-
شعر
(
http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
ابریشم |
07-27-2010 04:28 PM |
ایده آل گرایی درانتخاب ممنوع!
http://img.tebyan.net/big/1387/12/25...1312773196.jpg
ازدواج، هسته اوّل ایجاد خانواده و خانواده نیز سنگ بنای جامعه انسانی است. لذا نوع پایهگذاری، و میزان توجّه و تدبیر در این امر مهم، در پیشرفت و توسعه و نیز انحطاط و سقوط جامعه، تأثیر مستقیم دارد.
ازدواج، عاملی برای رفاه، سکون و گسترش مدنیّت بشری است. راهی مهم برای آسایش جامعه و رفاه بشریت است. بنا بر این، ازدواج آثار و نتایج بسیار سازندهای برای افراد و به تبع آن، برای جامعه دارد که در این جا به برخی از آنها اشاره میکنیم:1 . ارضای نیازها و گرایشهای غریزی، 2 . بقای نسل بشر، 3 . ایجاد آرامش و اطمینان روحی و روانی و نجات از تنهایی،4 . ریشهکن شدن بسیاری از انحرافات و فسادها، 5 . حفظ و تقویت ایمان و معنویت در افراد (تکمیل شدن دین) 6 . تکامل روحی، فکری و جسمی افراد، 7 . توسعه و رشد ارزشهای اخلاقی (اعم از فردی و اجتماعی) و... .
«بهترینْ ازدواج، آسانترینِ آن است»(2)
ازدواج در دنیای امروز
در دنیای امروز که با مظاهر فریبنده خود، الگوهای بسیار نامناسبی را برای زندگی افراد معرفی میکند، بسیاری از جوانانی که اطلاعات کمی از ازدواج و مسائل مربوط به تشکیل خانواده دارند، گرفتار انتخابهای نسنجیده و در نتیجه، شکستهای جبرانناپذیری در زندگی خویش میشوند. جوانان ما باید همیشه این نکته مهم را در نظر بگیرند که انتخاب همسر بدون بررسی، دقت و اندیشه، همانند خریدن یک عینک بدون معاینه، آزمایش و سنجش، برای چشم است ؛ چرا که همانگونه که عینک خریداری شده، احتمال دارد که به چشمهای ما نخورد و حتی زیان و ضررهایی نیز برای چشممان داشته باشد، همسری هم که بدون دقت و بررسی لازم انتخاب شده باشد، همین وضع را داراست.
سختگیری و دقت تا چه اندازه؟!
http://img.tebyan.net/big/1387/12/24...1671273165.jpg
سختگیری در انتخاب همسر تا آنجا که انسان را از سهولت و سهلانگاری در انتخاب، باز دارد و او را به دقت لازم و مفید در این امر وادارد، بسیار بهجا و سازنده است ؛ اسلام، درباره بسیاری از مسائل پیرامون ازدواج مثل: مهریه، جهیزیه، ثروت، تشریفات، آداب و رسوم و... به آسانگیری و سادگی و عدم سختگیری توصیه مینماید. همچنان که در روایات آمده است: «بهترین همسران، کسانیاند که مهریهشان کمتر باشد»(1) و... اما هنگامی که سخن، در باب «انتخاب همسر» است، شخص را بر حذر میدارد و از او میخواهد که معیار و ملاکهایی را لحاظ کند و دقت و سختگیری لازم را برای رعایت شدن ملاکهای واقعی در انتخاب همسر، داشته باشد، «بنگر چه گردنبندی برگردنت میاندازی!»(3) و نیز سفارش شده که: «از ازدواج با احمق بپرهیزید»(4) و دهها مورد دیگر که معیار و ملاکهای اسلامی را برای یک انتخاب موفق در گزینش همسر برای انسان، مشخص میکند. ولیکن سختگیریهای بیمورد که بعضی اوقات فرد را پس از مدتی از ازدواج، بیزار میکند و یا موجب تأخیر در ازدواج برای چند سال میشود، و همچنین سختگیریهایی که ناشی از یک دسته تفکرات ایده آل (آرمانی) و دور از واقعیت (خیالی) باشد، بسیار ناشایست است که انسان باید از آن دوری گزیند.
درمان سختگیریهای افراطی در انتخاب همسر
اگر انسان در مسئله انتخاب همسر، معیار و ملاک صحیح داشته باشد، هیچ وقت دچار سرگردانی و اشتباه نمیشود ؛ باید بدانیم آن دقتی که در مورد انتخاب همسر، مطرح میشود، غیر از سختگیریهای بیمورد و افراطی است ؛ چرا که هیچ وقت، همسرِ کاملِ بدون هیچ عیب و نقص و از هر جهت مطابق با میل انسان، یافت نشده و نمیشود. آیا خود شما از هر جهت، بیعیب و نقص هستید بنا بر این در انتخاب همسر نباید خیلی آرمانگرایانه فکر کنیم ؛ هماهنگی و همفکری صد در صد با همسر آیندهمان، امکانپذیر نیست و همیشه تعدادی ناهماهنگی و فاصله باقی خواهند ماند که ما باید این فاصلهها و ناهماهنگیها را به حداقل برسانیم تا باقی آنها هم به وسیله تفاهم، گذشت، محبّت و بزرگواری، پس از ازدواج، برطرف شوند.
یکی از پیامدهای مهم سختگیری افراطی
یکی از پیامدهای مهمِ سختگیری افراطی در زمینه انتخاب همسر، تأخیر افتادن در کار ازدواج و گاهی هم منصرف شدن شخص از ازدواج و تشکیل خانواده است.این پیامد، به خودی خود، آثار بسیار منفیای بر زندگی اشخاص دارد که از آنجمله است: 1 . ایجاد ناراحتیهای عصبی و روانی در فرد، 2 . بروز انحرافات جنسی و فساد اخلاقی، 3 . عدم بهرهوری از دوران شیرین و بانشاط جوانی، 4 . تزلزل پایههای اعتقادی و ارزشهای دینی در فرد، 5 . عدم آرامش روحی و روانی و از دست دادن قدرت تصمیمگیری 6 . فاصله گرفتن از موفقیت و سعادت در زندگی و عدم بروز استعدادها.
بنا بر این، با تقویت روحیه تصمیمگیری، پرهیز از تفکّرات آرمان گرایانه (ایدهآل) و آشنایی با معیارها و ملاکهای واقعی انتخاب همسر، جلوی اینگونه سختگیریهای بیمورد و افراطی را بگیرید
.«از ازدواج با زن زیبایی که اصالت خانوادگی ندارد، دوری کنید»(5)
معیارهای انتخاب همسر
اگر افراد بدانند که مشخصات لازم برای انتخاب شریک زندگی چیست، هرگز در انتخابشان دچار سرگردانی و سختگیریِ بیفایده نخواهند شد، پس در این جا شایسته است که به ذکر برخی از معیارهای انتخاب همسر بپردازیم و به دلیل محدودیت این نوشتار، از توضیح و تفسیر آنها صرفنظر مینماییم:
1 . ایمان و پایبندی به دین، 2 . اخلاق پسندیده انسانی، 3 . شرافت خانوادگی، 4 . سلامت جسمی و روحی، 5 . برخورداری از دانش لازم برای زندگی، 6 . زیبایی متناسب با همسر، 7 . کُفْوِ یکدیگر بودن (همتایی) که البته این مورد در برگیرنده بسیاری از شرایط و ملاکهای مهم است. همتایی را میتوان در موارد زیر بیان کرد: همتایی دینی و ایمانی، همتایی فرهنگی و فکری، همتایی اخلاقی، همتایی سنّی، همتایی خانوادگی، همتایی اجتماعی و سیاسی، همتایی روحی و روانی، همتایی علمی و عقلی، و... .
|
ابریشم |
07-27-2010 04:29 PM |
از اختلافات استفاده کنيد
http://img.tebyan.net/big/1388/01/12...0173137131.jpg
ما انسانها چنين مىپنداريم كه مجبوريم هميشه به اختلافات و ناسازگارىها به صورت ظهور دو قطب متضاد نگاه كنيم؛ در حالى كه عملاً ، خطر در عدم تشخيص نياز به وجود اختلاف و تدارك شكلهاى مناسب، براى روبهرو شدن با آن است. آنچه ترسناك است، سعى در احتراز و سركوب نمودن اختلافات است.
مقصود از « ناسازگارى» يا «اختلافنظر» چيست؟ در فرهنگهاى لغت، به مترادفهايى مثل « مخالفت »، « رودررو شدن »، « نفاق »، « اختلاف »، « سوءتفاهم» ، « ناجورى » و غيره اشاره شده است. براى بسيارى از ما، معنى ناسازگارى، «خشم»، « تهاجم» و «خصومت» است. اختلاف، هيچ بُعد مثبتى ندارد اما در عين حال، اختلاف و ناسازگارى، يكى از بخشهاى گريزناپذير و لازم تجربه بشرى است. چه به صورت ناسازگارىهايى كه در درون خود ما، درباره نيازهاى شخصى وجود دارد و چه اختلافاتى كه در ارتباط با ديگران بروز مىكند. در اين مقاله ، ما در مورد بخش دوم حرف مىزنيم.
در هر رابطهاى، اختلافات زيادى وجود دارد كه ما آنها را به دو بخش تقسيم مىكنيم؛ اختلافاتى كه در نتيجه وجود مانعى در راه رسيدن ما به نيازهايمان بروز مىكنند - كه ما آنها را اختلاف نياز مىناميم - و آنهايى كه در نتيجه تضاد ارزشها، بين مردم بروز مىكنند كه ما آنها را برخورد ارزشها مىناميم.
در هر «اختلاف نياز»، هر يك از دو طرف، مىتواند به روشنى بفهمد و قبول كند كه طرف ديگر، نيازهايى دارد كه برآورده نشدهاند و اين نيازها، مهم و معتبر هستند. واضح است كه هر چه نيازها ملموستر باشند، ديگرى به احتمال بيشترى، اعتبار آنها را مىپذيرد.
چرا سعى مىكنيم از اختلاف بپرهيزيم؟
چرا مردم اين همه از اختلافات هراس دارند؟ دقيقتر بگويم وضعيتهايى كه در زندگىمان دربردارنده اختلاف با ديگران هستند ، بيش از هر چيز ديگر ، سبب ترس و فشار عصبى مىشوند. ما نتيجه را نمىدانيم و نمىخواهيم ببازيم؛ مىترسيم نتوانيم خودمان را كنترل كنيم و مىترسيم رابطهمان آسيب ببيند.
بروز اختلاف، به ويژه براى زنان، بسيار حساس است. ما بيشتر آموختهايم كه از اختلاف، مانند خشم و اضطراب، پرهيز كنيم؛ به روى خود نياوريم و آن را بيان نكنيم. همه ما شنيدهايم كه مردم مىگويند: «من براى نگهداشتن آرامش خانواده، هر كارى مىكنم.» يا «در تمام سالهاى ازدواجمان، هرگز عدم توافق جدى نداشتهايم».
در حقيقت، اين آدمها مىگويند كه اختلافاتشان را هيچ وقت ظاهر نكردهاند. آنها خودشان خواستهاند كه يا اصلاً نفهمند كه اختلافى با هم دارند و يا از راههاى غيرمستقيم، روى آن عمل كردهاند. در حقيقت، بيشتر خشم و اضطرابى كه در روابط هست، در نتيجه شكست در برخورد مستقيم و روشن با اختلافات است. بنابراين، آنها هميشه يا حل نشده باقى مىمانند و يا به طريقى نامطلوب، حل مىشوند.
دليل اصلى اينكه مردم، مخصوصاً زنان، سعى مىكنند در مناقشات حضورى درگير نشوند اين است كه در بيشتر موارد، اختلافات قبلىشان از راههاى غيرمنصفانه حل شدهاند و به جاى اينكه با اينگونه اختلافات، به صورت علامت برآورده شدن نيازى برخورد شود ، مبدل به جدال قدرت گشتهاند و در نتيجه، هميشه برنده يا بازندهاى هست و از آنجا كه بيشتر ما طبيعتاً مىخواهيم كه در رابطههايمان احساس عدالت و دو جانبه بودن داشته باشيم، جدال قدرت، مىتواند به صورت راهى جهت برگرداندن تعادل در رابطه فهميده شود. در عين حال، جدال قدرت، بدون هيچ شكى، در هر دو طرف، احساس بازنده بودن به وجود مىآورد چون آنها به ارضاى نيازشان نمىرسند.
http://img.tebyan.net/big/1388/01/18...3461200170.jpg
كاربرد قدرت در حل مناقشات
ما در اينجا كلمه «قدرت» را به صورت تمام منابعى كه كنترل آن در دست شخصى است كه ديگرى به آن محتاج است، نام مىبريم. شخص قدرتمند، مىتواند بنا به خواسته خود ، از آن قدرت (يا تهديد قدرت)، در راه مجبور ساختن شخص ديگر به انجام كار يا كارهايى كه خود آن شخص تمايلى به انجام آن ندارد ، استفاده كند.
قدرت اجبار را مىتوان به صورت مستقيم يا غيرمستقيم به كار برد. با وجود اينكه ما معمولاً به قدرت، از طريق شكلهاى واضح و بيرونى آن نگاه مىكنيم، اما راههاى اعمال فشار غيرمحسوس و غيرمستقيمى هم وجود دارند كه اغلب به صورت دفاع در مقابل اعمال قدرت مستقيم ديگرى به كار مىروند. آدمهاى كمقدرت كه دسترسى زيادى به منابع قدرت ندارند ، آدمهايى كه آموختهاند از اختلاف بپرهيزند و يا آدمهايى كه از برخورد رو در رو مىترسند ، بيشتر مايلند كه از قدرتهاى مرموز يا غيرمستقيم استفاده كنند.
بسيارى از زنها فكر مىكنند كه در رابطههايشان، از قدرت استفاده نمىكنند؛ در حالى كه در حقيقت، آنها آن را مستقيماً يا در ظاهر به كار نمىبرند. مثلا زنى كه وقتى شوهرش مىخواهد حرف بزند ، شروع به گريه كردن مىكند.
خواه قدرت به صورت مستقيم به كار رود يا غيرمستقيم، در هر صورت، افراد مىتوانند از قدرتشان، عليه يكديگر استفاده كنند. همچنين ما در موضعى هستيم كه مىتوانيم از قدرتمان در مقابل ديگران استفاده كنيم.
در بيشتر روابط، تفاوت قدرت، به نسبتهاى مختلف، بين مردم وجود دارد؛ يعنى يك نفر قدرت آن را دارد كه به قيمت محروم ساختن ديگران، نياز خود را برآورده سازد. اگر اين شخص، از قدرت خود در يك جدال قدرت استفاده كند ، معمولاً او برنده شده، ديگرى مىبازد و آن وقت، بازنده سعى مىكند تا بار ديگر، به قيمت باخت او برنده شود. به اين ترتيب، يك دايره معيوب به وجود مىآيد و در نتيجه، رابطه به تدريج، از حالت تعادل خارج مىشود.
لازمه ي روشي که در آن برنده و بازنده وجود نداشته باشد ، تعهد دوجانبه، مبنى بر عدم استفاده از قدرت، براى رسيدن به نياز خود ، به حساب شخص ديگر است.
بعضي از روشهاى حل مناقشات - كه لازمهاش برنده شدن يكى به قيمت باخت ديگرى است - روشهاى 1 و 2 ناميده مىشوند. اساس اين دو روش، تحميل قدرت است و هر دو ، حالت برنده - بازنده دارند. هميشه يك نفر مىبرد و يك نفر مىبازد. در هيچ يك از اين دو روش، اختلافات پنهان، به صورتى مثبت و سازنده به سطح نمىآيند اما به هر حال، افراد معمولاً نسبت به يكى از اين دو روش، تمايل بيشترى نشان مىدهند و به هر حال، از هر دو روش استفاده مىكنند.
لازمه ي روشي که در آن برنده و بازنده وجود نداشته باشد ، تعهد دوجانبه، مبنى بر عدم استفاده از قدرت، براى رسيدن به نياز خود ، به حساب شخص ديگر است. چون بيشتر ما آموختهايم كه مشكلاتمان را از راههاى برد - باخت حل كنيم و انجام چنين تطابقى برايمان آسان نيست. اين روش، به ويژه براى آنهايى كه در بيشتر روابطشان تا حد زيادى قدرتمند هستند ، بسيار سخت است.
وقتى جرأت كنيم چنين تعهدى را نسبت به همسرمان بر عهده بگيريم ، نتيجه ، بسيار رضايتبخش خواهد بود. بعضى از منافع كاربرد روش بدون باخت، عبارتند از:
1. باعث مىشود كه اختلافات به سطح بيايند، بيان شوند و به صورتى سازنده و منصفانه، حل شوند. 2. همسران ياد مىگيرند كه نتيجه اختلافات، مىتواند تغييرات جالب و هيجانانگيزى باشد. آنها شروع مىكنند به نگاه كردن به آن از طريق مثبت و از آن پس، ديگر از آن احتراز نمىكنند. 3. هر شخصى، خودش مسئوليت رسيدن به خواستههاى خود را بر عهده مىگيرد اما نه به حساب ديگرى. 4. طرفين، بيشتر با اختلافات اساسى و واقعى سر و كار پيدا مىكنند و نه با اختلافات سطحى. 5. وقتى مسئلهاى به صورت منصفانه حل شود ، ديگر تكرار نمىشود. 6. وقتى هر دو طرف، در تصميمگيرى براى حل مشكلى شركت داشته باشند ، بيشتر به انجام آن متعهد مىشوند تا اينكه آن تصميم به آنها تحميل شده باشد. 7. زوجين، با يكديگر، احساس نزديكى و عشق بيشترى مىكنند و رنجش و دشمنى، ناپديد مىشود. 8. ديگران نيز در روابط خود ، از اين روش، به عنوان الگوى حل اختلافات استفاده مىكنند.
اگر ما به جاى نگاه كردن به اختلافات، به صورت تلاش براى دست بالا را گرفتن، به صورت دليلى بر وجود نيازهاى برآورده نشده نگاه كنيم، مىتوانيم آن را به صورتى كاملاً جديد ببينيم.
اختلافات، ممكن است سالم باشند و مىتوانند به صورت نيرويى مثبت، در زندگىمان وجود داشته باشند. همچنين مىتوانند به صورت دعوت به ايجاد ارتباطى منطقى، به وجود آورنده موقعيتى براى شركت در يك رويارويى آشكارا و صادقانه باشند و نيز مىتوانند با حل سوء تفاهمات، جو ارتباط را پاك كرده، آدمها را به هم نزديكتر سازند.
زن و شوهر، از طريق و پذيرش سهم خود در اختلاف، توسعه يافته، پيش مىروند. در حقيقت، عدم توافق در ارتباطات، بسيار مفيدتر از توافق است؛ چون به وجود آورنده تغييرات و رشد سالم در انسانهاست. بدون مناقشه، تغيير و پيشرفتى در رابطه به وجود نمىآيد و زندگى، يكنواخت، خسته كننده و آمارى مىشود.
همانگونه كه مىتوان خشم و هيجان را به صورتى معتبر قبول كرد، به مناقشات هم مىتوان از طريق بسيار مثبتتر نگريست. همانگونه كه فرد مىتواند با غلبه مؤثر بر هيجاناتش، رشد كند، رابطهها هم مىتوانند از طريق حل مؤثر مناقشات، به رشد برسند. بنابراين، آموزش راههاى مؤثر حل اختلافات و مناقشات در روابط انسانى، بسيار اهميت دارد.
|
ابریشم |
07-27-2010 04:30 PM |
7راز عشق با دوام
http://img.tebyan.net/big/1388/01/11...3232432830.jpg
بسياري از زوج هاي جوان پس از گذشت مدت زماني نه چندان طولاني، احساس مي کنند شريک زندگي شان ديگر مثل روزهاي اول زندگي آنها را دوست ندارند و نسبت به او بي اعتنا است ، اما زوج هايي هم پيدا مي شوند که همواره از در کنار هم بودن احساس لذت مي کنند. اين مقاله7 راز براي ادامه عشق بادوام را براي شما مي گشايد.
تفاوت ها را بفهميم
مهم ترين جنبه ي جذابيت اين است که ما با هم تفاوت داريم. درست همانطور که قطب منفي و مثبت يک آهن ربا يکديگر را جذب مي کنند ، مرد با ويژگي هاي مردانه و زن با ويژگي هاي زنانه يکديگر را جذب مي کنند. تشابه و همساني زن و مرد از لحاظ رفتار، افکار و کردار چيزي به جز کسالت آور شدن زندگي و بي علاقگي به ادامه آن را در پي نخواهد داشت.
اگر خويشتن واقعي خود را منکر نشويم و تفاوت هاي موجود در يکديگر را درک کرده و خود را با آنها تطبيق دهيم به عشق پردوام تري دست خواهيم يافت.
جامه عمل پوشاندن به خواسته هاي متفاوت و مختص مرد در راستاي عقايد او از طرف زن از يک سو و متقابل اين اصل از طرف مرد براي زن و خواست هاي او از سويي ديگر، هدفمندي زندگي و به دنبال آن برآورده شدن خواسته هاي دو طرف را در برخواهد داشت که نتيجه اي به جز تداوم عشق و گرمي زندگي را پي نخواهد داشت. هيچ يک از زوجين هرگز نبايد در راستاي تغيير ديگري بر مبناي خواست ها و عقايد خود گام بردارد چرا که در غير اين صورت همچون قطب هاي متجانس آهن ربا يکديگر را دفع خواهند کرد و نيرو جاذبه بين آنها تبديل به دافعه خواهد شد. طلاق عاطفي نتيجه اي از اين نيروي دافعه خواهد بود.
زن وشوهر بايد يکديگر را همان طور که هستند و با همان ويژگي هاي مختص و متفاوت پذيرفته و براي برآورده کردن خواست هاي يکديگر گام بردارند.
تغيير و رشد
از جمله تفاوت هاي اشرف مخلوقات با ساير آفريده هاي خدا، صاحب اختيار بودن و قدرت تفکر اوست و همين دو خصيصه براي تغيير و رشد او چه از لحاظ فيزيکي و چه از لحاظ روحي و رواني کافي است و اين تغيير در هر برهه زماني از زندگي امکان پذير است، چرا که اختيار داشتن و قدرت تفکر، اراده و پشتکار را به همراه مي آورد، اگر مدبرانه رفتار نکنيد و در زندگي خود تغييرات لازم را اعمال نکنيد ، زندگي زناشويي شما احتمالاً خسته کننده مي شود. وقتي روابط زناشويي امکان رشد را فراهم نسازد ، آن پيمان کم رنگ خواهد شد. اگر ازدواج به گونه اي باشد که با خود صادق باشيم، تغيير خود به خود ايجاد مي شود.
احساسات، نيازها و آسيب پذيري ها
براي اين که عشق را دريابيم، به احساس نياز داريم. نارضايتي زوجين از يکديگر سبب سرکوب شدن احساسات و عواطف محبت آميز آنها نسبت به يکديگر مي شود و به مرور، وقتي زن و شوهر احساسات خود را همچنان سرکوب مي کنند، ديواري به دور قلب خود مي کشند و اين نتيجه اي جز بي اعتنايي و عدم حمايت شوهر از زن و زن از شوهر نخواهد داشت و بتدريج که ديوار دور قلب بلندتر مي شود و راه قلب به طور کامل مسدود مي شود ، طلاق عاطفي رخ خواهد داد و ميان مال و احساسات محبت آميز فاصله اي عميق خواهد افتاد.
به کمک برقراري ارتباط صحيح و با قدراني از کارهاي يکديگر مي توانيم ديوار دور قلبمان را خراب کرده و مهر و عشق از دست رفته را باز يابيم.
مسووليت شخصي و التيام نفس
وقتي نيازهاي احساسي ما در ازدواج برآورده نمي شوند ، اختلافات حل و فصل نشده مربوط به گذشته ها خودنمايي مي کنند ، لحظه اي احساس مهر و عشق مي کنيم و لحظه اي بعد به طلاق مي انديشيم. هرگاه احساس مي کنيد حال خوبي نداريد و يا اين که از يک عمل يا حرف همسرتان برآشفته شده ايد، بدانيد که در اعماق وجود شما چيزي هست که نياز به التيام دارد. در اين شرايط لازم است که بخشاينده تر و پرمهرتر ظاهر شويم.
در اين مواقع بايد از خود مراقبت و يا حتي در صورت لزوم به روان درمانگر مراجعه کنيم . در اين هنگام، با بخشش و چشم پوشي کردن از بي مهري هاي گذشته هم خويشتن خويش را التيام بخشيده ايم و هم همسرمان را از آماج سرزنش هاي خود و مشاجره هاي مجدد دور مي کنيم.
احترام متقابل به يکديگر
بايد توجه داشت که هر مشاجره اي در هر زمينه اي نبايد منجر به ريختن حرمت و احترام بين طرفين شود. به عبارتي حتي براي مشاجره و بگومگوهاي زوجين هم بايد يک حد و مرز مشخصي در نظر گرفته شود و هيچ يک از زوجين نبايد پا را فراتر از آن بگذارند .
http://img.tebyan.net/big/1383/09/22...1924119284.jpg
عشق و مهر و محبت
زن ها بيشتر زماني احساس محبت مي کنند که از ناحيه شوهرشان حمايت عاطفي شوند. زن وقتي عشق را احساس مي کند که دريابد عشق و محبت شوهرش ادامه دار است. ممکن است مسائلي مانند سالگرد ازدواج ، تاريخ تولد و يا حتي وقايع مهم زندگي براي مرد اهميتي نداشته باشد و حتي به دست فراموشي سپرده شود ، اما براي اغلب زنان اين مساله در درجه بالايي از اهميت قرار دارد چرا که استمرار عشق و محبت شوهر را برايشان به اثبات مي رساند. اغلب زنان احساسات شنيداري و کلامي را بهتر درک مي کنند. جملاتي مانند «من به توعلاقه دارم»، «احساست را درک مي کنم»، «مي دانم از چه خوشت مي آيد» و «هميشه در کنارت خواهم بود» اگرچه جملات ساده اي هستند ، اما اگر از جانب مرد به زن اعلام شوند در جلب مهر و محبت و عشق زن بسيار موثر خواهد بود. اما دريافت عشق و محبت از جانب مرد متفاوت است. او در صورتي احساس مهر و عشق مي کند که زنش پيوسته از کارهايي که او انجام مي دهد قدرداني و تعريف و تمجيد نمايد. مرد زماني شاد مي شود که همسرش راضي باشد.
در حالي که زن از گرفتن حتي يک شاخه گل سرخ به عنوان هديه احساس مهر و عشق مي کند، مرد از مورد قدرداني واقع شدن به اين احساس مي رسد.
وقتي مرد براي همسرش کارهاي کوچک مي کند و زنش از او تشکر مي نمايد ، مرد احساس محبت مي کند. اگر مرد فراموش کرد ، زن مدبر کسي است که به لحن غيرمتوقعانه موضوع را به او يادآور شود. و مرد متعهد نيز مردي است که به محض يادآوري همسرش را مورد دلجويي و محبت قرار داده و سهل انگاري خود را از دلش درآورد. در غير اين صورت اين بي مهري ها به مرور زمان انباشته شده و به جايي مي رسد که حتي حمايت و دلجويي و تدبير نيز کاري از پيش نبرده، طلاق عاطفي زوجين را سبب خواهد شد.
دوستي ، استقلال و تفريح
سرکوب احساسات به روحيه دوستانه زن و شوهر آسيب مي رساند. اگر زن يا شوهر، هر کدام به تنهايي در زندگي زناشويي خود از خودگذشتگي نشان دهند ازدواجشان پابرجا باقي مي ماند اما مهر و عشق آنها را تنها مي گذارد.
بدون داشتن مهارت هاي جديد ارتباطي با آن که ممکن است ازدواج پابرجا باقي بماند، مهر و عشق صحنه را خالي مي کند و زندگي زناشويي فقط جنبه فيزيکي به خود گرفته وهمان طلاق عاطفي را منجر خواهد شد.
وقتي زني به همسرش علاقه دارد اما به او براي حمايت از خود کمک نمي کند، در واقع به روابط زناشويي خود آسيب مي رساند. مرد تنها زماني در روابط زناشويي خود موفق ظاهر مي شود که بتواند خواسته ها و نيازهاي همسرش را برآورده سازد.
براي ايجاد دوستي در روابط زناشويي بايد تعادلي ميان استقلال و وابستگي ايجاد شود.
همان طور که نياز به همسرمان مبناي شوق و عشق و تداوم زندگي است، اما اگر به اندازه کافي استقلال و خود مختاري نداشته باشيم، در مواقعي که همسرمان چيزي ندارد که به ما بدهد و يا در مواقعي که بنابر دلايلي (که منطق خودش حکم مي کند) نخواهد کاري را براي ما انجام دهد، احساس مي کنيم در گرفتن آنچه به آن نياز داريم، ناتوان هستيم. با قبول مسووليت در قبال خود و با التيابم بخشيدن به خوشيتن، مي توانيم در مواقعي که همسرمان نمي تواند کاري براي ما انجام دهد اقدامي براي خود صورت دهيم. از جمله اين موارد مي توان از وابستگي هاي افراطي مرد در تمامي زمينه ها نام برد. احساسات بيش از حد و زياده روي، توقعات را بالا خواهد برد و اين نيز پيش زمينه اي براي مشاجرات خانوادگي است.
|
ابریشم |
07-27-2010 04:32 PM |
تفاوت عاشق بودن و کسی را دوست داشتن
بین کسی که عاشق شده است و کسی که تنها شخصی را دوست دارد تفا وتهایی است . نکات زیر به شما کمک خواهد کرد تا این تفا وتها را درک کنید.
1- هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تبش قلب شما زیاد شده و هیجان زده خواهید شد اما هنگامی که کسی را می بینید که آنرا دوست دارید احساس سرور و خوشحالی می کنید.
2- هنگامی که عاشق هستید زمستان در نظر شما بهار است ولیکن هنگامی که کسی را دوست دارید زمستان فقط فصلی زیبا (زمستانی زیبا) است.
3- وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولیکن هنگامی که به کسی که دوستش دارید می نگرید لبخند خواهید زد.
4- وقتی در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید هر آنچه که در ذهن دارید بیان کنید اما در مورد کسی که دوستش دارید شما توانایی آن را دارید.
5- در مواجه شدن با کسی که عاشقش هستید خجالت می کشید و یا حتی دست و بای خود را گم می کنید اما در مورد فردی که دوستش دارید راحتتر بوده و توانایی ابراز وجود خواهید داشت.
6- شما نمی توانید به چشمان کسی که عاشقش هستید مستقیم و طولانی نگاه کنید (زل بزنید)اما می توانید در حالی که لبخند ی بر لب دارید مدتها به چشمان فردی که دوستش دارید نگاه کنید.
7- وقتی معشوقه شما گریه میکند شما نیز گریه خواهید کرد و اما در مورد کسی که دوستش دارید سعی بر آرام کردن او میکنید.
8- احساس عاشق بودن و درک آن از طریق نگاه ( دیدن ) است اما در درک دوست داشتن بیشتر از طریق شنوایی است ( از طریق ابراز علاقه بصورت کلامی ).
9- شما می توانید یک رابطه دوستی را بایان دهید اما هرگز نمی توانید چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببندید چرا که حتی اگراینکار را بکنید - عشق همانند قطره ای در قلب شما و برای همیشه باقی خواهد ماند.
مطالب بالا اگر چه تا حدود زیادی درست هستند اما به خاطر داشته باشید که مطلق نیستند و اصولا انسانها و احساسات آنها بیچیده تر از اینگونه تحلیلها هست
|
ابریشم |
07-27-2010 04:33 PM |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif کلام عشق (زیباترین مقاله در مورد عشق حتما بخوانید و از دست ندهید)1
عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند . کلید قلب ، زندگی و روح من ... همه در دستان اوست . او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم.
زندگی را بی عشق سپری کن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش دارید .
گاهی در جستجوی چیزی هستید که نمی توانید آن را ببینید . گاهی قلب چیزی را می بیند که چشم ها قادر به دیدن آن نیستند .
عشقی را داشتن و آن را از دست دادن بهتر از این است که هرگز عشقی نداشته باشی .
اگر زمانی که به تو می اندیشم ، تک گلی بود ، می توانستم تا ابد در باغ افکارم قدم بزنم .
در عشق افتادن مردم به گردن قوه ی جاذبه ی زمین نیست .
در تو خود را گم می کنم ، بی تو خود را باز می یابم و دوباره به دنبال گم شدن ...
عشق مانند ساعتی شندی است که با قلب لبریز و با مغز تهی می شود .
هر کدام از ما چون فرشته ای با یک بال است . و تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که در آغوش هم باشیم .
عشق عشق است ، از بین نمی رود .
کسانی وارد زندگی ما می شوند و به سرعت بیرون می روند . افرادی برای لحظه ای کوتاه می آیند و جای پایشان بر روی قلب ما باقی خواهد ماند و ما هرگز دیگر آن فرد قبلی نخواهیم بود .
مرد با چشم هایش عاشق می شود و زن با گوش هایش .
عشق ورزیدن ، خود درس زندگی است .
لذت عشق زمانی است که آن را نثار می کنی بیشتر از زمانی است کهن دریافتش می کنی .
طریق دوست داشتنی هر چیز این است که بدانی ممکن است آن را از دست بدهی .
قسمتی از وجود تو در من رشد کرده و ، تو خواهی دید ، تو و من برای همیشه ، هرگز از هم جدا نخواهیم شد .
شاید در مسافت ولی در قلبمان هرگز .
عشق با چشم هایش نمی بیند بلکه با فکرش می بیند از این رو خدای عشق بال زد و تار یکی را ترسیم کرد .
بهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی .
بعضی از انسانها برای بدست آوردن عشق می میرند و بعضی برای از دست دادن آن .
عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شوئد یا به آرامی بمیرد .
عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شود یا به آرامی بمیرد .
همانطور که به زیبایی تو خیره شده ام ، با خود می اندیشم ، هرگز فرشته ای را دیده ام که در ارتفاعی چنین پایین پرواز کند .
کلمات دلنشین مانند شانه ی عسل هستند ، روح را حلاوت می بخشند و به جسم سلامتی می دهند .
بیا و بگذار تا صبح از عشق لبریز شویم ، بیا خود را با عشق تسکین دهیم.
چرا تلفظ عباراتی نظیر « خداحافظ » ، « پوزش می خواهم » و « دوستت دارم » چنین راحت است ، اما بیان کردنشان بسیار دشوار ؟
عشق ، اشتیاقی شدید برای شدیدا دوست داشته شدن است .
عشق فرشته ای است در لباس هوس ... هرگز نمی توانیم کسی را که به او لبخند نزده ایم از ته دل دوست داشته باشیم .
آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد .
هر لحظه ای که صرف عشق ورزیدن نشود ، به هدر می رود .
عشق طریق مخصوص به خود را دارد .
نمی توانم به تو نشان بدهم که دوستت دارم . زمان این را نشان خواهد داد .
ازدواج زمانی کامل می شود که هر دو نفر به این باور برسند که به چیزی بیشتر از شایستگی خود رسیده اند .
اگر چیزی را دوست داری ... بگذار برود اگر به سوی تو بازگشت واقعا می خواهد که مال تو باشد .
عشق واقعی همچون زیارت است . وقتی اتفاق می افتد که بدون برنامه ریزی قبلی طلبیده شود ولی کمیاب است زیرا اکثر مردم برنامه ریزهای ماهری هستند .
اگر بتوانم مانع شکستن یک قلب شوم ، زندگی ام بیهوده نبوده است .
عشق را بشناس تا شادی را بشناسی . بدون عشق ، شادی وجود ندارد .
زیبایی را با چشمانی زیبا بین می توان دید .
دو نیمه ، شانس کمی دارند اما با پیوستن ... بله ، آن ها کامل می شوند ... اما پیوستن دو انسان کامل یعنی زیبایی ، یعنی عشق .
دوری با عشق همان می کند که با با زبانه های آتش ، عشق کم مایه را خاموش می کند و عشق را شعله ور تر .
علاج تمام کجروی ها ، نادانی ها و جنایت ها ... عشق است .
هر چیز زیبا و جذاب خوب نیست ولی هر چیز خوبی ، زیباست .
عشق ترکیبی از یک روح در قالب دو تن است .
تحمل دوری خیلی چیزها برای من آسان است ، اما تحمل دوری تو نه .
عشق ناپخته م یگوید : من تو را دوست دارم زیرا به تو نیاز دارم . عشق پخته می گوید : من به تو نیاز دارم زیرا دوستت دارم .
هر کجا که عشق هست زندگی هست .
جایی که ما به آن عشق می ورزیم خانه است . خانه ای که شاید پاهایمان آن را ترک کند ولی قلبمان هرگز .
توانایی بیان اینکه چقدر کسی را دوست داری عشق است اما اندک
عشق ، هیچ محدودیت و پشیمانی نمی شناسد .
عشق فقط از سه حرف تشکیل شده که معانی بسیاری در پشت این حروف نهفتهاست .
عشق زمانی واقعی است که از قلب انسان برخیزد نه زمانی که بر زبان جاری شود .
تا زمانی که دل شکسته نشوی عشق را نخواهی آموخت .
به ندای قلبت گوش کن ، زیرا از حقیقت آگاه است .
در شب تاریک زندگی به تنهایی قدم می زنم ، تو شمع من هستی ، نور درخشان من !
عشق ورزیدن زمانی است که دیگر هیچ بهانه ای برای تنفر نداشته باشی.
آهنگ ، ترانه ای بدون کلام است و مرگ ، زندگی ای بدون عشق .
اگر واقعا عشق را یافتی ، به آن پرواز بده و رهایش کن . اگر خودش ماندن را انتخاب کرد ، به این معناست که عشق واقعی تو همان است .
عشق غیر قابل پیش بینی است . نمی دانی چه زمانی خواهد آمد .
عشق ، مهار ناشدنی است و همچنین کسی که در دام عشق گرفتار شده .
عشق ، سازی است که نوای دوستی سر می دهد .
اگر بعد از سال ها تو را ملاقات کنم ، چگونه باید به استقبال تو بیایم ؟
بودن یعنی عشق و عشق تو ، یعنی بودن .
فروش عشق حقیقی هرگز آرام نخواهد گرفت .
اگر بخواهید به قضاوت اشخاص بنشینید زمانی برای دوست داشتن انها نخواهید داشت.
امروز تو را بیشتر از دیروز ولی کمتر از فردا دوست دارم.
گر خودت را دوست نداشته باشی چگونه می توانی دیگران رادوست بداری؟
عشق حقیقی انجاست و به دنبال هیچ کسی نیست پس برو و ان را دریاب.
هرچه بیشتر عاشق باشی هم بیشتر ازار می بینی و هم بیشتر لذت می بری.
عشق مانند یک الا کلنگ پر فرازونشیب است.تورابه مسیر دیگر منحرف نخواهد کرد وبا تمام فرازو نشیب هایش به مقصد خواهد رساند.
قلب یک زن اقیانوسی از رازهاست.
با تو بودن مثل قدم زدن در صبحی بسیار روشن است بی گمان شور تعلق به انجا را دارم.
عشق بسیار شبیه یک کرگدن است کوته نظر و عجول. اگر نتواند راهی پیدا کند ان را خواهد ساخت.
وقتی مرد جوانی شکایت می کند که زنی قلب ندارد علامت مطمئنی است که ان زن قلبش را ربوده است.
عشق مانند بیسکویت ترد است که اسان ساخته میشود و اسان میشکند.
می توان در یک ان عاشق شد.رها شدن از عشق است که زمان می طلبد.
عشق یعنی هیچگاه نگویی(پشیمانم).
عشق همچون سنگ ثابت و همیشگی نیست بلکه همچون نان است که هر روز باید از نو ساخته شود.
قبل از عاشق شدن بیاموز چگونه در برف بدوی بدون اینکه ردپایی از خود بر جای بگذاری.
عشق-چگونه چنین کلام کوچکی معنایی چنان بزرگ دارد؟
کسانی که عشقی ورای دنیا دارند نمی توانند از ان جدا باشند. هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق.
وقتی کسی را دوست داری به او بگو فریاد بزن فورا و در همان لحظه بگو وگرنه تو را پشت سر خواهد گذاشت.
معشوق کسی بودن یعنی زندگی برای همیشه در قلب او.
عشق مانند جنگ است اسان شروع می شود و دشوار پایان می پذیرد.
عشق حقیقی ابدی است.
عشق...مانند شن روان است.اگر به ان چنگ بزنید از میان دستان شما خواهد لغزید. به ارامی پیمانه ای از ان بردارید تا روح شما را لبریز کند.
تنها عشق من از تنها تنفرم پدید امده است.
به من نگو چرا که همیشه ان را شنیده ام چیزهای زیادی برای نفرت وجود دارند ولی چیزهای بیشتری برای عاشق شدن.
شهوت برخاسته از ذهن است عشق برخاسته از قلب و روح.
عشق غذای روح است.
عشق مانند پیتزا است وقتی خوب است واقعا خوب است وقتی که بد است باز هم تا حدودی خوب است.
امروز عشق بورز تا هرگز دیروزت خالی نباشد.
زمانی که مرا بوسیدی متولد شدم وقتی که مرا ترکم کردی مردم ودر دو هفته ای که مرا عاشقانه دوست داشتی زندگی کردم.
من از عشق تو به چه چیزی خواهم رسید؟(( به عشق تو))
عشق واقعی را فقط می توان در چشمهای انسان عاشق دید. عشق نمی تواند حسد و غرور یا تشویش و نگرانی باشد عشق همان چیزی است که در اعماق قلب تو یافت می شود و اشتیاق کسی را دارد که قلب او نیز مشتاق توست.
خدا عشق است.
عشق عمل بی پایان بخشش است. یک نگاه محبت امیز که عادت می شود.
با خودت و با عشق صادق باش.
صدای یک بوسه به بلندای صدای گلوله ی توپ نیست اما انعکاس ان مدت زیادی باقی خواهد ماند. از زمانی که تو را ملاقات کردم *ما*نسبت به * تو*یا* من* سحر امیز تر شده است. عشق لحظه ای است که تا ابد می ماند. بزرگترین درس زندگی را بیاموز عشق: فراموشی و بخشش.
|
ابریشم |
07-27-2010 04:34 PM |
تعریف عشق
عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند .
کلید قلب ، زندگی و روح من … همه در دستان اوست . او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم.
زندگی را بی عشق سپری کن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش دارید .
گاهی در جستجوی چیزی هستید که نمی توانید آن را ببینید .
گاهی قلب چیزی را می بیند که چشم ها قادر به دیدن آن نیستند .
عشقی را داشتن و آن را از دست دادن بهتر از این است که هرگز عشقی نداشته باشی .
اگر زمانی که به تو می اندیشم ، تک گلی بود ، می توانستم تا ابد در باغ افکارم قدم بزنم .
در عشق افتادن مردم به گردن قوه ی جاذبه ی زمین نیست .
در تو خود را گم می کنم ، بی تو خود را باز می یابم و دوباره به دنبال گم شدن …
عشق مانند ساعتی شندی است که با قلب لبریز و با مغز تهی می شود .
هر کدام از ما چون فرشته ای با یک بال است . و تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که در آغوش هم باشیم .
عشق عشق است ، از بین نمی رود .
کسانی وارد زندگی ما می شوند و به سرعت بیرون می روند . افرادی برای لحظه ای کوتاه می آیند و جای پایشان بر روی قلب ما باقی خواهد ماند و ما هرگز دیگر آن فرد قبلی نخواهیم بود .
مرد با چشم هایش عاشق می شود و زن با گوش هایش .
عشق ورزیدن ، خود درس زندگی است .
لذت عشق زمانی است که آن را نثار می کنی بیشتر از زمانی است کهن دریافتش می کنی .
طریق دوست داشتنی هر چیز این است که بدانی ممکن است آن را از دست بدهی .
قسمتی از وجود تو در من رشد کرده و ، تو خواهی دید ، تو و من برای همیشه ، هرگز از هم جدا نخواهیم شد .
شاید در مسافت ولی در قلبمان هرگز .
عشق با چشم هایش نمی بیند بلکه با فکرش می بیند از این رو خدای عشق بال زد و تار یکی را ترسیم کرد .
بهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی .
بعضی از انسانها برای بدست آوردن عشق می میرند و بعضی برای از دست دادن آن .
عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شوئد یا به آرامی بمیرد .
عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شود یا به آرامی بمیرد .
همانطور که به زیبایی تو خیره شده ام ، با خود می اندیشم ، هرگز فرشته ای را دیده ام که در ارتفاعی چنین پایین پرواز کند .
کلمات دلنشین مانند شانه ی عسل هستند ، روح را حلاوت می بخشند و به جسم سلامتی می دهند .
بیا و بگذار تا صبح از عشق لبریز شویم ، بیا خود را با عشق تسکین دهیم.
چرا تلفظ عباراتی نظیر « خداحافظ » ، « پوزش می خواهم » و « دوستت دارم » چنین راحت است ، اما بیان کردنشان بسیار دشوار ؟
عشق ، اشتیاقی شدید برای شدیدا دوست داشته شدن است .
عشق فرشته ای است در لباس هوس …
هرگز نمی توانیم کسی را که به او لبخند نزده ایم از ته دل دوست داشته باشیم .
آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد .
هر لحظه ای که صرف عشق ورزیدن نشود ، به هدر می رود .
عشق طریق مخصوص به خود را دارد .
نمی توانم به تو نشان بدهم که دوستت دارم . زمان این را نشان خواهد داد .
ازدواج زمانی کامل می شود که هر دو نفر به این باور برسند که به چیزی بیشتر از شایستگی خود رسیده اند .
اگر چیزی را دوست داری … بگذار برود اگر به سوی تو بازگشت واقعا می خواهد که مال تو باشد .
عشق واقعی همچون زیارت است . وقتی اتفاق می افتد که بدون برنامه ریزی قبلی طلبیده شود ولی کمیاب است زیرا اکثر مردم برنامه ریزهای ماهری هستند .
اگر بتوانم مانع شکستن یک قلب شوم ، زندگی ام بیهوده نبوده است .
عشق را بشناس تا شادی را بشناسی . بدون عشق ، شادی وجود ندارد .
زیبایی را با چشمانی زیبا بین می توان دید .
دو نیمه ، شانس کمی دارند اما با پیوستن … بله ، آن ها کامل می شوند … اما پیوستن دو انسان کامل یعنی زیبایی ، یعنی عشق .
دوری با عشق همان می کند که با با زبانه های آتش ، عشق کم مایه را خاموش می کند و عشق را شعله ور تر .
علاج تمام کجروی ها ، نادانی ها و جنایت ها … عشق است .
هر چیز زیبا و جذاب خوب نیست ولی هر چیز خوبی ، زیباست .
عشق ترکیبی از یک روح در قالب دو تن است .
تحمل دوری خیلی چیزها برای من آسان است ، اما تحمل دوری تو نه .
عشق ناپخته م یگوید : من تو را دوست دارم زیرا به تو نیاز دارم . عشق پخته می گوید : من به تو نیاز دارم زیرا دوستت دارم .
هر کجا که عشق هست زندگی هست .
جایی که ما به آن عشق می ورزیم خانه است . خانه ای که شاید پاهایمان آن را ترک کند ولی قلبمان هرگز .
توانایی بیان اینکه چقدر کسی را دوست داری عشق است اما اندک
عشق ، هیچ محدودیت و پشیمانی نمی شناسد .
عشق فقط از سه حرف تشکیل شده که معانی بسیاری در پشت این حروف نهفتهاست .
عشق زمانی واقعی است که از قلب انسان برخیزد نه زمانی که بر زبان جاری شود .
تا زمانی که دل شکسته نشوی عشق را نخواهی آموخت .
به ندای قلبت گوش کن ، زیرا از حقیقت آگاه است .
در شب تاریک زندگی به تنهایی قدم می زنم ، تو شمع من هستی ، نور درخشان من !
عشق ورزیدن زمانی است که دیگر هیچ بهانه ای برای تنفر نداشته باشی.
آهنگ ، ترانه ای بدون کلام است و مرگ ، زندگی ای بدون عشق .
اگر واقعا عشق را یافتی ، به آن پرواز بده و رهایش کن . اگر خودش ماندن را انتخاب کرد ، به این معناست که عشق واقعی تو همان است .
عشق غیر قابل پیش بینی است . نمی دانی چه زمانی خواهد آمد .
عشق ، مهار ناشدنی است و همچنین کسی که در دام عشق گرفتار شده .
عشق ، سازی است که نوای دوستی سر می دهد .
اگر بعد از سال ها تو را ملاقات کنم ، چگونه باید به استقبال تو بیایم ؟
بودن یعنی عشق و عشق تو ، یعنی بودن .
فروش عشق حقیقی هرگز آرام نخواهد گرفت .
اگر بخواهید به قضاوت اشخاص بنشینید زمانی برای دوست داشتن انها نخواهید داشت.
امروز تو را بیشتر از دیروز ولی کمتر از فردا دوست دارم.
گر خودت را دوست نداشته باشی چگونه می توانی دیگران رادوست بداری؟
عشق حقیقی انجاست و به دنبال هیچ کسی نیست پس برو و ان را دریاب.
هرچه بیشتر عاشق باشی هم بیشتر ازار می بینی و هم بیشتر لذت می بری.
عشق مانند یک الا کلنگ پر فرازونشیب است.تورابه مسیر دیگر منحرف نخواهد کرد وبا تمام فرازو نشیب هایش به مقصد خواهد رساند.
قلب یک زن اقیانوسی از رازهاست.
با تو بودن مثل قدم زدن در صبحی بسیار روشن است بی گمان شور تعلق به انجا را دارم.
عشق بسیار شبیه یک کرگدن است کوته نظر و عجول. اگر نتواند راهی پیدا کند ان را خواهد ساخت.
وقتی مرد جوانی شکایت می کند که زنی قلب ندارد علامت مطمئنی است که ان زن قلبش را ربوده است.
عشق مانند بیسکویت ترد است که اسان ساخته میشود و اسان می***د.
می توان در یک ان عاشق شد.رها شدن از عشق است که زمان می طلبد.
عشق یعنی هیچگاه نگویی(پشیمانم).
عشق همچون سنگ ثابت و همیشگی نیست بلکه همچون نان است که هر روز باید از نو ساخته شود.
قبل از عاشق شدن بیاموز چگونه در برف بدوی بدون اینکه ردپایی از خود بر جای بگذاری.
عشق-چگونه چنین کلام کوچکی معنایی چنان بزرگ دارد؟
کسانی که عشقی ورای دنیا دارند نمی توانند از ان جدا باشند. هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق.
وقتی کسی را دوست داری به او بگو فریاد بزن فورا و در همان لحظه بگو وگرنه تو را پشت سر خواهد گذاشت.
معشوق کسی بودن یعنی زندگی برای همیشه در قلب او.
عشق مانند جنگ است اسان شروع می شود و دشوار پایان می پذیرد.
عشق حقیقی ابدی است.
عشق…مانند شن روان است.اگر به ان چنگ بزنید از میان دستان شما خواهد لغزید. به ارامی پیمانه ای از ان بردارید تا روح شما را لبریز کند.
تنها عشق من از تنها تنفرم پدید امده است.
به من نگو چرا که همیشه ان را شنیده ام چیزهای زیادی برای نفرت وجود دارند ولی چیزهای بیشتری برای عاشق شدن.
شهوت برخاسته از ذهن است عشق برخاسته از قلب و روح.
عشق غذای روح است.
عشق مانند پیتزا است وقتی خوب است واقعا خوب است وقتی که بد است باز هم تا حدودی خوب است.
امروز عشق بورز تا هرگز دیروزت خالی نباشد.
زمانی که مرا بوسیدی متولد شدم وقتی که مرا ترکم کردی مردم ودر دو هفته ای که مرا عاشقانه دوست داشتی زندگی کردم.
من از عشق تو به چه چیزی خواهم رسید؟(( به عشق تو))
عشق واقعی را فقط می توان در چشمهای انسان عاشق دید. عشق نمی تواند حسد و غرور یا تشویش و نگرانی باشد عشق همان چیزی است که در اعماق قلب تو یافت می شود و اشتیاق کسی را دارد که قلب او نیز مشتاق توست.
خدا عشق است.
عشق عمل بی پایان بخشش است. یک نگاه محبت امیز که عادت می شود.
با خودت و با عشق صادق باش.
صدای یک بوسه به بلندای صدای گلوله ی توپ نیست اما انعکاس ان مدت زیادی باقی خواهد ماند.
از زمانی که تو را ملاقات کردم *ما*نسبت به * تو*یا* من* سحر امیز تر شده است.
عشق لحظه ای است که تا ابد می ماند.
بزرگترین درس زندگی را بیاموز عشق: فراموشی و بخشش.
|
ابریشم |
07-27-2010 05:23 PM |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif در چه رفتارهایی دنبال عشق واقعی باشیم؟!!
خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هرعشقی بهتر از بی عشق بودن است.
کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید
یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.
اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.
اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.
اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. البته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.
هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند. گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.
هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.
صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.
هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟
خودتان را در کنار همسرتان در 20 سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.
دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است
عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم باشند.
|
ابریشم |
07-27-2010 05:26 PM |
مضرات اولين عشق
http://img.tebyan.net/big/1387/11/54...4183228169.jpg
براي بررسي و ارزيابي منافع و مضرات روحي و رواني و اجتماعي دوستي دخترها و پسرها با هم، بهتر است يکبار فرايند اين دوستيها را بررسي کنيم.
البته فراموش نکنيد که تعداد زيادي از دخترها و پسرها. هرگز چنين ارتباطات و دوستيهايي را تجربه نميکنند.
برقراري اولين ارتباط با جنس مخالف، به نحوي که براساس عرف جامعه به اين ارتباط ، داشتن «دوست دختر» يا «دوست پسر» گفته شود ، سن و سال مشخص ندارد. چون برقراري اين ارتباط يک فرايند فيزيولوژيک مثل بلوغ نيست که بتوان گفت حدوداً در چه سني اتفاق ميافتد. آنچه در اين مورد ميتواند بسيار تأثيرگذار باشد نوع تربيت خانوادگي، ميزان پايبندي به اصول اخلاقي و مذهبي، محدوده نظارت خانوادهها بر فرزندان، مقدار تحريک شدن غريزه جنسي، رفتار و اعمال دوستان و اطرافيان، تعداد برخوردهاي روزانه با جنس مخالف آماده براي برقراري ارتباط و شرايط اجتماع و نوع نگاه جامعه به اين موضوع است.
در اغلب موارد ، اولين ارتباط در هر سني که شکل بگيرد به تدريج به يک ارتباط عاطفي و احساسي تبديل ميشود. البته در صورتيکه اين ارتباط براي هر دو طرف اولين تجربه باشد ، اين وضع تشديد خواهد شد و طرفين، درگير يک احساس عاطفي شديد ميشوند که اصطلاحاً به آن «عاشق شدن» ميگويند.
در بيشتر مواقع با برقراري اولين ارتباط هر دو نسبت به هم احساس دلبستگي بسيار زيادي پيدا ميکنند ، طوري که براي يک مدت کوتاه هم نميتوانند دوري همديگر را تحمل کنند. قلبشان براي هم ميتپد و لحظهاي از ياد هم غافل نميشوند و بالاخره خيلي زود تصميم به ازدواج با هم ميگيرند و تلاش ميکنند به وصال هم برسند. اگر يک بزرگتر به آنها بگويد که بسياري از اين عشق و عاشقيها را ديده که آخر و عاقبت خوشي نداشتهاند در جواب ميگويند «عشق ما، با بقيه عشقها فرق ميکند» و مدعي ميشوند که هيچکس آنها را درک نميکند.
غالباً در تجربه اولين عشق، مخصوصاً اگر دو طرف کم سن و سال باشند ، اين ارتباط به کامجويي جنسي منتهي نميشود به همين دليل هر دو نفر مدعي هستند عشقشان پاک است و بر اساس هوا و هوس شکل نگرفته و اکثراً گمان ميکنند خدا آنها را سر راه هم قرار داده. اما از آنجا که غالباً اين دو نفر در شرايطي تصميم به ازدواج گرفتهاند که هيچکدام از طرفين و يا لااقل يکي از آنها- عمدتاً پسر- يا آمادگي ازدواج ندارند و يا به شدت وابسته به خانوادهشان هستند و از آنجا که تقريباً در همه موارد خانوادهها با اين تصميم و انتخاب فرزندشان مخالفت ميکنند، تقريباً تمام اين دوستيها عاقبتي تلخ پيدا ميکنند ، فقط در مواردي که دو طرف در سنين بالاتر چنين ارتباطي برقرار کنند طوري که نسبت به خانوادهشان استقلال پيدا کرده باشند و يا در شرايط کاملاً استثنايي، خانواده هر دو نفر با انتخاب فرزندشان موافقت کرده و امکانات ازدواجشان را فراهم کنند، ممکن است اين قضيه منجر به ازدواج شود.
اما همانطور که گفتيم چنين اتفاقي کاملاً استثنايي است. بنابراين در اکثر موارد دختر و پسري که مدتي با هم دوست و عاشق همديگر بودهاند بايد تن به جدايي بدهند و اين يعني يک شکست عاطفي سنگين، که چنين اتفاقي يکي از تلخترين خاطرات افرادي است که آنرا تجربه کردهاند.
شکستي که عوارض آن تا مدتها در زندگي فرد تأثيرگذار است. تقريباً همه کسانيکه چنين ارتباطي داشتهاند، از لحظه شکل گيري آن و مخصوصاً از موقعي که بين دو طرف دلبستگي به وجود ميآيد، دچار اُفت تحصيلي شدهاند و موقعي که شکست ميخورند اين وضعيت اُفت تحصيلي تشديد ميشود و گاهي فرد دچار افسردگيهاي شديد خواهد شد. معمولاً خاطره اولين تجربه عشقي و تلخي سرانجام آن، اگر نگوئيم تا پايان عمر، تا سالهاي زياد همراه انسان ميماند.
اما... در بعضي موارد و گاهي به توصيه دوستان و اطرافيان و گاهي با تصميم خود شخص، کساني که در رسيدن به فرد مورد علاقهشان ناکام ماندهاند، براي از بين بردن آن خاطره تلخ و جبران آن شکست، اقدام به برقراري يک ارتباط ديگر با شخص ديگر ميکنند. يک «دوست دختر» يا «دوست پسر» ديگر!
|
ابریشم |
07-27-2010 05:26 PM |
چـرا مـردها به عشـق اهمیـت کمتـری میدهنـد؟
«میدونم دوستم داره» اما همیشه این احساس را دارم که رابطه ما، برای من مهمتره تا برای او.
هر وقت که از سرکار به خانه بر میگردم برای دیدنش لحظهشماری میکنم اما وقتی اون به خونه میرسه به نظر نمییاد که اونقدرها هم هیجانزده باشه، نمیتونم بفهمم چرا؟
«همیشه کارهای خاصی برای نامزدم انجام میدم. به مناسبتهای ویژه براش کارت پستال میفرستم، برای بعضی مناسبتهای به خصوص از قبل برنامهریزی میکنم و... اگه اون هم به همین اندازه که من دوستش دارم، دوستم داره چرا این کارها را اون برای من انجام نمیده!»
بسیاری از زنان با این جملات ارتباط برقرار میکنند چرا که خیلی از زنها با مردهایی زندگی میکنند که اهمیت کمتری به رابطه و ازدواجشان میدهند.
این واقعیت ندارد که مردها اهمیت کمتری برای عشق و روابط قائل هستند، بلکه حقیقت این است، رازهایی در این باره وجود دارد که ما زنها میبایست آنها را درک کنیم.
مردها هویت خود را بیشتر از ناحیه شغل و موفقیتهایشان تعریف میکنند در حالی که زنها هویتشان را صرفا براساس روابط خود بیان میکنند.
موفقیت، مهمترین مسئله برای مردان
برای مردها موفقیت از هر مورد دیگری مهمتر است چرا که بقای جسمانی و فیزیکی خانواده را تضمین میکند.
زنها نیز بقای خود را در گرو حفظ روابط احساسی و نیز بچههای خود میبینند، بنابراین چنانچه شما نیز به مانند همسرتان تمام وقت کار میکنید ممکن است چشمانداز شما از تعادل بین شغل و عشق، خیلی با ذهنیت همسرتان از تعادل میان این دو، منطبق نباشد.
در تحقیقاتی که در سال 1978 توسط «ویجن دردوبیلی» انجام شد اینگونه نشان میدهد که 75 درصد مردانی که با آنها مصاحبه شده بود، گفته بودند، مهمترین مورد در زندگیشان، شغلشان است.
در حالی که 75 درصد از دختران و زنان گفته بودند، مهمترین جنبه از زندگیشان، خانواده آنهاست.
ما زنها این تفاوت در اولویتهای مردانه و زنانه را به مثابه مدرک و سندی دال بر این که مردها ما را زیاد دوست ندارند، میگیریم.
این موضوع واقعیت ندارد حقیقتی که در این رابطه وجود دارد این است که: چنانچه مردی نسبت به شغل و تواناییهای حرفهای خود احساس خوبی نداشته باشد به سختی میتواند توجه خود را به روابط عشقی و احساسیاش معطوف کند.
چنانچه مرد زندگیتان در رابطه با شغلش مایوس و سرخورده است یا نگران پروژهای باشد یا زیرفشار اقتصادی و یا احساس کند در یکی از مراحل موفقیتش درمانده و فضایی برای رشد در اختیار ندارد از لحاظ احساسی و عاطفی، تمام و کمال در دسترس شما نخواهد بود.
بخش عمدهای از توجه و انرژی ذهنی او مدام در گرو نگرانیها و درگیریهای شغلیاش خواهد بود و ممکن است آگاه و یا ناخودآگاه این روش را ادامه بدهد.
برای او مشکل خواهد بود، کاملا احساس آرامش و راحتی کند، بیآنکه در زندگیاش احساس موفقیت داشته باشد. موضوع این نیست که دوستتان ندارد و یا به شما عشق نمیورزد و یا اینکه به شما احتیاج ندارد حتی موضوع این نیست که شغلش را بیش از شما دوست دارد. مطلب تنها این است که شغلش تاثیر درگیرانهتری بر احساس رشد شخصی و اعتماد به نفس او دارد تا رابطهاش با شما.
درک این موضوع و پذیرش آن برای ما زنها اندکی مشکل است. ارزشیابی ما با ارزشیابیهای مردها متفاوت هستند. برای ما زنها صرفنظر از این که تا چه حد در شغل خود موفق هستیم مادامی که زندگی احساسی ارضاکنندهای نداشته باشیم، احساس خوبی نسبت به خودمان نخواهیم داشت. برای یک زن صمیمیت با یک مرد، آرامش و راحتی است. این احساس آرامش در پایان روز مانند آن است که هدیهای دریافت کردهایم و به هیچوجه به معنای مزاحمت و یا تداخل نخواهد بود. به همین خاطر است که ما از مردها توقع داریم تا نگرانیها و ناراحتیهای شغلیشان را به مجرد آنکه ما را میبینند دور بیندازند. این صرفا برای ما زنها مطلوب است و لزوما به این معنا نیست که برای مردها نیز خوشایند باشد. متاسفانه این عادت مردان که هویتشان را با شغل و موفقیتهایشان تعریف میکنند و اعتماد به نفس و خودباوریشان را صرفا به دستیابی هدفهایشان معطوف میکنند، باعث شده است که تا همین اواخر به آمار بیماریهایی نظیر فشار خون بالا، حملات قلبی و اعتیاد به موادمخدر تمامی اینها نشانگر اضطراب و نگرانی فکری بیشتر مردان است و همین طور عدم قابلیت و توانایی مردها در راحتی و استراحت کردن است.
روزهای ویژه را فراموش نکنید
چند روز عزیز در زندگی زنان وجود دارد که هرگز نباید آنها را فراموش کنید و در آن روزهای ویژه مطمئن شوید چیزی که کمی گرانبهاتر است به او میدهید. هر مردی که هر یک از روزهای ویژه را فراموش کند احساسات و عواطف زن خود را از بین میبرد. روزهای ویژه از این قرار است:
روز تولد او
همیشه برای او چیزی را که خودش دوست دارد بخرید یا چیزی را که خواسته است. مردی همیشه در روز تولد همسرش یک کارت تشکرآمیز برای پدرو مادر او میفرستاد او همیشه در آن کارت مینوشت که بابت داشتن همسرش چقدر از آنان سپاسگزار است. حال او مردی متفکر است، در ضمن، پدر و مادر همسرش بر این باورند که او بزرگترین شوهر روی زمین است و امکان ندارد کار نادرستی بکند.
روز سالگرد ازدواج
فرستادن کارت، ضروری است. به همراه آن نامهای بنویسید و به او بگویید برای شما چه معنا و اهمیتی دارد و بدین ترتیب عشق خود را ثابت کنید. در این روز، مناسب است که وسایل راحتی او را فراهم آورید و حتی نگهداری از بچهها را هم بر عهده بگیرید.
عید نوروز
این زمانی است که همه فروشگاهها پر از هدیههای گوناگون و فروشندهها میتوانند در انتخاب هدیه به شما کمک کنند. این بهانه که نمیدانید چه بخرید، اصل پذیرفتنی نیست.
روز مادر
در این روز دو هدیه باید تهیه کنید: اولی برای مادر خودتان است. اگر این کار را به همسرتان محول کردهاید لطفا این وظیفه را پس بگیرید و مسئولیت کامل را خودتان عهدهدار شوید.
دومین هدیه، هدیهای است برای همسرتان یعنی مادر بچههای شما. برای زنی که بچهدار میشود لذت بزرگی است که شوهرش به او هدیه بدهد. وقتی که بچه نوپا با هدیه خودش به سوی او میرود سپس شما هدیه خودتان را میدهید، کمتر زنی پیدا میشود که اشک در چشمانش حلقه نزند.
چه لذتی از داشتن شوهری قدردان میبرد و شوهر هم ثابت میکند که زنش چه مادر عالی و استثنایی است و یا با دادن هدیهای جدید ثابت میکند که فرزندانش از داشتن مادری مانند او خوشبخت هستند.
|
ابریشم |
07-27-2010 05:27 PM |
چرا عاشق می شویم!!
اگر همه چیز برای دلدادگان به خوبی پیش برود و عشق به وصال بینجامد، به تدریج عشق تند تغییر ماهیت می دهد و پس از وصلت به ثبات و اعتماد تبدیل می شود که البته اصلا هیجان و از خود بیخودی اولیه را ندارد.
در حقیقت تجربه عشق یک روند شیمیایی است شامل سه پله بارز: 1- شهوت 2- عشق رمانتیک 3- وصال
هر سه مرحله زیست شناسی توسط هورمونهای انسان کنترل می شوند و در راستای یک هدف قرار دارند: تولید مثل.
شهوت ما را به شکار جنس مخالف می کشاند؛ عشق رمانتیک گزینه های ما را محدود و نیروی ما را بر یک نفر متمرکز می کند و پیوند ما را وا می دارد کنار گزینه خود آنقدر بمانیم تا تولید مثل کنیم و فرزندان خودمان را بزرگ کنیم و با این حیله طبیعت بقای نسل ما را تضمین می کند.
این فیلمنامه سه مرحله ای به کارگردانی هورمونهای بدن به تصویر کشیده می شود. هورمون اصلی عشق دوپامین (Dopamine) نام دارد. دو هورمون دوپامین و نوراپی نفرین (Norepinephrine) هورمونهایی هستند که در مواجهه با ناشناخته ها در بدن ترشح می شوند. در مراحل اولیه عشقهای اسیدی و رمانتیک میزان این دو هورمون تا حدی بالا می رود که نیاز به خورد و خوراک را از دست می دهیم. فرانسوی ها این مرحله را ضربه آذرخش و انگلیسی ها بیماری عشق می نامند.
دکتر فیشر محقق انسان شناس دانشگاه راتگرز این مرحله را دقیقا همچون اعتیاد می داند و می گوید از نظر بیولوژیکی تاثیر دختر همسایه روی بدن دقیقا مثل تاثیر کوکایین و سایر مواد مخدر است. عشق اسیدی یک جور ویار است. توازن شیمیایی بدن به هم می ریزد و تنها چیزی که آن را تا حدی باز می گرداند دیدار معشوق است و در این جاست که امید و اشتیاق و از خود بیخودی و یا خشم و سر خوردگی را تجربه می کنیم.
در نهایت هیجان دوپامین فروکش می کند و هورمونهای وصلت یعنی واسو پرسین (Vasopressin) و اکسی توسین (Oxytocin) وارد عمل می شوند. اینها هورمونهایی هستند که ما را به وصال و پیوند دراز مدت وا می دارند. این هورمونها که بیشتر پس از نزدیکی جنسی ترشح می شوند باعث ماندن زن و مرد در کنار هم برای بزرگ کردن فرزند هستند. گرما و ملایمت این دو هورمون قابل مقایسه با هیجان و پرواز حاصل از هورمونهای اولیه نیست؛ خصوصا اکسی توسین که دوپامین و نوراپی نفرین را سرکوب می کند. به همین دلیل به زن و شوهرهایی که مدتی را کنار هم گذرانده اند پیشنهاد می شود برای تحریک دوباره این هورمونها و بازیابی هیجان اولیه دنبال تجارب و ماجراهای جدید باشند تا دوباره تحریک شوند و دوپامین در بدنشان ترشح شود. تحقیقات نشان داده است که زوجهایی که با هم در زندگی به دنبال ماجراها و تجربیات هیجان انگیز می روند رضایت و عشق بیشتری دارند تا زوجهایی که دچار روزمرگی می شوند.
همین نوآوری و هیجان ناشناخته هاست که باعث موفقیت بعضی ازدواجهای سنتی هم می شود. در ازدواجهای سنتی اکثرا عدم شناخت طرف مقابل و هیجان روبرویی با فردی ناشناس باعث ترشح دوپامین می شود.
درضمن جهت دستیابی به هیجان و نو آوری لازم نیست همراه همسرتان با طناب از کوه پایین بپرید. به گفته محققین می توانید از دو عنصر شوخ طبعی و ****** برای بازگرداندن هیجان دوپامین استفاده کنید. البته برای بعضی افراد راههای دیگری هم هست. از قدیم گفته اند دوری و دوستی. گاهی اوقات جدایی و بحث و دعوا باعث ترشح آدرنالین و در نهایت ترشح دوباره دوپامین و دوراپی نفرین می شود و میل به طرف مقابل را افزایش می دهد. شاید شما هم زوجهایی را بشناسید که هرازگاهی یک دعوای جانانه با هم می کنند گویی که می خواهند یکدیگر را بدرند ولی کمی بعد با عشق فراوان به آغوش هم باز می گردند.
|
اکنون ساعت 09:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)