ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور |
راه دل عشاق زد آن چشم خماري
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت |
تو آفتاب ملکی و هر جا که می روی چون سایه از قفای تو دولت بود دوان |
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند |
در نظربازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند |
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور |
روزگاریست که ما را نگران میداری مخلصان را نه به وضع دگران میداری |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل
باري به غلط صرف شد ايام شبابت |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
اکنون ساعت 03:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)