دلگیرم از این شهر سرد، این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر می کنی حس می کنم از راه دور |
جواني را شمع راه كردم كه جويم زندگاني را
نجستم زندگاني را و گم كردم جواني را |
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدا رویی مکن در بزم سلطان ساقیا مولونا |
اي خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست
بـه امـيـد سر كـويـش پـر و بالي بزنـم |
من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او
وز سخنان نرم او آب شوند سنگ ها مولانا |
اگر محرم شدي در خانه اي چشم از خيانت باز دار اي بسا محرم كه با يك نقطه مجرم شود
|
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
کچلی را بسرشتند و سرش شانه زدند |
در عاقبت بايد به خاك رفت
خوشا آنكه پاك آمد و پاك رفت |
تو ميگويي كه باز آيم چه باشد
تو باز آيي اگر دل در گشايد |
َ
از باغ ميبرند چراغانيت کنند تاکاج جشنهاي زمستانيت کنند پوشاندهاند صبح تو را ابرهاي تار تنها به اين بهانه که بارانيت کنند يوسف به اين رها شدن ازشدن از چاه دل مبند از چاه ميبرند که زندانيت کنند ايگل گمان مبر به شب جشن ميروي شايد به خاک مردهاي ارزانيت کنند آب طلب نکرده هميشه مراد نيست گاهي بهانهايست که قربانيت کنند |
اکنون ساعت 12:46 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)