سلام
ای بابا اسم قهوه خونه عوض شد؟
خوب پس از چای و قهوه خبری نیست بیاییم و حرف بزنیم و بریم
باشه
خوبه اینم یه نوعشه دیگه
خیلی چیزا عوض شده
به سلامتی

وای رزی جون این قدر حرف دارم که نمیدونم کدومشو بگم؟
اول از همه که بیکار شدم و خونه نشین
اوه چقدر خونه داری سخته من از عهدش بر نمیام
جدی میگما انتظار همه از آدم میره بالا ولی وقتی میرفتم شرکت هیچکی ازم انتظار الکی نداشت :d
دیگه وای وقت امتحانای بچه هاست اینم سخته
یه چیزای دیگه هم هست که بماند
خلاصه فعلا سختی ها منو احاطه کردن
اما تصمیم دارم مثل قدیما سر خوش باشم و همشونو ضربه فنی کنم
امیدوارم خدا مثل قدیما کمکم کنه که میدونم از بس مهربونه که حتما کمکم میکنه:)

درست منم آخرای اردیبهشت بود که کارمو ول کردم
بخاطر اینکه میتونستم به درسای پگاه بیشتر رسیدگی کنم خوشحالم بودم
از کار خونه خیلی لذت میبردم، طبق عادت روزمره صبح کله سحر بیدار میشدم و همش به خونه و خونه داری مشغول بودم ولی بعدش فهمیدم چی به سرم اومده

کسی که مدتها شاغل بوده و زندگیش رو برنامه های خاصی تنظیم شده و چون در طول روز فعالیت فکری و جسمی داشته بعد از اینکه کارشو کنار میزاره یه مدت بعد دچار افسردگی میشه، حس آدمیه که ماشین شخصیشو فروخته و باید از این به بعد بدون ماشین سر کنه، یه مدت استراحت اشکال نداره ولی توصیه میکنم تلاش کنی که کارتو از دست ندی، بیکاری روان آدمو داغون میکنه

سلام به همه دوستای گلم:53::53:

وای کیانا جون من که خونه نمیمونم باید دوباره برم سر کار
من خیلی آدم درست حسابیم خونه هم بشینم رسما دیوونه میشم اهل باقالی پاک کردن و سبزی پاک کردن هم نیستم که بشم یه خانم کدبانو:d
خلاصه هر جور که باشه باید زود زود برم سرکار
فعلا که در خدمت دوستای خوبم هستم و دارم لذت میبرم