تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین کس واقف ما نیست که بر دیده چه ها رفت! |
من به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است تو نگاه کن کار من آه کردن است :rolleyes: |
نقل قول:
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است |
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را |
ز جام ساقی باقی چو خوردهای تو دلا که لحظه لحظه برآری ز عربده عللا مگر ز زهره شنیدی دلا به وقت صبوح که بزم خاص نهادم صلای عیش صلا بلا درست بلایش بنوش و در میبار چه میگریزی آخر گریز توست بلا پیاله بر کف زاهد ز خلق باکش نیست میان خلق نشستست در خلاست خلا زهی پیاله که در چشم سر همیناید ز دست ساقی معنی تو هم بنوش هلا |
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ
سر چشمهٔ آن ز ساقی کوثر پرس |
افتادگی آموز گر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است |
نقل قول:
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست در سر هوس ساقی در دست شراب اولی |
ماه من پرده از آن چهره زیبا بردار
تا فلک لاف نیاید که چه ماهی دارد |
غیر این نیست راهی غیر این نیست شاهی غیر این نیست ماهی غیر این جمله فانی نی خمش کن خمش کن رو به قاصد ترش کن ترک اصحاب هش کن باده خور در نهانی {پپوله} |
اکنون ساعت 01:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)