پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

افسون 13 12-13-2012 10:02 AM

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

ماهین 12-13-2012 10:39 AM

گر سجده کنان آید در امن و امان اید
ور بی ادبی آرد سیلی و ادب بیند

مستور 12-13-2012 02:26 PM

دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم


افسون 13 12-14-2012 09:15 AM

هم دانه امید به خرمن ماند
هم باغ و سرای بی تو و من ماند
سیم و زر خویش از درمی تا بجوی
با دوست بخور گر نه به دشمن ماند

مستور 12-14-2012 10:22 AM

دوستی با دشمن دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان دوست


افسون 13 12-14-2012 10:54 AM

هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته ‌تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد دُرّ
آن قطره که راز دل دریا باشد

مستور 12-14-2012 11:04 AM

کم گوی و گزیده گوی چنان در
تــا زاندک تـــو جهان شود پـــر



ماهین 12-14-2012 02:17 PM

سکندر را نمی بخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار


مستور 12-14-2012 02:27 PM

بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند


افسون 13 12-15-2012 07:20 AM

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

مستور 12-15-2012 07:32 AM

یارب مباد که گدا معتبر شود
گر معتبر شود زخدا بی خبر شوذ


افسون 13 12-15-2012 07:52 AM

چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ
پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ
می نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سَلخ به غٌرّه آید از غره به سلخ

مستور 12-15-2012 08:04 AM

گنـــه کـــرد در بلــخ آهنگـــری
به شوشتر زدند گردن مسگری


افسون 13 12-15-2012 08:51 AM

کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست
چون چشم تو دل می ‌برد از گوشه نشینان
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست

hamni.ham 12-15-2012 10:26 AM

در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموش و او در فغان و در غوغاست

ماهین 12-15-2012 10:40 AM

یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
من خمره افیونم زنهار سرم مگشا
آتش به من اندرزن آتش چه زند با من
کاندر فک افکندم صد آتش و صد غوغا

hamni.ham 12-15-2012 01:55 PM

صد بار گنه کردی دیدی ثمرش را
خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی

ماهین 12-16-2012 02:02 AM

عشق بود گلستان پرورش از وی ستان
از شجره فقر شد باغ درون پر ثمر

افسون 13 12-16-2012 08:02 AM

وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا

اهورا 12-16-2012 01:29 PM

بر کَفْ قَدَحِ باده و بر دوشْ سبو،
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی.

افسون 13 12-16-2012 05:22 PM

چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

yad 12-20-2012 08:25 AM

بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و بادصبا شاد آمد

ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله ی حسن بیارای که داماد آمد



افسون 13 12-23-2012 08:44 AM

گر کار تو نیکست به تدبیر تو نیست
ور نیز بدست هم ز تقصیر تو نیست
تسلیم و رضا پیشه کن و شاد بزی
چون نیک و بد جهان به تقدیر تو نیست

مستور 12-23-2012 09:35 AM

چون نیک نظر کرد و پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

افسون 13 12-23-2012 01:17 PM

می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین دین منست
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین منست

مستور 12-23-2012 01:25 PM

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

افسون 13 12-24-2012 07:37 AM

ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست

مستور 12-24-2012 11:47 AM

سرو را پیش قدت منصب بالایی نیست
ماه را با رخ تو دعوی زیبایی نیست


افسون 13 12-25-2012 07:53 AM

به روی ماهت ای ماه ده و چار
به سرو قدت ای زیبنده رخسار
که جز عشقت خیالی در دلم نی
به دیاری ندارم مو سر و کار

مستور 12-25-2012 02:59 PM

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار نهان دید


افسون 13 12-25-2012 04:34 PM

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم

مستور 12-25-2012 06:08 PM

بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار


افسون 13 12-26-2012 08:01 AM

گلستان جای تو ای نازنیننم
مو در گلخن به خاکستر نشینم
چه در گلشن چه در گلخن چه صحرا
چو دیده واکرم جز ته نوینم

مستور 12-26-2012 10:11 AM

به چه کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد


افسون 13 12-26-2012 03:45 PM

خوش آن ساعت که یار از در آیو
شو هجران و روز غم سر آیو
ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق
همی واجم که جایش دلبر آیو

مستور 12-26-2012 06:27 PM

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر کار آخر شد


افسون 13 12-26-2012 10:04 PM

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ

مستور 12-26-2012 10:16 PM

این که خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
تا بخواهی سخنش شیرین است

افسون 13 12-27-2012 12:18 AM

بوره یکدم بنالیم و بسوجیم
از آنرویی که هر دو تیره روجیم
ته بلبل حاش لله مثل مو نی
نبو جز درد و غم یک عمر روجیم

مستور 12-27-2012 12:21 AM

هر کس به زبانی صفت وصف تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه



اکنون ساعت 01:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)