روی بنمای و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیش شمع آتش پروا نه به جان گو درگیر |
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود |
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست |
تکیه بر تقوی ودانش در طریقت کافریست |
شراب و عيش نهان چيست كار بي بنياد
زديم بر صف رندان و هر چه بادا باد |
دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی |
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را |
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند |
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد چومهمان خراباتی به عزّت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد |
دل به امید روی او همدم جان نمیشود |
دوش میامد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا دل غمزده ای سوخته بود |
دیدن روی ترا دیده جان بین باید |
تو بدري و خورشيد تو را بنده شدست
تا بنده ي تو شدست تابنده شدست |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم |
مكن از خواب بيدارم خدايا
كه دارم خلوتي خوشبا خيالش |
شستشویی کن و آنگه بخرابات خرام |
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
و آنکه این کار ندانست در انکار بماند |
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند |
یا رب این شمع دل افروز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تا شدم حلقه بگوش در ميخانه عشق هردمآيدغمي از نو به مباركبادم
|
ما آزموده ايم درين شهر بخت خويش |
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت |
|
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق |
|
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج |
|
شب تنهایی ام در قصد جان بود |
در ره مــنـزل لـیـلـی کـه خـطـرهـاسـت در آن |
یارب سببی ساز که یارم به سلامت |
تشویش وقت پیر مغان میدهند باز
این سالکان نگر که چه با پیر میکنند |
دامن دوست بصد خون دل افتاد بدست |
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظ ............ سرود زهره به رقص اورد مسیحارا |
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ماکنند |
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش |
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید |
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست |
تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق |
اکنون ساعت 06:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)