الا ای پیر فرزانه مکن منعم زمیخانه |
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم |
درآرزوی بوس و کنارت مردم
وزحسرت لعل آب دارت مردم قصه نکنم درازکوتاه کنم بازآبازآکزانتظارت مردم |
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت |
تو آفتاب ملکی و هرجا میروی
چون سایه از قفای تودولت بود دوان |
ناز ها زان نرگس مستانه اش باید کشید |
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار |
دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال |
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود |
در راه عشق وسوسه ی اهرمن بسی ست |
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل |
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز |
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد |
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی |
مكن از خواب بيدارم خدايا
كه دارم خلوتي خوشبا خيالش |
شکر آنرا که میان من و او صلح افتاد |
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد چومهمان خراباتی به عزّت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد |
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا |
توآفتاب ملکی و هر جا که میروی
چون سایه از قفای تودولت بود روان |
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن |
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد چومهمان خراباتی به عزّت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد |
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز |
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را |
ازهر کرانه تیر دعا کرده ام روان |
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند |
دولتی را نباشد غم از آسیب زوال |
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان دادم |
مکن ز غصه شکایت که در طریقت طلب |
در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم لطف انچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی |
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودازده از غصه دو نیم افتاده است |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست |
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود |
دور گردون گر دو روزی بر مراد نرفت |
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی |
نقل قول:
|
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست |
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدیمادر و من با همه پیری پسرم |
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم |
دارم اميد عاطـفـتی از جانـب دوسـت کردم جـنايتی و اميدم بـه عـفو اوسـت |
اکنون ساعت 08:26 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)