ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست ق |
قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین
خدا را ای شکر پاره، مگر طوطی قنادی من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد چنان کز شیوهی شوخی و شیدایی تو بیدادی پ |
پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست و |
وگــر رسم فنـــا خواهی که از عـالم بر انـدازی
بر افشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت // ن |
نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم
مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست ت |
تا تو رفتی ز کنارم بنظرها خوارم
بشکند قیمت خاتم چو نگین برخیزد // س |
سروی شدم به دولت آزادگی که سر
با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان لب میگزد چو غنچهی خندان که خامشم ن |
نـاله را هرچند میخـواهم که پنهـانی کنم
سینه میگوید که من تنگ آمدم، فریاد کن // ش |
شود چون بید لرزان سرو آزاد
اگر بیند قد دلجوی فرخ ج |
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد ف |
اکنون ساعت 01:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)