ضرورتست که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام |
حرف يادت رفت افشين خان
مـا پـِی ِ سایـۀ سَـروَش به تلاشیم همـه او ز پنـدار من خسته نهان است هنوز // ر |
رقصیدن سرو و حالت گل |
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست خ |
خیال روی تو در هر طریق همره ماست |
ظاهر آنست کان دل چو حدید
درخور صدر چون حریر تو نیست ض |
ظاهر و باطن اگر باشد یکی
نیست کس را در نجات او شکی ق |
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست |
غنچه دیدم که از نسیم صبا
همچو من دست در گریبان داشت خ |
خنده هايم گريه آور گريه هايم جانگداز
با غم امروز در اندوه فردايم کنون // و |
اکنون ساعت 01:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)