سیمین بهبهانی: |
به عزتت قسم که در حد بندگی تو نیستم ! اگر بندگی من را بپذیری و من را اهلی کنی ، اهل گروه پیروان تو شوم ، رنگ خدایی بگیرم و چه رنگی بهتر از رنگ خدا ؟ در حق من لطف بزرگی کردی ، بارها در دل و در ذهن رویایی داشتم رویای جانبازی ، رویای سرسپردگی خالق من ، عمیقترین خواهش ها و احساسات را از هیچ به وجود آوردی از عدم ای صاحب نور و ظلمات ، امروز حق با باطل آمیخته ، نجاست در پی طهارت و طهارت در کنار نجاست بد و خوب و کثیفی و پاکی نور و ظلمات ، گمراهی و صراط مستقیم |
قرآن بسیار بزرگتر از حد درک و فهم و شعور ما هست ! و بسیار بزرگتر از آن که ما این طور که از آن استفاده میکنیم استفاده کنیم ، برای افتتاح یا انتصاب و سر قبر! |
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود. همان دلهای بزرگی که جای من در آن است آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم. دلتنگی هایت را از خودت بپرس. و نگران هیچ چیز نباش! هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! اما من نمی خواهم تو همان باشی! تو باید در هر زمان بهترین باشی. نگران شکستن دلت نباش! میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند. و جنسش عوض نمی شود ... و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... و تو مرا داری ... برای همیشه! چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ... چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ... چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم، صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام! درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم! دلم نمی خواهد غمت را ببینم ... می خواهم شاد باشی ... این را من می خواهم ... تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا. |
اکنون ساعت 03:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)