یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد خاک سر هر کویی بی فایده میبیزم در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم با یاد تو گر سعدی در شعر نمیگنجد چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم {پپوله}{پپوله}{پپوله} |
شاعر تمام شده اثری زیبا از "سید مهدی موسوی"
نگاه میکنم از غم بهغم که بیشتر است به خیسیی چمدانی که عازم سفر است من از نگاه کلاغی که رفت، فهمیدم که سرنوشت درختان باغمان تبر است به کودکانهترین خوابهای توی تنات به عشقبازی من با ادامهی بدنات به هر رگی که زدی و زدم به حسّ جنون به بچّهای که توام! در میان جاری خون به آخرین فریادی که توی حنجره است صدای پای تگرگی که پشت پنجره است به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره به خوردن ِ دمپایی بر آخرین حشره به «هرگز»ات که سؤالی شد و نوشت: «کدام؟» به دستهای تو در آخرین تشنّجهام به گریه کردن یک مرد آنور ِ گوشی به شعر خواندن ِ تا صبح بی همآغوشی به بوسههای تو در خواب احتمالی من به فیلمهای ندیده، به مبل خالی من به لذّت رؤیایت که بر تن ِ کفیام… به خستگی تو از حرفهای فلسفیام به گریه در وسط ِ شعرهایی از «سعدی» به چای خوردن تو پیش آدم بعدی قسم به اینهمه که در سَرم مُدام شده قسم به من! به همین شاعر تمام شده قسم به این شب و این شعرهای خط خطیام دوباره برمیگردم به شهر لعنتیام به بحث علمی بی مزّهام در ِ گوشات دوباره برمیگردم به امن ِ آغوشات به آخرین رؤیامان، به قبل کابوس ِ … دوباره برمیگردم، به آخرین بوسه |
شاهکاری ازمشیری |
شاید دیگر پس از این |
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود https://mail.google.com/mail/images/cleardot.gifچشم خواب آلوده اش را مستي رويا نبود نقش عشق و آرزو از چهره ي دل شسته بود عكس شيدايي در آن آيينه ي شيدا نبود لب همان لب بود،اما بوسه اش گرمي نداشت دل همان دل بود، اما مست و بي پروا نبود در دل ِ بيدار خود جز دين رسوايي نداشت گر چه روزي همنشين جز با من رسوا نبود در نگاهِ سرد او غوغاي دل خاموش بود برق چشمش را نشان از آتش ِ سودا نبود ديده ام آن چشم رخشان را،ولي دراين صدف گوهر اشكي كه من ميخواستم پيدا نبود در لب ِ لرزان من فرياد ِ دل خاموش بود آخر آن تنها اميد ِ جان ، من تنها نبود جز من و او ديگري هم بود ، اما اي دريغ آگه از درد دلم زآن عشق جان فرسا نبود… |
|
ترانه ترکی "ساری گلین" + لینک دانلود - آهنگساز استاد حسین علیزاده
ترانه ترکی "ساری گلین" + لینک دانلود - آهنگساز استاد حسین علیزاده
ساری گلین |
شیرکو در شعر «بوسههای شیرین» مرگ خویش را با تولد چند شعر زیبا چنین پیشگویی کرده بود: «بوسههای شیرین» کبک که میمیرد آوازهایی از خود برای کوه بر جای میگذارد زنبور که میمیرد بوسههایی شیرین از خود برای باغ بر جای میگذارد طاووس که میمیرد چند پر رنگین از خود برای گلدان بر جای میگذارد آهو که میمیرد مشک از خود بر جای میگذارد من که بمیرم چند شعر تازه و زیبا از خود برای کردستان بر جای میگذارم 13 مرداد 1392 تهران |
ساري گلين - سر له سر راني ترانه كردي - محمد ماملي
نقل قول:
زيبا بود مرسي فكر كنم جز در تلويزيون بدون اينكه بدونم شناسنامه اثر چيه تا حالا نشنيده بودم يه تيكه هاييش برام شبيه ملودي يكي از ترانه هاي قديمي كردي به نام سر له سر راني بود كه يكي از اجراهاش توسط اقاي محمد مامله بوده كه براتون اپلود كردم زورم قاوي له دوا دا سر له سر راني تاكو بياني بي وفا بو نمزاني سر له سر راني تاكو بياني بومه ميواني نازنينم به نظر ميرسه محتواي شعر دو قطب متضاد داره كه احتمالا دلالت بر "انچه فكر ميكردم" و "انچه شد" دارد در يك قطب نازنيني كه كه تا به صبح سر بر دامان وي داري و در قطب ديگر ياري كه بي وفاست و ندانستم و ياري كه در پي رفتن او بارها به دنبالش فرياد زنان گشته ام. |
از نگاه یاران به یاران، ندا میرسد .. صدیق تعریف + لینک دانلود
شگفتــــــا آقای ادمین! عجب شباهتی داشت! {پپوله} "از نگاه یاران به یاران ندا می رسد دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد این شب پریشان پریشان سحر می شود روز نو گُل افشان گل افشان به ما می رسد بخت آن ندارم که یارم کند یاد من حال من که گوید که گوید به صیاد من گرچه شد به نیزار گرفتار به بیداد او عاقبت رسد عشق رسد عشق به فریاد من از نگاه یاران به یاران ندا می رسد دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد ساقیا کجایی کجایی که در آتشم وز غمش ندانی چه ها می کشم ساقی از در و بام در و بام بلا می رسد بر دلم از این عشق از این عشق چه ها می رسد از نگاه یاران به یاران ندا می رسد دوره ی رهایی، رهایی فرا می رسد" بشنــــــــــــــــــــــوید - با صدای استاد تعریف شعر: فریدون مشیری --------------------------------------------------------------- البته یاد "جلال محمدیان" می افتید: ساقیا وههار هات وههار هات وهسهر چی زمسان ... بر مبنای آهنگ "حهریر حهریره" است و این چیزی بود که کشف کردم! |
اکنون ساعت 09:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)