پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

hossein 11-27-2011 10:16 PM

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است

س

ROJINAjoON 11-27-2011 10:18 PM

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت زبیگانه تماشا می کرد

ع

hossein 11-27-2011 10:26 PM

عجب علمیست علم هیئت عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمین است

غ

ROJINAjoON 11-27-2011 10:35 PM

غافل از مور نشو گرچه سلیمان باشی
که ز هر ذره در راه خدا راه بود

ژ

hossein 11-27-2011 10:42 PM

ژاله بر لاله فرود آمده هنگام سحر
راست بر عارض گلبوی عرق کرده یار

د

ROJINAjoON 11-28-2011 03:21 PM

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

ف

hossein 11-28-2011 11:18 PM

فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست

هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

ل

ROJINAjoON 11-30-2011 10:23 PM

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است ... وز پی دیدن او دادن جان کار من است

پ

hossein 12-02-2011 01:39 AM

پیراهن خیس ابر تن پوش من است
صد باغ تبر خورده در آغوش من است
ت

Red 12-02-2011 10:19 AM

تو را من چشم در راهم
به سعي ام تا ز دل يك ديده بگشايم
ببينم من فراخي را خبر گيرم من از يارم
تو را من چشم در راهم


خ

hossein 12-02-2011 07:23 PM

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست

گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

گ

shokofe 12-02-2011 09:15 PM

گر مساعد شودم دایره چرخ کبود
هم به دست آورمش باز به پرگار دگر

غ

hossein 12-02-2011 09:22 PM

غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم

چ

shokofe 12-02-2011 09:28 PM

چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی
که روز واقعه پیش نگار خود باشم

ع

hossein 12-02-2011 09:32 PM

علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن

که این مفرح یاقوت در خزانه توست

ژ

مهرگان 12-02-2011 09:37 PM

ژاله چو بارید بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد

ف


shokofe 12-02-2011 09:39 PM

ژنده پوشان گر ندارند زر و زور
خوب عطا بخش و خطا پوش خدایی دارند


فلک با من چه رندی کرد خدایا
که بی تو کس حالم نداند


ث

hossein 12-02-2011 09:50 PM

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد

م

مهرگان 12-02-2011 09:54 PM

ا ! من میخواستم با ث بگم!
ثریا کرد با من تیغ بازی، عطارد تا سحر افسانه سازی!

حالا با م آقا حسین:
من از میلاد شب بودم، نژاد من گل یخ بود
زمستان بود و میدیدم، که جایم قعر دوزخ بود

چ

hossein 12-02-2011 10:05 PM

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است

لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست

//...

ROJINAjoON 12-03-2011 03:18 PM

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا دل رسد به جانان یا جان زتن برآید

م

رزیتا 12-03-2011 03:22 PM

مي خواه و گل افشان شو از دهر چه مي جويي
اين گفت سحرگه گل بلبل تو چه مي گويي

ک

ROJINAjoON 12-03-2011 03:25 PM

کس را پس پرده قضا راه نشد
و از سر قدر هیچ کس اگاه نشد

ن

رزیتا 12-03-2011 03:31 PM

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

ت

ROJINAjoON 12-03-2011 03:41 PM

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است

آ

رزیتا 12-03-2011 03:54 PM

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

ب

ROJINAjoON 12-03-2011 04:00 PM

به خاک افتادنم روزی چرا بود
نه آخر دایه ام باد صبا بود

س

رزیتا 12-03-2011 04:08 PM

ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی (به یاد ساقی عزیز، امیدوارم خیلی زود ببینیمت)

ل

ROJINAjoON 12-03-2011 05:05 PM

لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا
مگر آن گه که کند کوزه گر از خاک سبویم

و

hossein 12-03-2011 07:12 PM

وقت سحر، به آینه‌ای گفت شانه‌ای
کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست

ش

رزیتا 12-03-2011 07:35 PM

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرود گل و شمشادست
ر

مجتب 12-03-2011 07:41 PM

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما

فرمای خدمتی که برآید ز دست ما


برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک

هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما




م

رزیتا 12-03-2011 07:46 PM

سلامممممم، خوبی مجتب داداش؟

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

ق

مجتب 12-03-2011 07:54 PM

سلام
ممنون.
قیامت باشد آن قامت در آغوش

شراب سلسبیل از چشمه نوش


غلام کیست آن لعبت که ما را

غلام خویش کرد و حلقه در گوش


ش

hossein 12-03-2011 08:14 PM

شبچره داریم شب و روز چاشت
روزی ما کرد سپهر آنچه داشت

//...

رزیتا 12-03-2011 08:32 PM

در وادی عشق و جنون یک لحظه راحت نیستم
یا خون دل را می خورم یا خار پا را می کشم

هـ

hossein 12-03-2011 09:28 PM

هزار رشته، برین کارگاه می‌پیچند
ولی چه سود، که هر دیده بهر دیدن نیست

FereShteH 12-03-2011 10:27 PM

اول دفتر به نام ایزد دانا

صانع پروردگار حی توانا


ع

hossein 12-03-2011 10:35 PM

عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود
مجنون از آستانه لیلی کجا رود ؟

و

FereShteH 12-03-2011 10:47 PM

وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده

تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را


گ


اکنون ساعت 07:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)