پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

sharareh1 05-17-2011 06:40 PM

سلام به همه حیف که چای مایی نداریم دیگه
اما خوبه ادم دلش واسه دوستاش تنگ میشه میشه پیداشون کرد اینجا
فکر کنم همه درگیر دس هستند و کم میان
مهرگانم که نیست
مهبا؟...
جاتون خالی کلی گل از نمایشگاه خریدم الان اتاقم گل خونس
کلی هم که هنر به خرج دادم و از نمایشگا ه هم عکس گرفتم جاست فور یو
شاگرد جدید هم گرفتم که کلی ازم کار میکشند م همش باید دنبال مطلب جدید باشم
مراقب خودتون باشید

مرد تنهای شب 05-17-2011 10:14 PM

سلام
سریال چهار چرخ امشب تموم شد و نکته خنده دارش این بود که کسی که فرد پولدار ومتمولی بود{خشایار راد} عاشق یک زن جنوب شهری میشه ودر اخر با هم ازدواج می کنن!!
واز همش مضحک تر این بود که اخر این سریال هم به ازدواج ختم میشه..
دقیقا مثل فیلم افراطی ها که 700 نفری در اخر فیلم ازدواج می کنن! فقط تنها مانده بود که ننه حافظ سر از قبر در بیاره وبگه من هم شوهر می خوام.
.........
فعلا برم یک شاهکار سینمائی ببینم مثل"این گروه خشن"

GhaZaL.Mr 05-17-2011 10:21 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مرد تنهای شب (پست 215347)
سلام
سریال چهار چرخ امشب تموم شد و نکته خنده دارش این بود که کسی که فرد پولدار ومتمولی بود{خشایار راد} عاشق یک زن جنوب شهری میشه ودر اخر با هم ازدواج می کنن!!
واز همش مضحک تر این بود که اخر این سریال هم به ازدواج ختم میشه..
دقیقا مثل فیلم افراطی ها که 700 نفری در اخر فیلم ازدواج می کنن! فقط تنها مانده بود که ننه حافظ سر از قبر در بیاره وبگه من هم شوهر می خوام.
.........
فعلا برم یک شاهکار سینمائی ببینم مثل"این گروه خشن"

خوش به حال خودم که از تلویزیون فقط دوشنبه ها برنامه 90 شو میبینمو بس:)

اون وقتا سریالای باحالی داشت
مث مدار صفر درجه که فک کنم کار حسن فتحیه

الانا فیلم نامه هام زرد شده ! سریالای مناسبتی که دیگه بدتررررررررررر
تنها رسانه ای که الان جذبم میکنه رادیوئه

shokofe 05-17-2011 10:44 PM

باهات موافقم شدید
رادیو تا حدودی بهتره
من جدیدا اصلا نمیدونم چی باید نگاه کنم
حتی دیگه نود هم نمیبینم دیشب یه ذره دیدم و خسته شدم
چه حیف که ما این جوری شدیم _:2:


GhaZaL.Mr 05-17-2011 10:53 PM

ولی من نودو خیلی دوسش دارم
شبایی که دلم میگیره دعا میکنم دوشنبه باشه که نود ببینم حال و هوام عوض شه ....
مث دیشب که دلم خیلی گرفته بود
همه داشتن راجب تدارکات عروسی بلند بلند حرف می زدن من همش جیغ میکشیدم هیش بابا ! میخام نود ببینم ....{قاط}
همشون مسخرم می کردن !_:2:


مرد تنهای شب 05-17-2011 10:58 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط lili_barooni (پست 215350)
خوش به حال خودم که از تلویزیون فقط دوشنبه ها برنامه 90 شو میبینمو بس:)

اون وقتا سریالای باحالی داشت
مث مدار صفر درجه که فک کنم کار حسن فتحیه

الانا فیلم نامه هام زرد شده ! سریالای مناسبتی که دیگه بدتررررررررررر
تنها رسانه ای که الان جذبم میکنه رادیوئه

اتفاقا من هم زیاد اهل دیدن برنامه های صدا وسیما نیستم ولی چند قسمتی از این سریال را دیدم که زیاد تعریفی نداشت..
سریال سلطان وشبان که مربوط به دهه60 شمسی هست را مقایسه کنید با این سریالای جدید..
کلا دهه60 با وجود امکانات ومحدودیت سریالها وفیلمهای خوبی ساخته شد..
اما من معتقدم بهترین سریال تاریخ ایران"سریال دائی جان ناپلئون ساخته ناصر تقوائی هست..

shokofe 05-17-2011 11:04 PM

غزل اعتراف کن
حالا در مورد عروسی کی حرف میزدن؟

مهبا 05-23-2011 07:14 PM

سلام بر همگی:53:

من برگشتم دلم براتون یه ذره شده بود:)

شکوفه جون خیلی خوشحالم که می بینمت دلم برات تنگیده بود حسابی
{پپوله}

GhaZaL.Mr 05-23-2011 08:14 PM

HI
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 215368)
غزل اعتراف کن
حالا در مورد عروسی کی حرف میزدن؟


عروسی خودم دیگه
پدرم دراومد چمدون عروسو همشوخودم کادو پیچیدم
همه کارت ها رو هم خودم نوشتم
وای فک کنن پشت هرکارتی می نوشتم
" حضور محترم جناب آقای ... با خانواده"
" حضور محترم سرکار خانوم ... با دوشیزه"
دسم شیکست !
چقد بده خوش سلیقه بودن ! _شکات

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 215883)
سلام بر همگی:53:

من برگشتم دلم براتون یه ذره شده بود:)

شکوفه جون خیلی خوشحالم که می بینمت دلم برات تنگیده بود حسابی
{پپوله}


سلاااااااااااااااااام مهبا جون ...
من نماینده بچه هام ...;) اونام میگن دلشون تنگ شده واست ...
_باوش
خوبی ؟

GolBarg 05-23-2011 11:50 PM

مهبا جون خوش اومدی...

قبلنا اینجا چقدر شلوغ بوود ..ولی باز میشه :)
غزل جون منم هستم ...الان نزدیک یک شب هست..و شب آزادیمه:d... هی یادش بخیر...
دلم نمیخواد اینقدر زود رزوا بگذرن..کاش میشد جلوی عقربه های ساعت یه سنگ انداخت :d

شبا را واسه ارامش میخوام... نه هیچ چیز دیگه..اصلا شب یعنی ارامش..یعنی سکوت..یعنی نبودن هیچ ترس و دلهره


اکنون ساعت 02:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)