پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

آريانا 04-09-2010 01:56 PM

نانم مده , آبم مده , آسایش و خوابم مده
ای تشنگی ِ عشق ِ تو , صد همچو ما را خونبها

هر هستییی در وصل خود , در وصل اصل اصل خود
خنبک زنان بر نیستی , دستک زنان اندر نما

العشق مصباح العشا و الهجر طباخ الحشا
و الوصل تریاق الغشا , یا من علی قلبی مشا

جمله خیالات جهان پیش خیال او دوان
مانند آهن پاره‌ها , در جذبه آهن ربا

می ده گزافه ساقیا , تا کم شود خوف و رجا
گردن بزن اندیشه را , ما از کجا , او از کجا !!

پیش آر نوشانوش را , از بیخ برکن هوش را
آن عیش بی‌روپوش را از بند هستی برگشا

در مجلس ما سرخوش آ , برقع ز چهره برگشا
زان سان که اول آمدی , ای یفعل الله ما یشا

دیوانگان جسته بین , از بند هستی رسته بین
در بی‌دلی دل بسته بین , کاین دل بود دام بلا

زودتر بیا هین دیر شد , دل زین ولایت سیر شد
مستش کن و بازش رهان , زین گفتن زوتر بیا

امروز مهمان توام , مست و پریشان توام
پر شد همه شهر این خبر , کامروز عیش است الصلا

یا سایلی عن قصتی العشق قسمی حصتی
و السکر افنی غصتی یا حبذا لی حبذا

مولانا

behnam5555 04-10-2010 01:03 PM

چند جمله با خدا
 

چند جمله با خدا

--------------------------------
گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …

گفتی: فانی قریب


.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال


.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

--------------------------------
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

--------------------------------
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

--------------------------------
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

--------------------------------
گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

--------------------------------
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

--------------------------------
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

--------------------------------
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده


.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

--------------------------------
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم

من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.::
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش

بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .
خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::

فرگل 04-11-2010 08:53 AM

خداوندا تو میدانی ...

منم ، دلتنگ دلتنگم

منم ، یک شعربیرنگم

منم ، دل رفته ازچنگم

منم ، یک دل که ازسنگم

منم ، خواهم کسی همدم

منم ، آواز طولانی

منم ، شبهای بارانی

منم ، انسانی فانی

منم ، از عشق گویانم

منم ، دردست درمانم

منم ، آمد به لب جانم

خداوندا ! بمیرانم !


topic_sun 04-11-2010 12:19 PM

تو آن ابتدایی که هیچ انتهایی ندارد
ِِّ«از این جا»ی آغاز تو،«تا کجا»یی ندارد

تمام جهان خلق شد،کم کم اما خدا دید
زمین،خالی از عشقبازی،صفایی ندارد!

خدا دید دریای شب خاک را قبضه کرده
ولی کشتی نور و گل ناخدایی ندارد

خدا دید شیپور مستی وشور جنون نیز
به سودا،سری دارد اما صدایی ندارد

خدا دید نیزارها سرد و خاموش وزردند
یقین شد که بی نینوا،نی،نوایی ندارد

وتنها همین ماند کز خود ملایک بپرسند:
مگر این زمین_این خرابه_خدایی ندارد؟!

...زمان می گذشت وخدا دید سنگ وگل نیست
زمینی که یک گوشه اش کربلایی ندارد!

خدا در شب غربت خاک می گشت و می دید
بجز تو کسی،یاوری،آشنایی ندارد

خدا عاشقی کرد و قرعه به نام تو افتاد
مسلم که این قرعه چون وچرایی ندارد!

بهار جنون_کربلا_سبز شد،تا نگویند
که جمهوری زخم،ام القرایی ندارد

تو خود محور داستان دل انگیز دردی
بدون تو جریان غم ماجرایی ندارد

اگز اشک ما قیمتی دارد از برکت توست
که گریه به جز در غم تو،بهایی ندارد

شبی زایر قبر شش گوشه ات میشدم کاش
که این عمر،این پنج روزه،وفایی ندارد

تو یک آسمان کمتر از ابتدای خدایی
همان ابتدایی که هیچ انتهایی ندارد

GolBarg 04-12-2010 12:14 AM

خدا ذات گل و ذات قناریست

خدا اثبات باران بهاریست

خدا در گل خدا در اب و رنگ است
خدا نقاش لین جمع قشنگ است
خدا را می توان از خلسه فهمید
خدا را در پرستش می توان دید
خدا در باطن اباد شراب است
خدا در قعر چشمان تو خواب است
خدا در هر نظر ایینه ماست
همین حالا خدا در سینه ماست

T I N A 04-12-2010 07:21 AM

خدايا به همه ي ما كه به وجودت -يادت نياز داريم كمك كن تا درست زندگي كنيم
سلامتي بده كه بتونيم لذت ببريم از زندگي.
عقل و شعور بده تا كامل باشيم و درك كنيم.
خوشبختي و موفقيت رو از آن همه كن تا شاد باشيم.
خدايا با اينكه آدما دورمون زيادن ولي بازم به تنهايي ميرسيم
كه فقط تو توش حضور داري .كمكمون كن
تا نه فقط تو اين تنهايي يا مشكلات و رنجها بلكه در همه حال
از يادت غافل نشيم.

GolBarg 04-13-2010 11:12 PM

مهربانا

سایبانی از جنس اشک و نیاز می خواهم

تا سجاده دلم را در آن بگسترانم

و با دستان خسته قنوتم

از تو بخواهم

که بر وجود سردم

نور نگاهت را بتابانی

و گل های زیبای عشق و ایمان را

بار دگر در من تازه گردانی ...

آريانا 04-15-2010 05:31 PM

والله نگویم بعد از این هشیار شرحت ای خدا
 
آن کس که بیند روی تو مجنون نگردد کو بگو
سنگ و کلوخی باشد او او را چرا خواهم بلا

رنج و بلایی زین بتر , کز تو بود جان بی‌خبر
ای شاه و سلطان بشر لا تبل نفسا بالعمی

ای آفتابی آمده بر مفلسان ساقی شده
بر بندگان خود را زده باری کرم باری عطا

گل دیده ناگه مر تو را بدریده جان و جامه را
وان چنگ زار از چنگ تو افکنده سر پیش از حیا

نی‌ها و خاصه نیشکر بر طمع این بسته کمر
رقصان شده در نیستان یعنی تعز من تشا

این جان پاره پاره را خوش پاره پاره مست کن
تا آن چه دوشش فوت شد آن را کند این دم قضا

حیفست ای شاه مهین هشیار کردن این چنین
والله نگویم بعد از این هشیار شرحت ای خدا

یا باده ده حجت مجو , یا خود تو برخیز و برو
یا بنده را با لطف تو شد صوفیانه ماجرا

رزیتا 04-16-2010 11:35 PM

یارب کمکم کن
 
یارب کمکم کن



آشفته زمانی ست، یارب کمکم کن
افت زندگانی ست، یا ربکمکم کن
یک لحظه دلم بی عشق، آسوده نباشد
عشقی که به ناپاکی، آلودهنباشد
ای چشم امید من، بر لطف و عطای تو
گر من هنری دارم، باشد به رضای تو
یارب یارب یارب
آه، خوبی و بدی بر همه، تاثیر گذار است
راهی بکشانم کهبه خوشنامی قرار است
از نیک سرشتی، منو بی بهره نگردان
این بنده درمانده، به درگاه تو زار است
یارب منه من را بستان و تهی ام کن
طوطی صفت و آینه وار همچونی ام کن
کان عرصه ندارد به خود، بار منیت
بی خود زخود از مستی آنگونه می امکن
یا رب یارب یارب

رزیتا 04-16-2010 11:47 PM

ناب تویی
 
ناب تویی



ناب تویی

جعل منم

اصل تویی

بدل منم

ای تن تو، خاک بهشت

مضطرب از ازل منم

جنس تو از قصیده هاست

سفسطه گر ، دغل منم

ای حس خوش یمن غزل

آواز مبتذل منم

جای تو روی چشم همه ست

افتاده از چشا منم

نایاب مرمر تنت

تن زخمیه بلا منم

حضور تو یه حادثه ست

درگیر انزوا منم

تو اول هر آیه ای

تفسیر انتها منم

بالغ تویی

عاقل تویی

صوفی و اهل دل تویی

مشکل منم

غافل منم

درمان هر مشکل تویی

خاک تویی

زمین تویی

غبار رو هوا منم

منزه و پاک تویی

به حیله مبتلا منم


اکنون ساعت 06:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)