه ر مه نی....
 

**** ئه ر مه نی ****


آواره‌گه‌‌ی بیچاره‌گه‌ی بی خانمانم ئه‌رمه‌نی !
من همان آواره و بيچاره و بي آشیانم ارمني

مالد نیه‌زانم هاله کوو رووح و ره‌وانم ئه‌رمه‌نی
!
خانه ات را نميدانم كجاست ای همه وجودم ارمنيترسم

وه گه‌ردم تا نه‌که‌ی بیوشی بچوو ده‌ر وا نه‌که‌ی

مي ترسم كه بامن نسازی بگويي برو و در راباز نكني

ئمجا مه دی دیوانه‌گه‌ی ئاگر وه گیانم ئه‌رمه‌نی
"آن وقت"است كه همان ديوانه آتش به جان افتاده ام ارمني
ته به‌و موسلمانی بکه له‌ی گه‌وره مهمانی بکه
تو بيا مسلماني كن و اين کافر را نوازش كن

هه‌ر چی ک خوه‌د زانی بکه م ناتوانم ئه‌رمه‌نی
!
هر طوري كه خودت ميداني كن كه من ناتوانم ارمني
بیخود ئرا ترسی خوه مم قورسه ده‌مم خاتر جه‌مم
بيخود چرا مي ترسي؟ خودم هستم ،خاطر جمع باش
،قابل اطمينانم

مانگه شه‌وه‌ سایه‌ی خوه‌مه‌ها شان وه شانم ئه‌رمه‌نی !
شب مهتابي و اين سايه خودم است كه شانه به شانه ام مي بيني(نترس)ارمني
نووش ئه‌وقره چشتی نیه ده ر وا که بارم که‌فتیه
اينقدر نگو كه چيزي نيست در را باز كن كه دلم اینجا گیر است

هه‌ر یه‌ی چکه‌ی نه‌ذری بکه ته‌ر بوو زوانم ئه‌رمه‌نی !
فقط يك قطره عشقت را نذر كن ووجودم راسیراب كن ارمني
ئه‌ر یه‌ی که‌سی له دژمنی پرسی یه له کووره سه‌نی
اگر كسي با نيت دشمني از من بپرسد كه شراب عشق را از كجا مي گيري

وه گیان هه‌ر چی کافره ئیوشم نیه زانم ئه‌رمه‌نی !
به جان همه كافرانِ (قسم)! مي گويم نميدانم ارمني
پشتم له بار ده‌رد و خه‌م شکیا نیه‌زانم چوه بکه‌م

پشتم زير بار درد و غم شكسته است و نميدانم كه چه كنم.

ده‌ردم یه‌سه له مال خوه‌م بی خانمانم ئه‌رمه‌نی !
دردم اين است كه در خانه خود بي خانمانم (آواره ام)ارمني
رووژ و شه وم جوور یه‌که‌ ده‌ر وا که مایووسم نه‌که‌
!
روز و شبم مثل هم است در باز كن و مايوسم نكن

ئاخه و ه ناشه‌ر تازه م جایل جوانم ئه‌رمه‌نی !
آخر من (بلابه دور) جاهل(جوان) و جوانم ارمني
ده‌ر واکه زیوتر « په‌رته‌وه‌» مهمانه‌گه‌ی ئاخر شه‌وه

در را باز كن زود؛ پرتو مهمان آخر شب است

یه‌ی شیشه له و به‌د مه‌سه‌وه پر که بزانم ئه‌رمه‌نی !
یک جام از عشقت به من عطا کن ارمنی


پرتوي کرمانشاهي



behnam5555 03-06-2010 10:49 AM

خه نا بندان
 

خه نا بندان
حنا بندان

وه ره سرینم تئربه که شینم
بر سر بالینم بیا وبرایم به شیون وزاری بپرداز

دهنگی توم خوشه له یاسین خئوینم
دوست دارم تو بر مزارم قرآن تلاوت کنی

خه نا بندانه شایه وسمایه باوانم
حنابندان است موقع شادی وسرور فرارسیده

زماونده وجژنی کردانه باوانم
مراسم عروسی است جشن وشادی کردهاست

هر چی مالم هس بوت ادم به جل
دارو ندارم را به پایت میریزم (عدم معنی لفظ به لفظ)

وه جای شیروایه طوقه خه مه مل
به جای شیر بها طوق بندگی تورا به گردن می نهم

خه نا بندانه شایه وسمایه باوانم
حنابندان است موقع شادی وسرور فرارسیده

زماونده وجژنی کردانه باوانم
مراسم عروسی است جشن وشادی کردهاست

او بارم شاخه واو بارم شاخه
در میان خار وتیغ گلها گیر افتاده ام

کراسی بوت در که م له گولی ناو باخه
اما به هر زحمتی هست از گلهای باغ برایت لباسی خواهم آورد

خه نا بندانه شایه وسمایه باوانم
حنابندان است موقع شادی وسرور فرارسیده

زماونده وجژنی کردانه باوانم
مراسم عروسی است جشن وشادی کردهاست

قالی وقالیچه مخمل له بانی
حجله را با فرش ومخمل آراسته اند

زاوا دانیشته وه وبوکی له شانی
عروس وداماد درکنار هم نشسته اند

خه نا بندانه شایه وسمایه باوانم
حنابندان است موقع شادی وسرور فرارسیده

زماونده وجژنی کردانه باوانم
مراسم عروسی است جشن وشادی کردهاست



behnam5555 03-10-2010 02:59 PM

ژار(زهر)
 


ژار
(زهر)

له داخی مه ­ینه ­تی ده­ وران دلم پر ئاوره ساقی
از حسرت اندوه روزگار دلم پُرِ آتیشه ای ساقی

له ژاری تالی ژین دیسان پیاله­ ی دل پره ساقی
از سم تلخ زندگی باز پیالۀ دل پُرِه ساقی!

وه­ ره ئه ­مشه­ و وه کو هه ­ر شه ­و، وه ­ره ساقی دلم خوینه
بیا امشب مثل هر شب بیا ساقی دلم خونه

هه­تا کوو دیته چاوم خه­و حه­رامه شه­ربه­تان بینه
تا خواب به چشمانم می­آید ازین شربتهای حرام بیار

دلم زوخاوی لی درژی ده­سا هه­سته بکه مه­ستم
زدل خونابه می­آید پس برخیز و مستم کن

شه­رابی کون له جامی نوی،به خور تیکه بده ده ­ستم
شراب کهنه در جامی نو به یکباره بریز و به دستم ده

که وا کون کون بووه جه­ رگم له جه ­وری ماته­ می دنیا
که اینگونه جگر پاره پاره­ست ز جور ماتم دنیا

هه ­تا کو سه ­رده­ می مه­ رگم وه­ ره هه­ ر توم ده ­وی ته ­نیا
بیا تا لحظۀ مرگم که تنها تو را خواهم

هه ­ناسه­ ی سه­ ردی پر داخم ده­ میکه گرتویه ناخم
آه سرد پرسوزم زمانی ست که در درون در گرفته

شه ­رابی تویه ده­ یشوری په­ ژاره­ ی ژینی پر ئاخم
و تنهااین شراب توست که میشوید اندوه زندگی پرحسرتم را

«شه ­ریف»



behnam5555 03-10-2010 03:08 PM



بارگه‌ی خه‌م

کوله بار غم


شعر از: احمد محمد


ترانه از :
ناصر رزازی


‌ بارگه‌ی خه‌مم هه‌ڵگرت و هاتمه‌وه‌ بۆ شاره‌که‌م

کوله بار غمم را برداشته و سوی دیار خود آمدم

هاتم به‌ره‌و دییاری شه‌نگی که‌س و کاره‌که‌م
دیار سرسبز و خرم پدرانم

بۆ باوه‌شی به‌ سۆزی دایکه‌ دڵ سووتاوه‌که‌م
سوی آغوش گرم و پرسوز مادر داغدیده­ام

تاکوو بزانێ چه‌نده‌ به‌ سۆیه‌ ئازاره‌که‌م
تا مادر بداند چقدر درد من کشنده است

هاتووم وه‌کوو شه‌ماڵێک چڵ و گه‌ڵا بدوێنم
آمده­ام تا چون باد شمالی با گل و گیاه سخن بگویم

پاییزی غه‌رێبی دڵ به‌ جارێک هه‌ڵوارێنم
و یکباره برگ­های زرد پاییز غربت دل را فروریزم

که‌ من نمه‌ی باران بم، ئێوه‌ش ئاوێنه‌ی باخمن
اگر من نم نم باران باشم شماهم آینۀ باغچۀ من هستید

هه‌رچه‌نده‌ لێتان دوور بم هه‌نسک و ئاهی ناخمن
اگرچه از شما دورهم باشم ولی بازم هق­هق و آه درون من هستید

دڵم پرسه‌ خانه‌یه‌ سه‌رم به‌فری زستانه‌
قلبم آرمگه غمهاست وسرم چون برف از درد سپید گشته

هه‌میشه‌ خه‌م له‌ چاوما باڵاترین میوانه‌
غم همیشه والاترین مهمان چشامه

وه‌ک باڵنده‌ی لانه‌واز ته‌ره‌و بێ ناونیشانم
مثل پرندۀ رانده شده از لانه، من نیز از کاشان خویش بی نام ونشان رانده شده­ام

چه‌ن شیرینه‌ که‌ ده‌ڵێم من خه‌ڵکی کوردستانم
چقدر شیرین است آنگاه که می گویم من اهل کردستانم




behnam5555 03-10-2010 03:20 PM


ترانه : پیی بلین
به او بگوئيد
زیاد اسعد
پیی بلین تو خوا که ­سی روژی هه زار جار
بهش بگین تورا به خدا کی مثل من روزی هزار بار

ناوی توی له سه ­ر لیوه به گریان و زار
اسم تو با گریه و زاری رو لبهاشه

پیی بلین ئاشقی کم شیت و سه­ رگه ­ردان
بهش بگین عاشقی دیونه و سرگردانم

چاوه ­ریمه روژ و شه ­و له کوچه­ و کولان
روز و شب تو کوچه ها چشم براهم

پیی بلین به ­سه ­رهاتم کرا به چیروک
بهش بگین سرنوشتم داستان شده

هه ­موو خه ­لک ده ­زانن منم مال ویران
و همۀ مردم میدانند این منم که خونه ام خراب شده

پیی بلین هه­م وو عاله ­م پیی بلین هه­ مو دونیا پیی بلین

بهش بگین همه مردم و همه دنیا بهش بگین

پیی بلین له هه ­ر کوچه­ و دیوارو ده ­روازه­ی شار
که در هر کوچه و دیوارو دروازۀ شهر

ناوی ئه ­وه که نوسراوه به خوینی منی هه ­ژار
اسمه اونه که با خون من بیچاره نوشته شده

پیی بلین له هه ­ر لایه هه ­وری ده­ کاته باران
بهش بگین هر طرف ابری که میباره

ئه ­وه منم ده ­بارینم فرمیسکی ئازار و ژان
این منم که اشک درد و آزار میبارانم

پیی بلین دلدار­یکم به شه ­و ته ­نیا ئه ­مینم
بهش بگین که من دلداری هستم شبها تنها میمونم

به یادی ئه ­و هه ­زار شیعری ئاشقانه ئه­ خوینم
و به یاد او هزار شعر عاشقانه میخونم

پیی بلین روژی دادی ده ­مرم سه ­ر ده ­نیمه ­وه
بهش بگین یه روز میاد میمرم و سر رو خاک میزارم

به یادی ئه ­و به هه ­ناسه ­ی گه ­رمی ئه ­و ده­ ژیمه ­وه
اما با یاد اون و با نفس گرمش عمر دوباره می­یابم

پیی بلین که له من ئاشقتر کییه!؟
بهش بگین کی از من عاشقتره!؟

وه ­کو من دیوانه­ و شه ­یداتر کییه
مثل من دیونه و شیداتر کییه

ئه­ گه ­ر ئه ­و ولاتی په ­نای ئاشقانه
اگه اون سرزمین پناه عاشقانه

کی وه­ ک من کوردیکی بی مال و جییه
کی مثل من یه کُرد بی خونه و بی­پناهه


behnam5555 03-10-2010 03:35 PM



عزيز دلم و تمام وجودم

خوشه­ ویستی دلمو و هه­ مو ژینم

فکرم را مشغول کرد و دلم را شکست و زخمیش کرد
بیری منی به خوی گرتو و دلمی شکاندو برینداری کرد

به من ظلم کرد و ناراحت و غمگينم ساخت
زولمی لیم کردو ره­ نجاندمی

آزارم ميده ، دلم را ریش، و روحم را خسته مي کنه
ئازارم ده ­دا، دلم بریندارو ره ­نجاوم ده­ کا

اگر شب ها به خاطرش بيدار بمانم و به او فکر کنم

ئه­ گه ­ر شه ­وانه سه ­باره ­ت به ئه ­و خه ­وم لی
نه­ که ­وی و بیری لی بکه ­مه­ وه

منو فراموش و رها مي کنه و تمام دلتنگي هامو ناديده مي گيره و ترکم میکنه

له بیرم ده­ کا و ته ­واوی دلته ­نگیکانی من وه­ به ­ر چاو ناهینی و جیم دیلی

واگه اونو فراموشش کنم پیشم بر مي گرده و به حرفهام گوش ميده

به ­لام ئه­ گه من ئه ­وی له بیر که ­م ده­ گه ­ریته ­وه لام و گو به قسه ­کانم ده­ دا

ولي دوباره آزارهاشو شروع مي کنه

به­ لام دیسان ئازاره­ کانی ده­ ست پی ده­ کا

عزيزی که عشقش، درکنارش بودن و دوريش همه مثل آتش است

خوشه ­ویستیک که عیشق و له لا بون و دوری ئه ­و هه­م و وه­ ک ئاگره

و شب و روز بهش فکر مي کنم

و شه ­و و روژ بیری لی ئه­ که­ مه ­وه

چه قدر قلبم در آتش عشقش سوخت و چه آزارها که ازاو نديدم

چه ­ند دلم ده ئاوری عیشقی ئه ­و دا سوتاو و چه ­ندی ئازار دام

اما هنوزم هستی ­ام متعلق به اوست

به ­لام هیستاش دلم له لای ئه­ وه

مني که تمام وجودم مال ا ونه و در عشقش مي سوزم

منیک که ته ­واوی ژیانم ئی ئه ­وه و له عیشقی ئه ­و دا ده ­سوتیم

از او پرسيدم که چرا من را ترک مي کني
لیم پرسی که بوچی من جی دیلی

اي واي من به يکباره در عشق او ذوب شدم و چگونه مي توانم دست از اين عشق بکشم

هه­ ی داد که من به ­ته ­واوی له عیشقی ئه ­و دا توا مه ­وه و چون ده­ توانم ده­ ست له ­و عیشقه هه­ ل گرم

من فقط با يک نگاه او آب مي شوم

من ته ­نیا به نیگاهیکی وی ده­ تویمه ­وه

به خاطر اينکه دوستش دارم و در عشقش سوختم

چونکه خوشم ده ­ویت و له عیشقی وی دا ده­ سوتیم

اینقد براش بی­ارزش شدم، چگونه دلش راضي ميشه اينگونه منو ترک کنه

ئه ­وا بو وی بی­ ئه ­رزیش بومه ، چون دلی دیت ئه ­وا جیم بیلیت

او فکر ميکنه من بازيچه اي در دستان او هستم

ئه ­و فکر ده­ کات من گالته ­ی ده­ ستی ویمه

وليکن به چشمانش قسم به او نشان خواهم داد که من اينچنين نيستم

به ­لام سویند به چاوانم پیی ده­ ناسینم که من وا نیمه..!


behnam5555 03-10-2010 03:39 PM


تو كيي؟
تو چه كسي هستي؟


عه شقت دلمي تواندوته وه
عشقت قلبم را درخودش ذوب كرده


تو كيي؟
تو چه كسي هستي؟


ده ميك ناتوانم له بيرت كه م
يك لحظه نمي توانم فراموشت كنم


تو كيي؟
تو چه كسي هستي؟


ئه گه ر روژيك ليم دور بي
اگريك روزازمن دور بشوي


خوشه ويستيت,ئه ويني توم بو زيندو ده كاته وه
دوست داشتنت عشق تورادرمن زنده مي گرداند


ئه گه ر بو هه ميشه له لام بي
اگر براي هميشه پيشم باشي


بروانه كاته كانم چه ند شيرين ئه بن
ببين لحظه هايم چقدر شيرين مي شوند


ئه گه ر بو هه ميشه له لام بي
اگر براي هميشه پيشم باشي


ژيانم له بير ئه به يه وه
باعث مي شوي زندگي را فراموش كنم


توژياني
توزندگي هستي


بي تو زيندو نامينم
بي توزنده نمي مانم


پيم خوش نييه بوكاتيك ليم دوور بيت
دوست ندارم حتي يك لحظه ازمن دور بشوي


ئه گه رليم دووربيت به دووريت شيتم ئه كه ي
اگرازمن دور بشوي بادوريت ديوانه ام مي كني


تا ئه وكاته ي كه تو ژياني
تا زماني كه تو زندگي هستي


بي توناژيم
من بي توزنده نمي مانم


له ميژه بيرم مني به تووه گرفتار كردوه
مدتهاست فكرم به تومشغول شده است


له ميژه چاوم خه وي پي دا نه هاتووه
مدتهاست چشمهايم ازدوريت به خواب نرفته اند


ئه گه ر بو هه ميشه له لام بي
اگر براي هميشه پيشم باشي


بروانه كاته كانم چه ند شيرين ئه بن
ببين لحظه هايم چقدر شيرين مي شوند


ئه گه ر بو هه ميشه له لام بي
اگر براي هميشه پيشم باشي


ژيانم له بير ئه به يه وه
باعث مي شوي زندگي را فراموش كنم


توژياني
توزندگي هستي









behnam5555 03-10-2010 03:48 PM

ترجمه ترانه مکانه وين


میپرسه از من جاش کجاست ، جاش تو قلب منه یا چشمم
لیم ده پرسی جیگای له کودایه،جيي دل وچاوه

نمیدونه عزیزم که جاش هر دوتا است
خوشه ويستي دل نازاني جيگاي له هه ردويانه

میپرسه از من جاش کجاست
لیم ده پرسی جیگای له کودایه

دوستش دارم عشقش من رو کشته و در من ساکن شده و مال من شده
خوشم ده وي عيشقي مني كوشتووه وله ناخي دلم دا جيي گرتووبوته ئي من


من اگه چند لحظه ازش دور بشم حس میکنم که روحم جدا میشه
ئه گه ربوكاتيك ليي دووربم هه ست ده كه م كه روحم ده ر ده چي

میپرسه از من جاش کجاست
لیم ده پرسی جیگای له کودایه


میخواد که بدونه و بفهمه که جاش در زندگی من کجا است؟
ده ي هه وي بزاني جيگاي له ژيني من دا كويه؟

من از عمق وجود احساس میکنم که عشقش من رو داره میکشه از خیلی وقتپیش
من له ناخي دله وه هه ست ئه كه م زور له ميژه عيشقي ئه و ده ي هه وي من بكوژي

میپرسه از من جاش کجاست
لیم ده پرسی جیگای له کو دایه

behnam5555 03-10-2010 03:54 PM



"ترانه ي اي دنيا"


دونیایه دونیایه ئه م ژیانه بووایه
اي دنيا واسيه چي زندگي اينجوريه؟

عاشقان لیک جودان که ی ره وایه خودایه
عاشقا ازهم جدان،رواست خدايا؟

کواره وایه خودایه
رواست خدايا؟

خه می زورم له دل دایه
دلم پردرده

هیستا بویه ده نگم نایه
برا همين ديگه صدام در نمياد

ئاه وناله وسوزی دلم له دوای ئیشقت به جی مایه
بعد عشقت فقط ؛آه وناله وسوزدلي برام به جامونده

بلیم چی دونیا بی ره حمه!
چي بگم؛دنيا سنگدله!

به زه یی به که س دا نایه
به كسي رحم نميكنه

خه می دونیا وکوچی ئه شقت دلمی سوتاندو ئه ی خوایه
غمهاي دنيا وسفرعشقت دلموآتيش زده؛خدايا!

چاو بکه له وزه مانه جوان وپیر وه ک ییک وایه
ببين اين روزگارو؛جوان وپير باهم فرقي ندارن!

خه فه ت بارم کولم زوره ناله که م کوتایی نایه
دلم گرفته خيلي هم گريه كردم،اما ناله هاي من كه تمومي نداره!

خوزگه روژی بهاتبایه
اي كاش يه روزي بياد

خه می دلم ساریژبایه
اين غمها از دلم مي ريخت بيرون

هه رچی خه مو سه ختی ژیانه
وهمه غمها وسختيهاي زندگي

له لای عاشقان برویشتبایه....
ازپيش عاشقا بارشو مي بست ومي رفت....










behnam5555 03-10-2010 04:02 PM


خیلی سخته

ترانه: صعب أعیش...
از

باسکال مشعلانی
از: لبنان


ترجمه:خیلی سخته...زندگی کنم


باورم کن آنگاه که می گویم
بروام پی بکه ئه و کاته ی ئه لیم


که تو همیشه تو چشام جا داری
که تو هه موو کات جیگات له سه ر چاومه


حتی اگه ازم دور باشی
ئه گه ر چی لیشم دوور بی


همیشه تو را در کنارم می بینم
هه موو کات تو له لای خوم ئه بینم


بهم بگو عزیزم چگونه
پیم بلی ئه ی خوشه ویستم چون


چگونه می تونم تو را فراموشت کنم عزیزم
چون ئه توانم تو له بیر که م خوشه ویستم


نمی تونم ازت دور بشم
ناتوانم لیت دوور بم


من با عشق تو زندگی می کنم
من له گه ل ئه وینی تو دا ده ژیم


خیلی سخته، برام باور کردنی نیست که بخوام بدون تو زندگی کنم
زور سه خته بتوانم بی تو ژیان به رمه سه ر


می خوام به خاطر چشات زندگی کنم
ده م هه وی سه باره ت به چاوه کانت بژیم


و اینچنین دیونه وار دوستت داشته باشم
وه ئه وها شیتانه خوشم بویی


ازپیشم نرو
جیم مه هیله


من می خوام تو همیشه در ذهنم باشی
ده م هه وی هه موو کات له بیرم دا بی


همیشه شبها را به خاطر من بیدار بمانی
شه وگاره کان سه باره ت به من به خه به ر بی


ای ارزشمند ترین موجود روی زمین،من می خوام که تو همیشه
ئه ی گرنگترین که س لای من ده م هه وی تو هه موو کات


به قلب و روحم نزدیک باشی
له دلم نیزیک بی


چه کسی غیر از تو در این سالها
جگه له تو له و سالانه دا


مرا در مهربانیش آب کرد
کی منی له دلوانی خوی دا توانده وه


ای هستی من
ئه ی ژیانی من


تو را با عشقی بی انتها پرستیدم
به عیشقیکی گه وره توم خوش ئه ویست


و خیلی چیزها در زندگیم تغیر کرد
وزور شت له ژیانم دا گوراوه



behnam5555 03-10-2010 04:17 PM



برگرد دیگه بسه

!
ترانه از محمّد حَماقي
از: مصر


ای کسیکه از چشمان من ناپيدايي!
ئه ی ئه و که سه ی له چاوانموونی

و منو ترک کرده ای در حالیکه قلب من به همراه توست

جیت هیشتومه و دلم هه میشه له گه لتا

يه بار ديگه حتی برای یک ثانیه هم که شده برگرد

چه لیکی تر، بو چرکه ییکیش بی بگه ریوه

و به قلب عاشق من رحم کن

به زه ییت به ودله عاشقه ی من دا بی


اگر که قلبت سرشار ازشکایته, پس منو سرزنش کن!
ئه گه دلت پر له گله ییه، سه رزه نیشم که!

اگركه روزی درحق تو بدی كردم , خوب مرامجازات کن!

ئه گه ر خراپه م ده حه قی تو دا کردوو، توش تاوانم لیوه ر گره وه!

ای عشق من , چطوري می تونی منو ترک کنی؟

ئه ی ئه وینی من چون ده توانی جیم بیلی؟

تنها آرزوی من اینه که دوباره در کنار تو زندگی کنم

ته نیا ئاواتی من ئه وه یه جاریکی تر له لای توبژیم

بعد از عشق تو, ديگر چه کسی مرا(خواهد برد) دوست خواهد داشت؟

دوای عیشقت کی منی خوش ده وی؟

و چه کسی در آغوش من گرم خواهد شد؟

و کی له باوه شی من دا گه رم ده بیته وه؟

ای کسیکه زمانی به من قول داده بودی
ئه ی ئه و که سه ی روژیک بریارت دابومی!

بگو که چي باعث شد که عشقت عوض بشه؟

بلی چی بو که عیشقه که ت گورا؟

تنها دو روز از جدايمون گذشته
ته نیا دو روژ له جیابونه وه مان تیپه ریوه

نه، انگار دو ساله طول کشیده!

نا ده لیی دو سال گوزه راوه!

در حالیکه ما نمی‌تونیم اينرا احساس کنیم

به لام ئیمه هیچ هه ست به ئه وه ناکه ین

برگرد دیگه بسه!

بگه ریوه ئیتر به سه!

هنوز رویای تو را می بینم
هیستاش خه ونی تو ئه بینم

هنوز هم در حسرت توام

هیستاش به یادی تومه

هرچقدر از زندگی من سپری بشه!؟

هه ر چه ند له ژیانم تیپه ر بی!؟

تنها تو در اعماق
قلبم جای داری

ته نیا تو له ناخی دلم دا جیت هه یه

یعنی من اینچنین برای تو بی ارزش شده ام!؟
ده لیی من هیچ گرنگیم لای تونییه!؟

که اینگونه در دستان تو نابود بشم
!

که ئه هوا له ده ستی تو دابتویمه وه!

این آن چیزی
بود که ما با همدیگرعهد بسته بودیم!؟

ئه وه ئه و شته بو که په ي مانمان دا بو!؟

چگونه می تونی
فراموشم کنی؟

چون ده توانی له بیرم که ی؟

خوب، گناه قلب تو چیه؟

به لام تاوانی دلت چییه؟

چطور تونستی بر قلبت چیره شی؟

چون توانیت به سه ر دلت دا پیروز بی؟

این قلب من است که
انتظار این را می کشه!

ئه وه دلی منه که چاوه روانی ئه وه یه!

که قلبت دوباره به آغوشش
بازگردد!

که دلت چه لیکی تربیته وه ده باوه شی!


behnam5555 03-15-2010 02:07 PM

برگي تمامي اسرار درختش را مي‌دانست
 

برگي تمامي اسرار درختش را مي‌دانست


پيوند ميان او و تالاب و نجواهاي شبانه

پيوند ميان او و پرنده و نامه مزرعه و آمد و شد شعاع و حركت ميان واژه و غروب در جنگل

پيوند ميان او و مهتاب

پيوند سايه او و پسرك چوپان و ني‌لبك‌اش

دانه‌اي شن هم راز جويبار در سينه‌اش بود

رازو ريشه‌ها راز او و زلف گياه و راز او و رخسار دخترك چوپان و راز او و سر‌چشمه

توفان هجوم آورد

سیل هجوم آورد

برگ بر تخت شاخه و شن بر بستر آب

هردو كشته شدند

اما هيچ‌كدام

راز عشق را نگشودند!


- شیر کو بی که س-

Setare 03-17-2010 12:30 AM

یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)

شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم(از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
**************
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)

فَرماوَه ساقی بلوا مینای مِن(ساقی گفت از مینای من بنوش )
سَرشار که سا غَر بِدهَ پَیا پِی (ساغر جام لبریز را پیاپی بده)
پَیا پِی پِر کِرد پَیا پِی نوشام(پیاپی پر کرد و پیاپی نوشیدم)
تا کِه دیده ی دِل هِجرَ دوس نوشا (تا چشم دل دوری دوست را احساس کرد)

شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم(از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)

اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد)
اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد)
حَلقه ی بَندَگی عِشق نَه کِی وَ گوش (و حلقه بندگی عشق را به گوش نکند)
مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود)
مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود)
نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد)
نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد)
نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد)


اکنون ساعت 06:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)