جز نـقـش تو در نـظر نیامد ما را
جز کوی تو رهـگذر نیامد ما را خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت حـقا کـه بـه چشم در نیامد ما را ق |
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست ل |
لب میگزد چو غنچهی خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی د |
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب میگزد چو غنچهی خندان که خامشم ش |
شمعی فروخت چهره که پروانهی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانهی تو بود خم فلک که چون مه و مهرش پیالههاست ت |
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت گ |
گر دست بجان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا بقیامت که بر آید ل |
لابه بسيار نمودم که مرو سود نداشت
زانکه کار از نظر رحمت سلطان میرفت ط |
طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد ق |
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست غفلت کائنات را جنبش سایهها همه ل |
اکنون ساعت 10:08 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)