نقل قول:
سلام البته بنده "لام" تقاضا كرده بودم .......... اما عيبي نداره :53: |
جسارتا باید بگم " لام " بود خانم ایشون توی پیست کردن قاتی کردن من که شعر درستشو نوشتم نقل قول اگه می خوندین ادامه می دادین موفق باشید |
شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم در طلب زهره رخ ماه رو می نگرد جانب بالا دلم "ج" |
جمال صورت و معني ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد ص متشکر آقا کورش خیر سرم داشتم تاپیک میزدم |
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد "و" |
وضو سازم به آب چشم و هر دم
کنم برخاک کويت استخاره ه |
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
کان عقیق نادر ارزانم آرزوست "ن" |
نميکند دل من ميل زهد و توبه ولي
به نام خواجه بکوشيم و فر دولت او ا |
از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم از دست روزگار برون چون دعا شدم " ب " |
به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می دانم "ك" |
کارساز ما بفکر کار ماست فکر ما در کار ما آزار ماست " الف " |
آمده ام كه سرنهم
عشق تورا به سربرم ورتو بگويي از كرم ني شكنم شكر برم "پ" |
پري نهفته رخ و ديو در کرشمه حسن
بسوخت ديده ز حيرت که اين چه بوالعجبيست ن |
نه غم و نه غم پرستم ز غم زمانه رَستم که حریف او شدستم که در ستم ببست او " م " |
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام "ا" |
آن که ناوک بر دل من زير چشمي ميزند
قوت جان حافظش در خنده زير لب است ت |
ترسم اين قوم که بر دردکشان میخندند در سر کار خرابات کنند ايمان را ... " ب " |
به جام عشق تو مي تا خط سياه دهند
منم که سر به خط آن خط سياه نهم ت |
تمام ناتمام من، با تو تمام می شود
شاعر بی نام و نشان، صاحب نام می شود واو |
دوش مرغي به صبح ميناليد
عقل و صبرم ببردو طاقت و هوش |
سلام دوست عزیز خوش اومدین :53::53::53: جسارتا : باید با واو می گفتین Amir Abbas Ansari تمام ناتمام من، با تو تمام می شود شاعر بی نام و نشان، صاحب نام می شود واو وفا مجوی زخوبان که در شکستن عهد چو در شکست سر زلف خود سبک دستند P3G4H دوش مرغي به صبح ميناليد عقل و صبرم ببردو طاقت و هوش شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش که تا يک دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش " س " |
سبحانالله من و تو ای دُرّ خوشاب
پیوسته مخالفیم اندر هر باب من بخت توام که هیچ خوابم نبرد تو بخت منی که برنیائی از خواب ل |
لب دریا همه کفرست و دریا جمله دینداران ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد ... " ن " |
نان من پخته است چون خورشيد، هر جا ميروم
در تنور آتشين ز انديشهي نان نيستم ی |
یک دست جام باده و یک دست زلف یار رقصی چنین میانهء میدانم آرزوست ... " ش " |
شب وصل است و طي شد نامه هجر
سلام فيه حتي مطلع الفجر س |
ساده لوحان جنون از بیم محشر فارغند بیم رسوایی نباشد نامهء ننوشته را ... " ک " |
کسی حرف منو انگار نمی فهمه
مرده زنده خواب و بیدار، نمی فهمه کسی تنهائی مو از من نمی دزده درد ما رو در و دیوار نمی فهمه "ح" |
حديث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را " ج " |
جان بی جمال جانا میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد ی |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت خاک ره آن یار سفرکرده بیارید تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت میم |
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما ت |
تماشای بهشت از خلوتم بیرون نمیآرد به است از جنت در بسته زندانی که من دارم " س " |
سجده برم که خاک تو بر سر چو افسرست
پا درنهم که راه تو بر پا مبارکست "ح" |
حافض به خود نپوشید این خرقه ی می آلود
ای شیخ پاک دامن معذور دار مارا ض |
ضمیرت بس محل دارد قدم فوق زحل دارد اگر چه اندر آب و گل فرو شُد پاش تا زانو " ز " |
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گداي خاک در دوست پادشاه من است ر |
مشاعره با حروف انتخابی
رنگ سال گذشته را دارد همه لحظه های امسالم |
قلب ما صاف کن اي شعلهي اکسير اثر
چه شود نقد بجز دود ز خاشاک تو را ط _____ |
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش " ب " |
اکنون ساعت 09:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)