![]() |
خدا هست
دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. |
آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست???!!!!!
دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمی توانستم یک استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ، اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول می کنم در غیر اینصورت از شما می خواهم به من نمره کامل این درس را بدهید. استاد قبول کرد و دانشجو پرسید: آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟ استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره کامل درس را به آن دانشجو بدهد. بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید و شاگردش بلافاصله جواب داد: قربان شما ۶۳ سال دارید و با یک خانم ۳۵ ساله ازدواج کردید که البته قانونی است ولی منطقی نیست. همسر شما یک دوست - پسر ۲۵ ساله دارد که منطقی است ولی قانونی نیست و این حقیقت که شما به دوست - پسر همسرتان نمره کامل دادید در صورتیکه باید آن درس را رد می شد نه قانونی است و نه منطقی !! |
کدام لاستیک پنچر شده بود؟؟؟؟؟
چهار دانشجوکه به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترمبه مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتنداستاد خود را پیدا کنند وعلت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: «ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم. » استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روزبعد امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها رابه چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند... آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند، سپس ورقه را برگرداندند تا به سوالی که 95 نمره داشت پاسخ بدهند. سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟ :21::21: |
فرهنگ نوین اصطلاحات دانشجویی!!!
از آنجایی که در سایهی ارتقای فرهنگی و علمی دانشگاهها در چند دههی اخیر معانی برخی از اصطلاحات قدیمی تغییر کرده و همچنین اصطلاحات جدیدی هم در حوزهی دانشگاه (با حوزه و دانشگاه اشتباه نشود که اشتباه بزرگیست!) به وجود آمده؛ فرهنگ اصطلاحات دانشگاهی نوینی گرد آمده که امید است به درد دانشجویان و به ویژه دانشجویان تازه وارد بخورد. در زیر معانی واقعی و کاربردی برخی اصطلاحات دانشگاهی جدید را میخوانید: |
قسمت دوم: |
برخي رشته هاي دانشگاهي به طنز
برخي رشته هاي دانشگاهي به طنز
1-رشته تغذيه: رشته اي که اشتباهاً جزو رشته هاي دانشگاهي اومده. آينده شغلي بسيار تيره و تيريکي دارند. در بهترين حالت و در صورتي که شهرداري به فارغ التحصيلان اين رشته مجوز بدهد ميتوانند اقدام به باز کردن ساندويچ فروشي کنند! ضمناً دانشجويان فوق ليسانس هم ميتونند Fast Food بزنند.از بزرگترين دستاورد هاي علمي اين رشته در سالهاي اخير کشف فرمول سس هزار جزيره بوده است! از جمله دروس اين رشته: هات داگ-1 هات داگ2 - سوسيس کاربردي- انسان و کالباس و.... ميباشد! از بزرگان اين علم هم ميتوان به اکبر کثيف (ساندويچ فروشي اکبر کثافت) اشاره کرد. 2-مهندسي راه و ساختمان: عمله سابق- ديگه فقط مونده بود کارگر ساختماني رو دانشگاه ها بدند بيرون که خوشبختانه اين امر هم با تلاش متخصصان و دانشمندان ايراني محقق شد و ما از اين به بعد کارگر هم از دانشگاه مياريم! روزي رو تصور کنيد که از صبح وانت هاي شهرداري جولوي دانشکده فني توقف ميکنند و بچه هاي راه و ساختمان رو ميبرند سر ساختمان! در اين رشته معيار بهترين دانشجو براي دانشجوياني است که بيشتر از همه بتوانند آجر را به بالا بندازند. دروس اين رشته عبارتند از: بيل مقدماتي؟ بيلچه- روش هاي چيدن تيرآهن- فرمولاسيون درست کردن سيمان و ....... 3-رشته ادبيات: گيج ترين و گلابي ترين دانشجوهاي ايران در اين رشته تحصيل ميکنند (توصيه ميکنم اگر يه وقت دلتون گرفت واسه بازکردنش بريد دانشکده ادبيات!) از جمله بزرگترين دانشمندان اين رشته حافظ و سعدي و عارف قزويني و ايرج ميرزا! بوده اند که حتي تحصيلات دبيرستاني هم ندارند (علمي که بزرگانش سواد درست حسابي ندارند ديگه معلومه چي ميشه....!) از ابهامات بزرگ اين رشته اين نکته ميباشد که انوري بالاخره شاعر قرن پنجم است يا نهم! فارغ التحصيلان اين رشته ميتوانند به عنوان مصطفي رحماندوست مشغول به کار شوند! از دروس اين رشته: زندگي نامه و آثار حافظ- زندگي نامه و آثار سعدي- زندگي نامه و آثارنظامي- زندگي و آثار فرخي سيستاني و يزدي و شمالي و بلوچي و.....! 4-رشته مهندسي صنايع: رشته اي که فقط اسمش مهندسي صنايع مي باشد و گرنه دانشجويان اين رشته مهندسي صنايع دستي هم بلد نيستند چه برسه.... تا به امروز شخص قابل ذکري در اين رشته مشغول به تحصيل نبوده و شايد معروفترين دانشمند اين رشته امير حجواني باشد که با رتبه 40000000000 مشغول تحصيل در رشته مهندسي صنايع مي باشد! 5-رشته مهندسي کامپيوتر (بخونيد مهندسي رايانه): خدا پدر مادر مخترع کامپيوتر رو بيامرزه که اگه اون نبود الان تعداد دانشجوهاي اين مملکت به نصف تقليل پيدا ميکرد.ا ين روزا ديگه عادي ترين جمله اي که از يک دانشجو شنيده ميشود اين است: کام ميخونم! نکته جالب در مورد اين رشته تفکيک آن به دو گرايش نرم افزار و سخت افزار ميباشد که دانشجوياني که تبحر خاصي در زمينه Fifa2006 و Max.p و .... دارند وارد گرايش نرم افزار و کساني که ميتوانند با انگشست شصت پايشان دکمه Power کامپيوتر را بزنند وارد گرايش سخت افزار ميکنند. فارغ التحصيلان اين رشته حوالي خيابان جمهوري مشغول فروختن CD ميباشند! از دروس اين رشته: بيل گيتس شناسي 1؟ سي دي مقدماتي- تفاوت Monitor و TV و.... 6-رشته پرستاري: رشته اي که يک دنيا حرف و حديث پشت سرشه! ولي يکي از اساسي ترين رشته هاي دانشگاهي مي باشد که اگه نبود اونوقت دانشگاه تبديل به مکاني بي روح ميشد (تصور کنيد اونوقت کيا مثل سگ پا ميدادند؟ کيا......!) رشته اي که به معناي واقعي کلمه بيگاري مي باشد (صبح ساعت 6 بايد با خرج خودشون به بيمارستان هاي عمومي برند و شيفت وايسن و عصر هم تا ساعت 8 شب در دانشگاه کلاس دارن!!!) چندي پيش هديه تهراني به عنوان پرستار نمونه انتخاب شد! از دروس اين رشته عبارتند از: راه و روش هيجان بخشي به بيمار- لطافت عملي؟ سوند1- فشار 2- جيگر 3 و ... 7-داروسازي: نفس-زندگي-بهترين رشته دانشگاهي. رشته اي که هيچ نقطه ضعفي ندارد. تنها نکته منفي اين رشته دانشجويانش ميباشند که از سال سوم به خاطر آشنايي با انواع داروهاي نئشه آور مشغول پاک کردن شيشه هاي فضا پيما ميباشند!!! (البته دختراشم خدايي آخر ضد حالن!) کساني که در اين رشته تحصيل ميکنند همشون از بزرگان جامعه هستند! تنها رشته اي که هنوز خز نشده و اون به اين دليل مي باشد که هرکسي رو توش راه نميدن و فقط آدم باحال ها رو راه ميدن (پسراشو ميگم!) از دروس اين رشته: فارمالوژي- فارماتو گرافي- فارماسي- فارما توپيک- شيمي! ميخواستم حال بروبچ رشته هاي دندان و رياضي محض و مهندسي هوا فضا رو هم بگيرم که سردمداران اين رشته واسم سيبيل گرو گذاشتند که اذيتشون نکنم و اينا |
گفتگوهای آزاد دانشگاهی ودانشجوی
طنز:معانی واقعی و کاربردی برخی اصطلاحات دانشگاهی جدید!
در زیر معانی واقعی و کاربردی برخی اصطلاحات دانشگاهی جدید را میخوانید: دانشجوی سال اولی: دانشجویی که فکر می کند با تحصیلات دانشگاهی میتواند آیندهی بهتری برای خودش بسازد. دانشجوی سال دومی: دانشجویی که فکر نمیکند با تحصیلات دانشگاهی بتواند آیندهی بهتری برای خودش بسازد. دانشجوی سال سومی: دانشجویی که مطمئن شده است با تحصیلات دانشگاهی نخواهد توانست آیندهی بهتری برای خودش بسازد. مشروط: دانشجویی که به خاطر علاقهی زیادش به درس خواندن، مورد حسادت قرار گرفته و از این رو دانشگاه او را ملزم کرده است که در ترم بعدی بیش از حد معینی واحد انتخاب نکند تا به بقیه هم برسد! کلمه مشروط از «مشروطه» میآید که عدهای معتقدند باعث رونق گرفتن دانشگاه در ایران شد. عدهی دیگری هم معتقدند که رونق گرفتن کار مشروطها باعث اضمحلال مشروطه شد. تقلب: دانش دوپینگی سهمیه: دوپینگ قانونی. جزوه: دستنوشتههایی که گمان میشود عصارهی یک کتاب است. اما در واقع تفالهی بخشی از آن است. دستگاه تفالهگیری «استاد» نامیده میشود. استاد حل تمرین: دانشجوی ترم بالاتری که در ازای گرفتن شندرغاز پول و شنیدن لفظ «استاد» چنان از خودبیخود میشود که تن به خورد گچ تخته و مسخره شدن توسط سی چهل تا دختر و پسر میدهد. خرخوان: نوعی خر که توانایی مطالعهی مداوم به مدت ۷۲ ساعت را دارد. نطفهی این موجودات در دورهی دبیرستان بسته میشود و در کلاسهای کنکور به بلوغ میرسند. این موجودات اغلب در کافه تریاهای دانشکدهها استحاله میشوند. سلف (غذاخوری): فعالترین آزمایشگاه و واحد تولیدی هر دانشگاه که توانایی تبدیل موجودات گوناگون به غذا را دارد. یکی از رایجترین تواناییها که شرط لازم اولیه برای سلف نامیده شدن یک مکان محسوب میشود، توانایی بازیافت چمنهای محوطه به شکل قرمهسبزی است. گوریل: گونهای از دانشجویان پسر با موهای ژولیده و لباسهای بدفرم که از بوی سیر دهان و عرق لباسهایشان نمی توان کمتر از سه متر به آنها نزدیک شد. این جانوران معمولا پس از فارغالتحصیلی بهجای اعزام به قلب جنگلهای آمازون در پشت میزهای مدیریت و ریاست جای میگیرند. شاسکول: دانشجویی (عمدتا دختر) که بعد از ۲۰ بار جزوه دادن به یکی از دانشجویان جنس مخالف هنوز فکر میکند خط خوبش باعث محبوبیتاش است. پلشت: دانشجویی که حاضر است کیسه فریزر دور بشقابش بکشد و با قاشق یک بار مصرف غذا بخورد تا مجبور نباشد روزی یکبار ظرفهایش را بشوید. تقریبا اکثر دخترهای ساکن در خوابگاه های دانشکده های علوم و مهندسی. دکتر: لفظی که تا پیش از دوران وزارت کشور مرحوم دکتر کردان یک پیشوند لذتبخش بود و پس از آن فحشی زشت محسوب میشود. با این حال، به دلایل روانی ناشناختهای تمام دانشجویان رشتههای پزشکی و دامپزشکی همچنان علاقهی وافری دارند که از ترم اول تحصیل دیگران آنها را با لفظ خطاب کنند. بورسیه: همزمانی کار و تحصیل که ماحصل آن تلفیق درسنخوانی و اززیرکاردررویی است. پروژه: کار عملی که دانشجوها با هم انجام میدهند. بعضیها هم روی هم! تحقیق: تالیف یا ترجمهی بخشی از کتابی که استاد در نظر دارد بعدا به نام خودش چاپ کند در ازای گرفتن مقدار ناچیزی نمرده. پروپوزال: نوشتهی بی ربط کوتاهی که در آن دربارهی نوشتهی بیربط بلندی که بعدا نوشته یا کپی پیست خواهد شد، توضیح داده میشود. پایاننامه: تایپ یا کپی-پیست کردن مقداری متن پراکنده در کتابها و پایاننامههای قدیمیتر در یک فایل و پرینت گرفتن از آنها و صحافی کردن مجموعه. خوشبختانه با پیشرفت علم و تکنولوژی، تمام این فرآیندها با صرف هزینهی معقولی به طور کاملا خودکار و بدون دخالت دست و ذهن انجام میگیرد. دانشنامه (مدرک): درپوش کوزه. جابجایی (دانشجویی): تفاوت علمی دانشگاهها به زبان پول. ارث پدری (طلب بابا): طلبی که بعضی از دانشجویان مثلا” ارزشی از دیگران دارند و معمولا به صورت گزارههایی همچون «چرا این لباس رو پوشیدی؟»، «چرا موهات دیده میشه؟»، «دیگه این موسیقی رو نشنوم ها»، «دیگه نبینم با هم کِروکِر میکنین»… بروز میکند. کارتنخواب: دانشجوی بیخوابگاه که معمولا پس از سر و سامان گرفتن و هم اتاق شدن با چند دانشجوی شهرستانی، حسرت کارتنخوابی و دربدری را خواهد کشید. جوات: دانشجویی که طبق آخرین مدهای ۱۰ سال قبل لباس می پوشد و با آخرین مدهای ۲۰ سال قبل زندگی می کند و مثل ۳۰ سال قبل فکر می کند. جواتها معمولا آینده مثبتی در مشاغل دولتی دارند. افزایش سنوات: حاصل ز گهواره تا گور دانش جوییدن. پاچهخواری: یکی از راههای گرفتن نمره از اساتید به طور شرافتمندانه. البته شرافتمندانه در قیاس با سایر راهها! انتظامات: شحنهی دانشگاه و مسئول برقراری نظم حتی به قیمت بینظمی. ستاد کارآفرینی برای اقوام و خویشان فاقد تحصیلات دانشگاهی و بعضا دبیرستانی مسئولان دانشگاه. کفش پاشنه بلند (تق تقی): ابزار تولید آژیر ورود و یا نزدیک شدن دختر دانشجویی که دانشگاه را با مجلس عروسی اشتباه گرفته است. خر زدن: تنها نوع حیوانآزاری که انسانها روی خودشان هم انجام میدهند. خر زدن در شبهای امتحان به پیک خود میرسد. بحر تعمق: حالتی که به دانشجویان پس در حال مطالعهی دقیق روزنامه روشنفکری خبر ورزشی دست میدهد. روح: عضوی از استاد که در جلسهی امتحان و پس از دیدن برگهی سوالاتی که ربط چندانی به درسها ندارد، از آن به وفور یاد می شود. ادامهی عملیان بر روی برگه دنبال میشود. صلاحیت داشتن: با مسئول یکی از نهادهای مستقر در دانشگاه سلام و علیک داشتن. پول: عامل بدبختیهای بزرگی مثل ازدواج و تحصیل در دانشگاه آزاد. اسکن استخوان: طرز نگاه کردن افراد فوقالذکر که معمولا از پاشنهی کفش همکلاسیها شروع شده و به نوک مقنعهی آنها منتهی میشود. افتادن: سقوط از بالا به پایین که به خاطر عوامل مختلفی چون جاذبهی زمین، درس نخواندن، جزوه نداشتن، شکست در عشق و امثال آنها اتفاق میافتد. کتابخانه: جایی برای حرف زدن، رد و بدل کردن جزوات و فایلهای بلوتوثی، اسم ام اس فرستادن و بعضا رونویس تکالیف و تمرینها. منشی گروه: همه کاره ی گروه. دست کم خودش که اینطور فکر میکند. حذف ترم: خودکشی آبرومندانه از ترس مرگی مفتضحانه |
سوالات کنکور سراسري اسگلان ايران !!
سوالات کنکور سراسري اسگلان ايران !!
ادبي : ا – در بيت زير منظور از ساقيا چيست ؟ « ساقيا آمدن عيد مبارک بادت » الف ) ساقيهايي که در کوچه و بازار مي بينيم ب ) کار و کاسبي ساقيا تو عيد توپه توپه ج ) ساقي کمر باريک د ) ساق يا مچ ؟؟ 2 – شيرين وفرهاد کجا مردند ؟ چرا ؟ الف ) زير کوه بيستون ..چون ستون نداشت ريخت رو سرشون ب ) بين کوه بيستون و باستون.... دليلشو نميدونم ج ) بين بيستون و پيستون و رينگ و لاستيک چخ چخي د ) به علت خوردن سيگاروکشيدن مشروب 3 - آرايه هاي ادبي چه نقشي در ادبيات دارند ؟ الف ) نقش فوق العاده مهمي دارند ب ) موجب مي شود اشعار مودبي داشته باشيم ج ) نقش حياتي را ايفا مي کنند د ) نقش بابان را هم ايفا مي کنند 4 – جمع مکسر کلمه دارکوب چيست ؟ الف ) دراکيب ب ) درکيبا ج ) دروگبا د ) گربه ورزشي : 1 – تيم قرمز پوش پايتخت الف ) پرسپوليس ب ) پرس آشخور ج ) پرس سينه د ) ماشاالله بازو 2 - تيم آبي پوش پايتخت : الف ) استقلال ب ) استقکر ج) استقکور د ) استقفرالله !! 3 - پر افتخار ترين تيم مادريدي جهان ( پايتخت اسپانيا ) الف ) اسپارتا پراگ جمهوري چک ب ) شاختار دونتسک بلژيک ج ) شهيد فخرالدين کابل افغانستان د ) علي دايي 3 – ملي پوش جوان آرژانتيني بارسلونا الف ) ليونل مسي ب ) ليونل طلايي ج ) مهدي سر طلايي سرور لنگيايي د ) توپ تانک فشفشه ..... 4 – اين تيم بيشترين تعداد قهرماني در جام جهاني فوتبال را دارد؟ الف ) ترينيداد و توباگو ب ) شيکاگو بولز ج ) تيم ملي د ) مايکل شوماخر 5- تيم قدرتمند آفريقايي ؟ الف ) ساحل عاج ب ) درياي منقار ج ) شبه جزيره زرافه د ) خليج شامپانزه 6 – بازيکن سيه چرده آفريقايي نوک حمله بارسلونا ( از کشور کامرون ) الف ) ديويد بکام ب ) ساموئل بکام ج ) سام و نرگس د ) نلسون ماندلا هنري : 1 – بازيگر رنگين چشم معروف ، نقش جک در فيلم تايتانيک الف ) جکي جان ب ) ديکاپريو بلوچي ج ) لئوناردو داوينچي د ) پارسا پيروزفر 2- فيلم معروف جيمز کامرون که در مورد کشتي تايتانيک ساخته شده : ( با بازي تست بالايي در نقش جک ) الف ) خوب بد زشت ب ) دزدان دريايي کاراييب 3 ج ) گودزيلا عليه گيدورا د ) خشم اژدها 3- کينگ کونگ که بود ؟ الف ) لئوناردو دي کاپريو ب ) به سبک فيلمهاي رزمي جکي جان و مرحوم بروسلي گويند ج ) پايه گزار ورزش پينگ پونگ بود د ) برنده بيشترين جايزه اسکار در کن بود 4 – انيميشن محبوب چند سال اخير الف ) شرک 3 ب ) کفر 2 ج ) منافق 5 د ) مرگ بر اسراييل !! 5 - بازيگر نقش مرد فيلم معروف آقا و خانم اسميت الف ) براد پيت ب ) براد گالون ج ) براد 17 کيلويي د ) براد روغن نباتي لادن رياضي : 1 – سينوس 165 درجه چقدر ميشود ؟ الف ) بيشتر ازاين ها ميشود ب ) تانژانت ج ) جوابي ندارم د ) همه موارد 2 – يک بشکه دو هزار ليتري آب داريم اگر روزي يک ليوان آب ازآن برداريم چه ميشود ؟ الف ) تمام ميشود ب ) دوباره آبش ميکنيم ج ) دوباره تمام ميشود د ) به گزينه الف مراجعه شود 3 – معادلات چند مجهولي را چگونه حل ميکنيم الف ) با مداد ب ) عکس مجهول ها را به روزنامه مي دهيم ج ) به سختي حل مي کنيم د ) پليس را در جريان مي گذاريم 4 – اين چه نوع اتحادي است؟ (a+b)*2+(a+b)*2 الف ) اتحاد جماهير شوروي ب ) اتحاد سوم شخص مفرد ج ) والا به خدا ...اين چه نوع اتحاديه د ) اتحاد دو مجهولي تاريخي : 1 – اسکندر مقدوني کي به ايران حمله کرد ؟ الف ) دم دماي صبح بود ب ) نامرد نصفه شب حمله کرد ج ) جنگ جهاني دوم د ) 13 آبان 2 – عهد نامه ي ننگين تاريخي ايران الف ) عهدنامه گلستان ب ) عهدنامه بوستان ج ) عهد نامه شاهنامه فردوسي د ) عهدنامه مثنوي خواجه شمس الدين مولوي ملقب به مولانا 3- کريم خان زند پايه گزار کدام سلسله بود ؟ الف ) سلسله ميدون وليعصر ب ) سلسله فاطمي گلها ج ) سلسله تخت طاووس د ) سلسله هفت تير 4 – 22 بهمن سال 1357 در چه تاريخي بود ؟ الف ) کودتاي 28 مرداد ب ) 11 سپتامبر 2001 ج ) قيام خونين 15 خرداد د ) تو پاييز بود اطلاعات عمومي 1 – حيوان نجيب به آن مي گويند ؟ الف ) کروکوديل ب ) گوريل ج ) اختاپوس د ) سگ هار 2 - بزرگترين گروه اينترنتي ياهو در ايران : الف ) مارشال دو گل ب ) مار و پله ج) منچ مدرن د) مدرن تاکينگ ! 3 – همراه داشتن آن در هنگام موتور سواري لازم و ضامن سلامتي راکب است ؟ الف ) بوق 18 چرخ ب ) عينک ريبند ! ( مخصوصا در آبادان ) ج ) آهنگ ترمز بلبلي د ) زيد 4 – در کداميک از شرايط زير نبايد رانندگي کنيم الف ) وقتي که در مترو هستيم ب ) وقتي که انگشتمان در دماغمان هست ج ) هنگام قضاي حاجت د ) هنگامي که ترمز ماشين بريده و باسرعت 180 کيلومتر در فاصله ده متري دره هستيم |
صحبتهای تلفنی یک دانشجو: :( ترم اول(ترم جو گيريدگي الو سلام ماماني.منم هوشنگ.واي ماماني نمي دوني چقدر اينجا خوبه. دانشگاه فضاي خيلي نازيه.واي خدا خوابگاه رو بگو.وقتي فکر مي کنم امشب روي تختي مي خوابم که قبل از من يه عالمه از نخبه ها و دانشمنداي اين مملکت توش خوابيدن - و جرقه اکتشافات علمي از همين مکان به سرشون زده – تنم مور مور ميشه..راستي اينجا تو خوابگاه يه بوي مخصوصي مياد که شبيه بوي خونه اصغر شيره اي همسايه بغليمونه.دانشجوهاي سال هاي بالاتر ميگن اين بوي علم و دانشه! لامسب اينقدر بوي علم و دانش توي فضا شديده که آدم مدهوش ميشه!!! پريشب يکي از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمويت بيمارستان! :(ترم 2(ترم عاشق شدگي :(ترم 3(ترم افسردگي الو سلام مهشيد جون خوبي عزيزم؟منم پژمان! کجايي نفس؟ نيستي؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوي من.بيا ببينمت قربونت برم...مهشيد جون من پشت خطي دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ ميزنم.......الو مامان سلام.مريم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولين عشقم بود دارم ميميرم از غصه .اي خدا بيا منو بکش راحتم کن.مامان من اين زندگي رو نمي خوام..... :(ترم 4(ترم زرنگ شدگي الو به به سلام چطوري ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت مي کردم.. پيرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوي من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم يه ذره شده واست.باشه عزيزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو.... :(ترم5 (ترم مشروطه گی الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط ميشم.2 نمره بم بده.به خدا ديشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آي سي يو بستريه. منم ضربه روحي خوردم دچار فراموشي شدم اصلاً شما رو هم يادم نمياد ....قول ميدم جبران کنم.... :(ترم 6(ترم ولخرجيدگي الو مامان من خونه مي خوام ! راستي اون 50 تومني که 3 روز پيش فرستادي تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!! :(ترم7 (ترم پاتوقيده گي سلام داش مصي! حاجي دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنير شيرازياي رديف بيار که مهمون دارم. 3 صوت هم آيس بيار مي خوايم فضا پيمايي کنيم.نوکرتم.آقايي :(ترم8 (ترم فارغ التحصيلگي الو سلام خانم.واسه اين آگهي که توي روزنامه داديد تماس گرفتم.فرموده بوديد آبدارچي با مدرک ليسانس و روابط عمومي بالا.... |
تست های طبقه بندی نشده
تست های طبفه بندی نشده
انحراف 35 تا 40 متری مترو اصفهان در نزدیکی سی و سه پل تایید شد. سؤال: کدام مورد در مورد علت این اتفاق صحیح تر است؟ 1- خط کش مهندس طراح این تونل بر اثر گرما و تابش آفتاب قدری انحنا پیدا کرده و باعث انحراف تونل شده است. 2- وجب های محاسبه شده در نقشه تونل با وجب های مجریان طرح یک اندازه نبوده است. 3- مقصر اصلی کسی بوده که در ابتدای ساخت تونل وقتی مجریان طرح پرسیده اند : «سی و سه پل از کدوم طرفه؟» آدرس را اشتباه داده است. 4- طبق تحقیقات انجام شده سرعت بالای گردش زمین ، وضعیت نامساعد جوی، انفجار بمب اتمی در هیروشیما و خداحافظی مهدی کیا از تیم ملی همگی از عوامل مؤثر در این اتفاق است. * تولید تراکتور تشریفاتی برای عروس و دامادها سؤال : کدام مورد جزو امکانات این تراکتور می باشد؟ 1- تیغه مخصوص درو کردن انواع صاحبخانه ی بد پیله 2- تعبیه سامانه شخم زدن مادرزن و مادرشوهر 3- قابلیت کاشت طلبکاران در مزارع گل نی 4- قابلیت تبدیل خودکار به مسافربرشخصی برای تأمین هزینه های زندگی * آلودگی 13برنج وارداتی به آرسنیك و فلزات تأیید شد. سؤال : علت تکذیب خبر از سوی واردکنندگان و سازمان های ذیربط چیست؟ 1- برنج ها مثل بادمجان بم هستند و عمراً آفت ندارند. 2- در شرایط امروز کشور ابتلای چهارصد نفر به آنفولانزای نوع A (خوکی سابق!) مهمتر است. 3- واردات این برنج ها همینجور کتره ای و بی حساب نبوده و تا پایان قرارداد باید مردم تحمل کنند و زنده بمانند. 4- این سوسول بازی ها توطئه بیگانگان برای ورشکست کردن واردکنندگان زحمتکش است. * جومونگ به ایران بازمیگردد. سؤال : هدف وی از بازگشت به ایران چیست؟ 1- چون در سفر قبلی خیلی خوش گذشت، ایرانی ها خوب پول می دادند. 2- چون ایرانی ها خیلی اصرار داشتند به همراه بانو سوسانو برگردیم. 3- یکسری شباهت هایی بین من و شخصیت های اسطوره ای ایران است و قرار شد نقش رستم را در یک سریال بازی کنم! 4- باید مذاکراتی برای تولید و پیش فروش جومونگ3 و 4 و 5 و غیره با عزت ا... داشته باشیم. * وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت که حذف سه صفر از پول ملی منجر به کاهش تورم خواهد شد) سئوال : چطور چنین چیزی امکان دارد؟ 1- یک محاسبه ساده ریاضی نشان می دهد بلافاصله هزار درصد تورم کاهش می یابد! 2- بانک جهانی به اشتباه می افتد و نمی تواند نرخ تورم را محاسبه کند و بدین ترتیب تورم کاهش می بابد. 3- باعث می شود سرمایه داران مرفه وقتی موجودی حساب خود را چک کنند به جای چند میلیارد، چند میلیون در حساب خود ببینند و درجا سکته کنند و بدین ترتیب عوامل گرانی بمیرند! 4- باعث می شود اقشار ضعیف برای محاسبه درآمد از انگشتان خود استفاده کنند و با کاهش تقاضا برای ماشین حساب از خروج ارز از کشور جلوگیری می شود. |
تقویم دانشگاهی من!
|
دانشجو هم، دانشجوهای قدیم!
دانشجو هم، دانشجوهای قدیم! درس، تخته، گچ، حرص خوردن، خنده، نمره، مشروطی، آدمهایی كه هر كار كنی درست را نمی فهمند، آدمهایی كه خیلی می فهمند، مدیر گروه، جزوه،....من استاد ریاضیات هستم. به طور حق التدریسی در چند دانشگاه درس می دهم. نوشته های زیر خاطرات من از این كلاس هاست. یك كلاس دارم با دانشجوهای كاردانی از روز اول معلوم بود این كلاس با همه بقیه كلاس ها فرق می كند، و از آنجا كه هر چی سنگه اصولا مال پای لنگه، یك نفر تو این كلاس هست به اسم حسین رضا زاده! پسری است لاغر، سبزه رو و بدش نمی آید تا آنجا كه جا دارد كلاس را به هم بریزد. در این كلاس هم پنجاه نفر ثبت نام شده اند و هیچ وقت صندلی به اندازه كافی وجود ندارد، همه سر كلاس بودند و ده دقیقه ای از كلاس گذشته بود، دو تا دختر از در وارد شدند، به جای این كه راهشان ندهم گفتم : «رضا زاده برو از كلاس روبرو دو تا صندلی بیاور» آن دو تا دختر گوشه ای ایستادند تا رضا زاده بیاید، داشتم درس می دادم كه ناگهان كلاس از خنده منفجر شد. رضا زاده پشت در ایستاده بود صندلی را روی سینه اش گذاشته بود و می گفت: «یا ابالفضل!» ***** از اول كلاس فقط می گفت و می خندید، ساكت كردنش هیچ راهی نداشت جز این كه جلوی دخترهای كلاس یك خورده حالش را می گرفتم. یك قسمت را درس دادم بعد رو به دانشجوها كردم و پرسیدم: «كسی هست متوجه نشده باشه؟» هیچ كس جواب نداد. ازش پرسیدم: «آقای جسینی شما چی؟ متوجه شدی؟» گفت: «بله استاد!» گفتم: «خیالم راحت شد، چون ایشون مینیمم مطلق كلاس هستن اگر ایشون فهمیده پس معلومه كه همتون فهمیدین.» ***** لحظه ای را تصور كنید كه شما یك مبحث بسیار زیبای ریاضی را كه خودتان از درس دادنش در اوج لذت هستید با هیجان برای دانشجو باز می كنید، پس از تمام شدن درس لحظه ای كه منتظر سوالات دانشجویان هستید اولین سوال پرسیده می شود - «این قسمت در امتحان می آید؟» : «شما جواب می دهید بله!» - «چند نمره داره؟» : «دونمره!» - «پس جای نگرانی نیست.» ***** دانشجو هم دانشجو های قدیم. استاد می گفت ف....ما رفته بودیم فرحزاد و برگشته بودیم. حالا خودتان قضات كنید: وقتی كه من دارم سر كلاس می گویم: «درس تون این جلسه تمام می شه، جلسه بعد كاری نداریم جز این كه فقط تمرین حل كنیم.» و بعد در جای دیگری اضافه می كنم: «جلسه بعد حضور و غیاب نمی كنم!» منظورم چیه؟ این همه كُد برای نیامدن دانشجوها سر كلاس و تعطیلی آن بس نیست. با این روش هم كلاس تعطیل می شود و هم من به آموزش دانشكده پاسخگو نیستم. حالا فكر كنید كه كلاس مذكور پنجشنبه ای باشد كه چهارشنبه قبلش هم تعطیل شده باشد. با خیالی راهت می روم سر كلاس حتی بدون یادداشت های درسی ام و با لبخندی ملیح كه در دل حواله آموزش دانشكده می كنم و مواجه می شوم با یك كلاس 30 نفره كه همه سراپا گوش منتظرند تا من تمرین ها را حل كنم. واقعا خودتان قضاوت كنید. این ها دانشجو اند؟ |
مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سرپسرش میگه: رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه. |
من هم در ادامه مطلب یه تست از کنکور ارشد معماری می ذارم . البته سخت ترین تستش رو (صد البته برای معمارها )
مساحت مثلث کدام یک از گزینه های زیر است : 1- نصف قائده ضرب در ارتفاع 2-قائده ضرب در نصف ارتفاع 3-گزینه 1 و 2 4- هیچ کدام هیچ کدام از داوطلبان این سوال رو پاسخ ندادند |
يك دانشجوي دم بخت (دختر)
خاطرات يك دانشجوي دم بخت (دختر) |
خوشا!!! خوشا آنان که دانشجـــــــــــو ندارند دوتا اینــــــسو دوتا آنــــــسو ندارند که از شهریه ها غمــــــــــباد گیرند چو پولـــــــی تا نوک پــــارو ندارند هر آن کس را که دیدی هست دلشاد بدور از نالــــــــــــه و اندوه و فریــاد بـدان فرزنـد ایشان نیــــست راهـــی پـدرجـان ، سوی دانشـــــــــگاه آزاد غـــــذایش را بجــــــــز کوکو ندیـــدم به زیر پاش یک زیلـــــــو ندیـــــــدم درون خانـه اش را هرچه گشــــــتم به غیـر از پنـــــــــج دانشـجو ندیــدم |
نقل قول:
|
گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید (حافظ ) هر بیت مربوط به یک دانش آموزاست :d گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتا که مهربان است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه دیده ببندم گفتا که راه زیاد است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه بدببندم گفتا که مشکل است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه عشق ببندم گفتا که ممکن است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه وفا ببندم گفتا که شبروم من از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه خود ببندم گفتا که غم تو است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه درست ببندم گفتا که ناامید است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه دیگر ببندم گفتا که خوش است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتا که رهرو است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه پیمان ببندم گفتا که مهرورز است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه سفر ببندم گفتا که راه دور است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه تور ا ببندم گفتا که بلنداست او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه خطر ببندم گفتا که ممکن است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتا که بی فایده است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه درست ببندم گفتا که اشتباه است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتا که سهل است او از راه دیگر آید {پپوله} گفتم که برخیالت راه آدم ببندم گفتا که سهل است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه دیگرببندم گفتا که بیهوده است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه جاده ببندم گفتا که جاده زیاد است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه دراز ببندم گفتا که غم است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه بدی ببندم گفتا که حق است او از راه دیگر آید گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتا که خطر است او از راه دیگر آید :d {پپوله} |
وصف حال کنکوری ها اکسید گشت و سوختیم بس که فیزیک و شیمی آموختیم هی اسید و باز دعوا می کنند خاک عالم بر سر ما می کنند درس چون در مغز داغم می رود می شود فرار و فوری می پرد بار سنگین فیزیک لج کرده است اهرم ذهن مرا کج کرده است روز و شب معلوم و مجهول می کنم ذهن خود را اینگونه مشغول می کنم این مسائل که فیزیک بر هم زده مرکز ثقل مرا بر هم زده جبر و مجهولات است آن درد است درد چهره ام از دست جبر زرد است زرد گه گله از دست تانژانت می کنم گه شکایت از کتانژانت می کنم گر بخوانی بیست بار این زیست را ای دریغ هرگز نبینی بیست را از زبان خارجه آشفته ام در سرزنگ زبان من خفته ام قلبم از جغرافیا غمگین شده بس که کوه دارد دلم سنگین شده http://ketabforosh.com/picture/l1190450280.gif الغرض ای دوستان من خسته ام در کلاس چون مرغی پر شکسته ام منبع: گلشن شعر و ادب |
|
تقلب
گويند: «تقلب مفهومياست بس اساسي» به طوري که شاعر ميگويد:
تقلب توانگر کند مرد را تو خر کن دبير خردمند را ! تاریخچهی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانهی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقهی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقهی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روشهای فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفندهای کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقهی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود. زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلبهای رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را میشود نام برد. حال روش هایی از تقلب در امتحانات : روش های نوشتاری: ۱- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و… ۲- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و… ۳- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و… ۴- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخهای مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچهی آئورت و … روش های با کلاسی: ۱- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی ۲- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس روش های جوادی: ۱- خر نمودن یک فقره بچه خرخون ۲- خم کردن سر به روی ورقهی طرف به صورت تابلو. 3- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید. ***توجه*** اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد. |
دانشجو در کشورهای مختلف
ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد! مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند! هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی(action) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود! عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند! چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد! رژیم اشغالگر صهیونیستی: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و تروریستی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان و نزول گیر و ربا خوار به دنیا می آید! گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند! کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند! پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید! اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد! انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند! ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! (فهمیدین به منم بگین) او چت می کند! خیابان متر می کند، ودر یک کلام عشق و حال می کند! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است! از من می شنوین بی خیال دانشگاه بشین بهتره (تفریحات بهتر و کم دردسرتر هست)خود دانید. |
ترم قبل من.....
در طول ترمhttp://myup.ir/images/70640654011329525492.gif 3 روز مانده به امتحانhttp://myup.ir/images/19577224102120202202.gif 2 روز مانده به امتحانhttp://myup.ir/images/94075331675659147883.gif شب امتحانhttp://myup.ir/images/36057773237425608690.gif 1 ساعت مانده به امتحانhttp://myup.ir/images/41904688904219608467.gif سر حلسه امتحانhttp://myup.ir/images/75056748681941387051.gif هنگام خروج از جلسه امتحانhttp://myup.ir/images/09678871489098116311.gif 1 هفته بعد از امتحانhttp://myup.ir/images/70640654011329525492.gif |
تفاوت شب های امتحان در خوابگاه دختران و پسران
|
نظرات جمعی از دانشجویان ساکن در یک خوابگاه دانشجویی در مورد سوسک :
دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد ! دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست ! دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند ! دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود ! دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است ! دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد ! دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد ! دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند ! دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند ! دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش 32 گیگ است ! دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست ! دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود ! دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد ! دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند ! دانشجوی زمین شناسی : کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم ! دانشجوی زبان انگلیسی : ! It is always silent دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد ! دانشجوی فلسفه : همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده ولی مطمئنم که درپس خلقتش هدفی والا نهفته است ! دانشجوی هنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم ! دانشجوی مکانیک : با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتواند از سطوح صاف و صیقلی بالا برود ! دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد ! دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند ! دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست ، هیچکس تنها نیست ! |
موضوع انشا: اینترنت را توصیف كنید
بابایی گفت: اینترنت یه جایی است كه میشه اونجا دوست پیدا كرد، زمان ما كه این ترنت و اون ترنت و از این جور چیزا نبود! بابایی پس از گفتن این جمله نگاهی به مامانی كرد و سرش رو تكون داد و گفت: راستی خانم معلمتون آی دیش رو بهتون نداده؟! با گفتن این جمله مامان چشم غره ای به بابایی كرد و بهم گفت كه برم پیشش تا برام انشا بگه! مامانی گفت: اینترنت خیلی خوبه، و میشه بحث های خاله زنك بازی رو اونجا به صورت مدرن انجام بدی! مامان گفت: مثلا همین فیس بوك! همه ی زن های فامیل توش عضو هستند و خیلی سریع می تونیم آخرین اخبار و اطلاعات مهم رو در اختیار هم قرار بدیم. از مامانی پرسیدم مثلا چه اخباری، و مامانی گفت: مثلا همین موضوع كه دختر شوكت خانم دماغش رو عمل كرد و یا داماد شمسی خانوم اینا عملی از كار در اومده! مامانی ادامه داد: البته اینترنت معایب و مضراتی هم داره و یك نمونه اش اینه كه ساعات آنلاین بودن آدم با سوخته شدن غذاش رابطه ای مستقیم داره! به طرف اتاق داداشی رفتم تا از اون در مورد اینترنت بپرسم، نمی دونم چرا وقتی وارد اتاق شدم یهو كامپیوترش رو ریستار كرد و سرم داد كشید و گفت: به تو یاد ندادند قبل از وارد شدن به اتاق در بزنی؟! از داداشی در مورد اینترنت پرسیدم و داداشی گفت: اینترنت یعنی دریای علم، و اینترنت می تونه به عنوان یك ابزار كمك آموزشی مناسب عمل كنه! از داداشی خواستم یكی از مقاله های علمی اش رو كه جدیدا از اینترنت گرفته بهم نشون بده، نمی دونم چرا داداشی یهو هول شد و سرفه ای كرد و گفت: می بینی كه سیستم هنگ كرده، بعدا بهت نشون میدم! به اتاق نازنین رفتم و از اون در مورد اینترنت پرسیدم، نازنین در حالی كه عكس های لباس های عروسی رو از روی لب تاپش بهم نشون می داد گفت: ببین اینا رو تازه از اینترنت گرفتم، به نظرت كدوم یكی شون بهم میاد؟! از نازنین پرسیدم: مگه قراره عروسی كنی؟! یهو نازنین توی چشماش اشك جمع شد و جیغی كشید و با خوشحالی گفت: راستشو بگو! خبریه؟! واسم میخواد خواستگار بیاد؟! مامانی كه فكر كرده بود جیغ نازنین باز هم در اثر كشیده شدن موهایش است از همان آشپزخانه گفت: خواهرت رو اذیت نكن! بشین انشات رو بنویس! بابابزرگ با یه زنبیل وارد خونه شد و از همون دم در به داداشی گفت: یه سرچی بزن توی نت ببین قیمت گوجه فرنگی چنده؟! فكر كنم این اكبرآقا گرون فروش شده! داداشی هم بعد از چند دقیقه گفت كه قیمت این میوه در نقاط مختلف شهر متفاوت است! بابابزرگ قبض آب و برق و گاز و تلفن و موبایل رو روی میز گذاشت و به مامانم گفت كه صف بانك شلوغ بوده و حوصله نداشته پول قبض ها رو پرداخت كنه، بابایی سرش رو خاروند و گفت: كاش زودتر می گفتین حوصله ندارین تا من خودم پرداخت می كردم، امروز آخرین مهلت برای پرداخت قبض است. بابابزرگ گفت كه شنیده میشه از طریق اینترنت قبض ها رو پرداخت كرد، همه ی اهالی خونه این موضوع رو تایید كردند، اما همشون گفتند این كار رو بلد نیستند، در همین زمان مامان بزرگ كه با سر و صدای ما از خواب بیدار شده بود به طرف ما اومد و قبض ها رو برداشت و به سمت كامپیوتر داداشی رفت، بعد از چند دقیقه با لبخندی بر لب گفت: همه ی قبض ها پرداخت شدند! |
دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غير اينصورت نميتوانستم يك استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم ،اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول ميكنم در غير اينصورت از شما ميخواهم به من نمره كامل اين درس را بدهيد. استاد قبول كرد و دانشجو پرسيد: آن چيست كه قانوني است ولي منطقي نيست، منطقي است ولي قانوني نيست و نه قانوني است و نه منطقي؟ استاد پس از تاملي طولاني نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد. بعد از مدتي استاد با بهترين شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسيد. و شاگردش بلافاصله جواب داد: قربان شما 63 سال داريد و با يك خانم 35 ساله ازدواج كرديد كه البته قانوني است ولي منطقي نيست. همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست.واين حقيقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل داديد در صورتيكه بايد آن درس را رد ميشد نه قانوني است و نه منطقي |
|
|
|
افزایش مسافر وسیله های نقلیه عمومی http://www.bo2aks.com/uploads/gallerydir/1356/19.jpg منم تا دو روز پیش وزیر امور خارجه بودم! http://www.bo2aks.com/uploads/gallerydir/1356/20.jpg صف یارانه! http://www.bo2aks.com/uploads/gallerydir/1356/17.jpg |
|
|
تصاویر خنده دار از تقلب کردن پسرها در امتحانات
حتی اگر تجهیزاتتان را بگیرند حتی اگر تفتیش بدنیتان کردند تک تک لباسهایتان را وارسی کنند و شما را بی دفاع مقابل برگه امتحان بگذارند باز هم میتوانید…!!! |
چشم های دانشجویان ودانش آموزان در دانشگاه و مدرسه
|
انشای یک کودک (طنز)
انشای یک کودک (طنز)
نام : کمال کلاس :دوم دبستان موزو انشا : عزدواج! هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گویدبزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانشبه اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ادامه .... ولی من مؤتقدم که اصولن انسان بایدزن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آیدمن تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! این بود انشای من. |
دوست دخترم حامله اس!!!!!!!!!!!!!!
"دوست دخترم حامله اس:" پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، باتعجب ديد که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده. يک پاکت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند : پدر عزيزم، با اندوه و افسوس فراوان برايت مي نويسم. من مجبور بودم با دوست دخترجديدم فرار کنم، چون مي خواستم جلوي يک رويارويي با مادر و تو ...رو بگيرم.من احساسات واقعي رو با نازنين پيدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما ميدونستم که تو اون رو نخواهي پذيرفت، به خاطر تيزبيني هاش، خالکوبي هاش ،لباسهاي تنگ موتور سواريش و به خاطر اينکه سنش از من خيلي بيشتره. اما فقط احساسات نيست، پدر. اون ... حامله است. نازنين به من گفت ما مي تونيم شاد و خوشبخت بشيم. اون يک تريلي توي جنگل داره و کُلي هيزم براي تمام زمستون. ما يک رؤياي مشترک داريم براي داشتن تعداد زيادي بچه. نازنين چشمان من رو به روي حقيقت بازکرد که ماريجوانا واقعاً به کسي صدمه نمي زنه. ما اون رو براي خودمون ميکاريم، و براي تجارت با کمک آدماي ديگه اي که توي مزرعه هستن، براي تمام کوکائينها و اکستازيهايي که مي خوايم. در ضمن، دعا مي کنيم که علم بتونه درماني براي ايدز پيدا کنه، و نازنين بهتر بشه. اون لياقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 17 سالمه، و مي دونم چطور از خودم مراقبت کنم. يک روز،مطمئنم که براي ديدارتون بر مي گرديم، اونوقت تو مي توني نوه هاي زيادت روببيني. با عشق، پسرت، . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پاورقي: پدر، هيچ کدوم از جريانات بالا واقعي نيست، من بالا هستم تو خونه علي.فقط مي خواستم بهت يادآوري کنم که در دنيا چيزهاي بدتري هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روي ميزمه. دوسِت دارم! هروقت براي اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن! |
فرهنگ لغت جدید و خنده دار
One of the Best Funniest I recently see. فرهنگ لغت جدید و خنده دار ــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود ! وایمکس : درنگ چرا ؟! البرز: عربها به « پرز » گویند ! چرا عاقل کند کاری : یک ضرب المثل شیرازی ! شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد ! هردمبیل : جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود ! مختلف : مرگ مغزی ! توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن ! یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ ها ! غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای ! پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد ! اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن ! نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت ! تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه ! قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده ! زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد ! کاشمری : در آرزوی ازدواج ! ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد ! خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است ! خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر ! مورچه خوار : خواهر مورچه . فحشی که موریانه ها به هم می دهند ! خلوص : خروس خونه ی علی دایی اینا ! کلیمانجارو : علی دایی خطاب به کریم باقری : کریم اونجارو نگا ! ﮐﻮﺭﺗﺎﮊ : پوﺩﺭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﻳی تاژ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎﻳﺎﻥ ! ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ : ﻧﻠﺴﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ! ﺷﻬﺎﺏ ﺣﺴﻴﻨی: ﺷﻬﺎﺑی ﻛﻪ ﺷﺒﻬﺎی ﻣﺤﺮﻡ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ ! ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ : ( ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ ! |
اهل دانشگاهم رشته ام علافیست جیبهایم خالیست… دوستانی همه از دم ناباب و خدایی که مرا کرده جواب اهل دانشگاهم قبله ام استاد است جانمازم نمره! خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست من نمیدانم که چرا میگویند مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید باید از مردم دانا ترسید! باید از قیمت دانش نالید! وبه آنها فهماند که من ایجا فهم را فهمیدم من به گور پدر علم و هنر خندیدم! ((البته من خودم اهل دانشگاه نیستم دعا کنید واسم که بشم)) |
زیر و بم لهجه اصفهانی های عزیز (طنز)
ابتدا سوالات را کامل خوانده و با در نظر گرفتن قواعد قلب، اقدام به پاسخ دادن نمایید. |
اکنون ساعت 01:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)