![]() |
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود |
دستها می سايم تا دری بگشايم بر عبث می پايم که به در کس آيد در و ديار به هم ريخته شان بر سرم می شکند. |
در اختلاط ِ گلخانهایام
سرگیجههای عطر آنقدر آنقدر درست لحظهای که باید میبوییدیام... شاپرک به شاپرک برایت دانهی گرده خواهم فرستاد؛ اینجا یک سبد منتظرِ چیدن است. |
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست چگونه جای تو در جان زندگی سبز است هنوز پنجره باز است |
تاب می خورم تاب می خورم می روم به سوی مهر می روم به سوی ماه در کجا به دست کیست بند گاهواره ام ؟ |
ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است
دائم گرفته چون دل من روی ماهش است دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند شرح خزان دل به زبان نگاهش است http://goftomanedini.com/images/smilies/00020694.gif |
تو از شکوفه پُری از بهار لبریزی تو سرو سبز تنی با خزان نمی ریزی تو آفتاب بلندی ز عشق سرشاری تو در خالی این شب ستاره می ریزی |
یک پلک سرمه ریخت که بی دل کند مرا
گیسو قصیده کرد که خاقانی ام کند دستم چقدر مانده به گلهای دامنت ؟ دستم چقدر مانده خراسانی ام کند ؟ می ترسم آنکه خانه به دوش همیشگی ! گلشهر گونه های تو افغانی ام کند در چترهای بسته هوا آفتابی است بگذار چتر باز تو بارانی ام کند چون بادهای آخر پاییز خسته ام ای کاش دکمه های تو زندانی ام کند |
دل باغ تا سبزه را آرزو کرد بهار آب و آیینه را رو به رو کرد زمین را در اطراف باران رهانید تن خسته ی خاک را زیر و رو کرد |
|
اکنون ساعت 07:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)