پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم برای تقدیم به عزیزانتان یا برای دل خودتان (http://p30city.net/showthread.php?t=1851)

ساقي 08-02-2013 08:58 PM

یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
 
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم
در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
با یاد تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم






{پپوله}{پپوله}{پپوله}

Amir_potter 08-03-2013 09:54 PM

شاعر تمام شده اثری زیبا از "سید مهدی موسوی"
نگاه می‌کنم از غم به‌غم که بیش‌تر است
‎‫به خیسی‌ی چمدانی که عازم سفر است
‎‫من از نگاه کلاغی که رفت، فهمیدم
‎‫که سرنوشت درختان باغ‌مان تبر است
‎‫به کودکانه‌ترین خواب‌های توی تن‌ات
‎‫به عشق‌بازی من با ادامه‌ی بدن‌ات
‎‫به هر رگی که زدی و زدم به حسّ جنون
‎‫به بچّه‌ای که توام! در میان جاری خون
‎‫به آخرین فریادی که توی حنجره است
‎‫صدای پای تگرگی که پشت پنجره است
‎‫به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره
‎‫به خوردن ِ دم‌پایی بر آخرین حشره
‎‫به «هرگز»ات که سؤالی شد و نوشت: «کدام؟»
‎‫به دست‌های تو در آخرین تشنّج‌هام
‎‫به گریه کردن یک مرد آن‌ور ِ گوشی
‎‫به شعر خواندن ِ تا صبح بی هم‌آغوشی
‎‫به بوسه‌های تو در خواب احتمالی من
‎‫به فیلم‌های ندیده، به مبل خالی من
‎‫به لذّت رؤیایت که بر تن ِ کفی‌ام…
‎‫به خستگی تو از حرف‌های فلسفی‌ام
‎‫به گریه در وسط ِ شعرهایی از «سعدی»
‎‫به چای خوردن تو پیش آدم بعدی
‎‫قسم به این‌همه که در سَرم مُدام شده
‎‫قسم به من! به همین شاعر تمام شده
‎‫قسم به این شب و این شعرهای خط خطی‌ام
‎‫دوباره برمی‌گردم به شهر لعنتی‌ام
‎‫به بحث علمی بی مزّه‌ام در ِ گوش‌ات
‎‫دوباره برمی‌گردم به امن ِ آغوش‌ات
‎‫به آخرین رؤیامان، به قبل کابوس ِ …
‎‫دوباره برمی‌گردم، به آخرین بوسه

ماهین 08-03-2013 11:22 PM

شاهکاری ازمشیری

"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﻄﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﮑﺲ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺮﻕ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ.
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺒﺰ ﺍست
"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻃﻨﯿﻦ ﺷﻌﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻧﻪﯼ ﻣﻦ
"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ
ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺑﯽﺟﻮﺍﻧﻪﯼ ﻣﻦ
"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ
"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ
"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺖ
ﻏﺒﺎﺭ ﺳﺮﺑﯽ ﺍﻧﺪﻭﻩ، ﺑﺎﻝ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
"ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ"
ﺩﻝ ﺭﻣﯿﺪﻩﯼ ﻣﻦ
ﺑﻪﺟﺰ ﺗﻮ ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ ...



ماهین 08-04-2013 11:56 PM

شاید دیگر پس از این
قلمم را بسپارم به دست «باد»
او به جای من شعر بگوید
شاید دیگر پس از این
تنها «باد»
نشانی
برف و
باران و
شعله‌ی
عشق تازه‌ام را بداند.


شیرکو بی‌کس | شاعر بزرگ و نامی و نوپرداز کُرد



fatemiii 08-17-2013 09:22 AM

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستي رويا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ي دل شسته بود
عكس شيدايي در آن آيينه ي شيدا نبود

لب همان لب بود،اما بوسه اش گرمي نداشت
دل همان دل بود، اما مست و بي پروا نبود

در دل ِ بيدار خود جز دين رسوايي نداشت
گر چه روزي همنشين جز با من رسوا نبود

در نگاهِ سرد او غوغاي دل خاموش بود
برق چشمش را نشان از آتش ِ سودا نبود

ديده ام آن چشم رخشان را،ولي دراين صدف
گوهر اشكي كه من ميخواستم پيدا نبود

در لب ِ لرزان من فرياد ِ دل خاموش بود
آخر آن تنها اميد ِ جان ، من تنها نبود

جز من و او ديگري هم بود ، اما اي دريغ
آگه از درد دلم زآن عشق جان فرسا نبود…
https://mail.google.com/mail/images/cleardot.gif

fatemiii 08-18-2013 10:13 AM


یک شعر از پابلو نرودا



به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی. به آرامی آغاز به مردن می‌کنی زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند. به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر برده عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ... اگر روزمرّگی را تغییر ندهی اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی، یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی. تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی اگر از شور و حرارت، از احساسات سرکش، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند، و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند، دوری کنی . . .


تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی، اگر ورای رویاها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات ورای مصلحت‌اندیشی بروی . . . امروز زندگی را آغاز کن! امروز مخاطره کن! امروز کاری کن! نگذار که به آرامی بمیری.

پابلو نرودا _ ترجمه احمد شاملو


مهرگان 09-02-2013 11:24 AM

ترانه ترکی "ساری گلین" + لینک دانلود - آهنگساز استاد حسین علیزاده
 
ترانه ترکی "ساری گلین" + لینک دانلود - آهنگساز استاد حسین علیزاده
ساری گلین

راز ترانه محبوب ساری گلین :عروس زرد یا خورشید


ساری گلین یعنی عروس زرد یا عروس موطلایی که در افسانه‌های آذربایجان اشاره به خورشید است) یکی از تصنیف‌های فولکلور آذربایجان است.براساس افسانه،خورشید در سه هزارمین سال خلقت دزدیده میشود.تلاش برای آزادی خورشید و حسرت آن در موسیقی آذربایجانی ماتریالیزه شده است. برای ساری گلین در آذربایجان رقص زیبایی وجود دارد که حرکات آن حس تمنا و خواستن را در انسان زنده میکند. دستها به سمت آسمان باز میشود و با ملودی نرم ۴/۳ حرکات پا و دست انجام میشود.

http://s2.picofile.com/file/79192241...true_story.png



دامن کشان، ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسوافشان، می گریزد
بر جام می، از شرنگ دوری، بر غم مهجوری، چون شرابی جوشان، می بریزد
دارم قلبی ، لرزان ز رهش ، دیده شده نگران
ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسوافشان، می گریزد …

برای دانـــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــلود کلیــــــــــــــــــــــــــک کنید
Password: www.p30city.net

------------------------------------------------------

شعر و متن آهنگ ترکی آذربایجانی

ساچین اوجون هؤرمزلر؛

گولو سولو (قونچا) درمزلر

ساری گلین

بوسئودا نه سئودادیر ؟

سنی منه وئرمزلر

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

بو دره نین اوزونو،

چوبان قایتار قوزونو،

نة اوْلا بیر گون گؤرم

نازلی یاریمین اؤزؤنو

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

عاشیق ائللر آیریسی،

شانا تئللر آیریسی،

آیریسی بیر گونونه دؤزمزدیم؛

اوْلدوم ایللر آیریسی

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

fatemiii 09-03-2013 09:10 AM


شیرکو در شعر «بوسه‌های شیرین» مرگ خویش را با تولد چند شعر زیبا چنین پیش‌گویی کرده‌ بود:

«بوسه‌های شیرین»

کبک که می‌میرد

آوازهایی از خود

برای کوه بر جای می‌گذارد

زنبور که می‌میرد

بوسه‌هایی شیرین از خود

برای باغ بر جای می‌گذارد

طاووس که می‌میرد

چند پر رنگین از خود

برای گلدان بر جای می‌گذارد

آهو که می‌میرد

مشک از خود بر جای می‌گذارد

من که بمیرم

چند شعر تازه و زیبا از خود

برای کردستان بر جای می‌گذارم

13 مرداد 1392 تهران

دانه کولانه 09-04-2013 03:01 PM

ساري گلين - سر له سر راني ترانه كردي - محمد ماملي
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهرگان (پست 287789)
ترانه ترکی "ساری گلین" + لینک دانلود - آهنگساز استاد حسین علیزاده
ساری گلین

راز ترانه محبوب ساری گلین :عروس زرد یا خورشید



برای دانـــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــلود کلیــــــــــــــــــــــــــک کنید
Password: www.p30city.net

------------------------------------------------------





زيبا بود مرسي فكر كنم جز در تلويزيون بدون اينكه بدونم شناسنامه اثر چيه تا حالا نشنيده بودم


يه تيكه هاييش برام شبيه ملودي يكي از ترانه هاي قديمي كردي به نام


سر له سر راني بود كه يكي از اجراهاش توسط اقاي محمد مامله بوده كه براتون اپلود كردم






زورم قاوي له دوا دا سر له سر راني تاكو بياني بي وفا بو نمزاني سر له سر راني تاكو بياني بومه ميواني نازنينم


به نظر ميرسه محتواي شعر دو قطب متضاد داره كه احتمالا دلالت بر "انچه فكر ميكردم" و "انچه شد" دارد
در يك قطب نازنيني كه كه تا به صبح سر بر دامان وي داري و در قطب ديگر ياري كه بي وفاست و ندانستم و ياري كه در پي رفتن او بارها به دنبالش فرياد زنان گشته ام.





مهرگان 09-04-2013 06:43 PM

از نگاه یاران به یاران، ندا میرسد .. صدیق تعریف + لینک دانلود
 
شگفتــــــا آقای ادمین! عجب شباهتی داشت! {پپوله}

برای خودم یادآور یکی از آهنگ های محسن نامجو بود ..

منم یه شباهتی بین یه آهنگ با یه آهنگ کردی کشف کردم:

"از نگاه یاران به یاران ندا می رسد

دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد

این شب پریشان پریشان سحر می شود

روز نو گُل افشان گل افشان به ما می رسد

بخت آن ندارم که یارم کند یاد من

حال من که گوید که گوید به صیاد من

گرچه شد به نیزار گرفتار به بیداد او

عاقبت رسد عشق رسد عشق به فریاد من

از نگاه یاران به یاران ندا می رسد

دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد

ساقیا کجایی کجایی که در آتشم

وز غمش ندانی چه ها می کشم

ساقی از در و بام در و بام بلا می رسد

بر دلم از این عشق از این عشق چه ها می رسد

از نگاه یاران به یاران ندا می رسد

دوره ی رهایی، رهایی فرا می رسد"

بشنــــــــــــــــــــــوید - با صدای استاد تعریف




شعر: فریدون مشیری

---------------------------------------------------------------
البته یاد "جلال محمدیان" می افتید:
ساقیا وه‌هار هات
وه‌هار هات
وه‌سه‌ر چی زمسان
...
بر مبنای آهنگ "حه‌ریر حه‌ریره‌" است و این چیزی بود که کشف کردم!


اکنون ساعت 09:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)