خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد |
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند |
ساقی به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما |
از می عشق ار چه سرمستی، مکن با حریفان سرگرانی ساقیا وعدهای میده، اگر چه کج بود کز بهانه در گمانی ساقیا نیست در عالم عراقی را دمی بر لب تو کامرانی ساقیا |
احسنت آريانا چو شاهدان چمن زیردست حسن تواند کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن فضول نفس حکایت بسی کند ساقی تو کار خود مده از دست و می به ساغر کن |
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند |
گر هست دلش خارا مگریز و مرو یارا کاول بکشد ما را و آخر بکشد ما را چون ناز کند جانان اندر دل ما پنهان بر جمله سلطانان صد ناز رسد ما را |
بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد |
باورم نیست زبد عهدی ایام هنوز
قصه ی غصه که در دولت یار آخر شد |
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت |
اکنون ساعت 02:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)