کز گريبان فلک ميکندش داماني
رايتي صيقلي مهجه نوراني او ع |
عشوه اي از لب شيرين تو دل خواست بجان بشکر خنده لبت گفت مزادي طلبيم ش |
شعلهي نيم نظرهاي توام پاک بسوخت
آري اسباب مهيا تر ازين ميبايد ج |
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که ایننداد حقا که ان ندارد ق |
قره العين من آن ميوه دل يادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد ه |
هان ای شب شوم وحشت انگیز
تا چند زنی به جانم آتش یا چشم مرا ز جای برکن یا پرده ز روی خود فرو کش گ |
گر ببيني تو طبيب دل مجروح مرا
گو: گذر کن تو بدين گوشه که بيمار بسوخت ک |
كار پاكان را قیاس از خود مگیر گر چه ماند در نوشتن شیر ، شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد كم كسی ز ابدال حق آگاه شد " ب " |
بانگ شتربان و جرس مینشنود از پیش و پس
ای بس رفیق و همنفس آن جا نشسته گوش ما "ت" |
تلقين و درس اهل نظر يک اشارت است
گفتم کنايتي و مکرر نميکنم پ |
اکنون ساعت 11:26 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)