پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 07-11-2012 07:35 PM

جوانی
 

جوانی

خواننده: حسین قوامی
آهنگساز: حسین یاحقی
شاعر: نواب صفا

اي جواني
رفتي ز دستـــم ، در خون نشستــم
جوانـي، کجايي
چرا رفتـــي که من بر تو عهدي نبستم
غم پيري ، نبود ديري ، که در هم شکستــم
چه اميد به کف داده ام را يگاني
کنون حسرت برم روز و شب بر جواني
نه هوشيار و نه مستم
ندانم که چه هستم
جواني چو رفتي تو ز دستم
نديدم سود از جواني در زندگانــــــــي
چه حاصل از زندگاني دور از جواني
جفا کن که بودم دردا که ديدم از مهربانان ، نامهرباني
غمت را نهفتم در سينه اما با کس نگفتم راز نهاني
نديدم سود از جواني در زندگانــــــــي
چه حاصل از زندگاني دور از جواني
چو اين دل به نشا دادم
که چون جويم از رهابم
اميدم کجايــــي ، کجايـــــي
اگر در برم نيايــــي
بسازم با سوز هجران و داغ جدايـــــي



behnam5555 07-11-2012 07:37 PM

وصیت نامه فرانتس کافکا
 

وصیت نامه فرانتس کافکا

ماکس عزیز شاید این‌بار دیگر بلند نشوم ، آمدن ِ سینه ‌پهلو ، پس از ماه ِ تب ِ لازم ، به اندازه‌ی کافی محتمل هست و حتی این‌که می‌نویسم‌اش هم ، نمی‌تواند مانع رسیدن ‌اش بشود ، گرچه قدرت خاصی دارد.
در این‌صورت ، آخرین خواسته‌ی من در مورد همه‌ی چیزهایی که نوشته‌ام : از میان ِ همه‌ی آنچه که نوشته‌ام ، فقط شامل کتاب‌ها می‌شود : داوری ، آتش ‌انداز ، مسخ ، گروه محکومین ، پزشک دهکده و داستان‌ ِ هنرمند گرسنگی. (اشکالی ندارد آن ‌چند نسخه از «نظاره‌ها» بماند ، نمی‌خواهم زحمت ِ نابود کردن‌شان را به گردن کسی بیاندازم ، اما هیچ چیزش نباید دوباره چاپ بشود). وقتی می‌گویم ، خواسته‌ام شامل ِ آن پنج کتاب و آن داستان می‌شود ، منظورم این نیست که مایلم آنها دوباره چاپ شوند و به دست آیند‌گان برسند. برعکس اگر کاملاً از بین بروند ، آرزوی اصلی‌ام برآورده شده است. فقط مانع کسی نمی‌شوم -حالا که این کتاب‌ها وجود دارند - اگر مایل هستي ، آنها را نگه دارد. برخلاف این ، غیر از آنها ، باید همه‌ ی چیزهایی که نوشته‌ ام و موجود است (چاپ شده در مجلات ، در دست‌ نوشته‌ها یا در نامه‌ها) بدون استثناء تا جایی که قابل دست ‌یابی یا - با خواهش از دیگران - دریافت‌شدنی است (تو که بیشترشان را می‌شناسی ، اصل قضیه خانم فلیسه اِم 1 ، خانم یولیه نام قبلی ویرتسک 2 و خانم ملینا پولاک 3 است ، مخصوصاً چند دفتری را که خانم پولاک دارد ، فراموش نکن.) همه‌ ی این‌ها باید بدون استثناء و ترجیحاً نخوانده (مانع‌ ات نمی‌شوم ، به داخلشان نگاه کنی ، اما ترجیح من این است که این‌ کار را نکنی ، به هرحال اما هیچ ‌کس دیگری اجازه ندارد ، داخلشان را ببیند.) همه‌ ی این‌ها باید بدون استثناء سوزانده شوند . خواهش می‌کنم ، هرچه زودتر این‌ کار را بکن . فرانتس .

پی نوشت :

1. Felice Bauer اولین نامزد رسمی کافکا است که پس از ازدواج با Moritz Marasse به نام شوهرش Marasse خوانده می‌شد.
2. Wohryzek Julie است که کافکا نامزد دوم او بود و قصد داشتند در نوامبر 1919 ازدواج کنند. اما چون خانواده‌ ی کافکا با ازدواج آن‌ها به شدت مخالف بودند، در ژولای 1920 کافکا نامزدی‌اش را با او بهم زد.
3. Milena Jesenská که پس از ازدواج با Ernst Pollak به نام هم‌سرش پولاک نامیده می‌شد. او مترجم کافکا به چکی بوده و با کافکا رابطه‌ی عاشقانه داشت.

behnam5555 07-11-2012 07:40 PM

من ندیم توام نه ندیم بادمجان
 

من ندیم توام نه ندیم بادمجان

نوکر بادمجان به كسانی كه به اقتضای زمان در زندگی خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نیستند و هر طرف که منافعشان باشد به همان سوی می روند،اطلاق می شود.
سلطان محمود را در هنگام گرسنگی بادمجان بورانی پیش آوردند ، خوشش آمد و گفت : بادمجان طعامی است خوش .
ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت و چون سیر شد گفت : بادنجان چیز خیلی مضری است
ندیم ، باز در مضرت بادمجان مبالغتی تمام كرد . سلطان گفت : ای مردك نه این زمان كه مدحش می گفتی ؟ گفت : من ندیم توام نه ندیم بادمجان ، مرا چیزی باید گفت كه ترا خوش آید نه بادمجان را .

برگرفته از:رساله دلگشا_عبید زاكانی


behnam5555 07-11-2012 07:42 PM

گفتار پیر طریقت - خواجه عبدالله انصاری
 

گفتار پیر طریقت - خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: خدایا به هر صفت كه هستم، برخواست تو موقوفم، به هر نام كه مرا خوانند به بندگی تو معروفم. تا جان دارم، رخت از این كوی برندارم؛ هر كس كه تو آن اویی بهشت او را بنده است و آن كس كه تو در زندگانی او هستی، زنده جاوید است. خداوندا، گفتار تو راحت دل است و دیدار تو زندگانی جان. زبان به یاد تو نازد و دل به مهر، و جان به اعیان. خدایا، اگر تو فضل كنی دیگران چون باد. خداوندا آنچه من از تو دیدم، دو گیتی بیاراید. شگفت آنكه جان من از تو
نمی آساید. الهی چند نهان باشی و چند پیدا؟ كه دلم حیران گشت و جان شیدا. تا كی در استتار و تجلی1 كی بُود آن تجلی جاودانی؟ خدایا چند خوانی و رانی؟ بگداختم در آرزوی روزی كه در آن روز تو مانی. تا كی افكنی و برگیری؟ این چه وعده است بدین درازی و بدین دیری؟
الهی، این بوده و هست و بودنی. من به قدر و شأن تو نادانم و سزای تو را نتوانم در بیچارگی خود گردانم. روز به روز بر زیانم، چون منی چون بوُد؟ چنانم. ازنگریستن در تاریكی به فغانم، كه خود بر هیچ چیز هست ماندنم ندانم. چشم بر روی تو دارم كه تو مانی و من نمانم چون من كیست؟ اگر آن روز ببینم اگر ببینم به جان، فدای آنم.
پیر طریقت گوید: روزگاری او را می جستم، خود را می یافتم ، اكنون خود را می جویم او را
می یابم. ای حجت را یاد و انس را یادگار، چون حاضری این جُستن به چه كار.
خدابا، یافته می جویم، با دیده ور می گویم كه دارم چه جویم؟ كه می بینم چه گویم؟ شیفته این جُست و جویم گرفتار این گفت و گویم. ای پیش از هر روز و جدا از هر كس، مرا در این سوز هزار مطرب نه بس؟!
الهی به عنایت ازلی، تخم هدایت كاشتی؛ به رسالت پیمبران آب دادی؛ به یاری و توفیق پروردی به نظر خود به بار آوردی. خداوندا،سزد كه اكنون سموم قهر از آن بازداری و كِشته عنایت ازلی را به رعایت ابدی مددكنی.
الهی، گاه گویم كه در اختیار دیوم، از پس پوشش بینم، باز ناگاه نوری تابد كه جمله بشریت در جنب آن ناپدید بود.
الها، چون عین هنوز منظر عیان است، این بلای دل چیست، چون این همه راه همه بلاست پس چندین لذت چیست؟
خدایا گاه از تو می گفتم گاه از تو می نیوشیدم میان جرم خود و لطف تو می اندیشیدم، كشیدم آنچه كشیدم همه نوش گشت چون آوای تو شنیدم
پیر طریقت گوید: این دوستی و محبت تعلق به خاك ندارد بلكه تعلق به نظر ازلی دارد اگر علت محبت خاك بودی در جهان خاك بسیار است كه نه جای محبت است لكن قرعه از قدرت خود بزد ما برآمدیم و فالی از حكمت بیاورد، و آن ما بودیم، پس خداوند به حكم ازل به تو نگرد نه به حكم حال.
الها تو در ازل ما را برگرفتی و كس نگفت كه بردار. اكنون كه برگرفتی بمگذار2 و در سایه لطف خود می دار.

برگرفته از:گفتار پیر طریقت-گردآورنده: صابر كرمانی، ص 76- 78)


behnam5555 07-11-2012 07:46 PM

طنز
 
طنز

معجزه شهر

ابوالقاسم حالت


آن شنیدم كه یكی مرد دهاتی هوس دیدن تهران سرش افتاد و پس از مدت بسیار مدیدی و تقلای شدیدی به كف آورد زر و سیمی و رو كرد به به تهران، خوش و خندان و غزلخوان ز سر شوق و شعف گرم تماشای عمارات شد و كرد به هر كوی گذرها و به هر سوی نظرها و به تحسین و تعجب نگران گشت به هر كوچه و بازار و خیابان و دكانی.
در خیابان به بنایی كه بسی مرتفع و عالی و زیبا و نكو بود و مجلل، نظر افكند و شد از دیدن آن خرم و خرسند و بزد یك دو سه لبخند و جلو آمد و مشغول تماشا شد و یك مرتبه افتاد دو چشمش به آسانسور، ولی البته نبود آدم دل ساده خبردار كه آن چیست؟ برای چه شده ساخته، یا بهر چه كار است؟ فقط كرد به سویش نظر و چشم بدان دوخت زمانی.
ناگهان دید زنی پیر جلو آمد و آورد بر آن دگمه ی پهلوی آسانسور به سرانگشت فشاری و به یك باره چراغی بدرخشید و دری وا شد از آن پشت اتاقی و زن پیر و زبون داخل آن گشت و درش نیز فرو بست. دهاتی كه همان طور بدان صحنه ی جالب نگران بود، زنو دید دگر باره همان در به همان جای زهم وا شد و این مرتبه یك خانم زیبا و پری چهر برون آمد از آن، مردك بیچاره به یك باره گرفتار تعجب شد و حیرت چو به رخسار زن تازه جوان خیره شد و دید در چهره اش از پیری و زشتی ابداً نیست نشانی.
پیش خود گفت كه:«ما در توی ده این همه افسانه ی جادوگری و سحر شنیدیم، ولی هیچ ندیدیم به چشم خودمان همچه فسون كاری و جادو كه در این شهر نمایند و بدین سان به سهولت سر یك ربع زنی پیر مبدل به زن تازه جوانی شود. افسوس كزین پیش، نبودم من درویش، از این كار، خبردار، كه آرم زن فرتوت و سیه چرده ی خود نیز به همراه درین جا، كه شود باز جوان، آن زن بیچاره و من سر پیری برم از دیدن وی لذت و، با او به ده
خویش چو برگردم و زین واقعه یابند خبر اهل ده ما، همه ده بگذارند، كه در شهر بیارند زن خویش چو دانند به شهر است اتاقی كه درونش چو رود پیرزنی زشت، برون آید از آن خانم زیبای جوانی!!



behnam5555 07-11-2012 07:48 PM

ماتریالیسم یا مادی گرایی چیست؟
 

ماتریالیسم یا مادی گرایی چیست؟

مکاتب ادبی جهان


ماتریالیسم یا مادی گرایی به معنای ماده‌گرایی فلسفی است. این مکتب در مقابل ایده آلیسم مطرح شد. شاخه‌های مهم ان ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی است. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیادگذاری کرد و ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی را مارکس.
اشیای بی‌نهایت زیاد و متنوعی انسان را احاطه کرده‌است که برخی از آن‌ها از کوچک‌ترین ذرات اتم گرفته تا عظیم‌ترین ستارگان کیهانی بی‌جان هستند و برخی دیگر از ساده‌ترین موجودات تک‌سلولی گرفته تا بغرنج‌ترین و رشدیافته‌ترین جانوران که انسان باشد جان دارند. این اشیاء بی‌نهایت متفاوت دارای خواص گوناگون هستند. بشر در طول تاریخ و در نتیجه‌ی آزمایش‌های پیاپی خود با پیشرفت دانش وگسترش فعالیت‌های پراتیک خویش کم‌کم دریافت که هر قدر هم اشیاء و خواص شان گوناگون باشد با این همه آن‌ها دارای مبانی مشترکی هستند. در دوره‌های باستان گروهی از فلاسفه‌ی یونان باستان این مبنای مشترک یا اساس جهان و پایه واقعیت را این یا آن شیء مثلاً آب یا آتش می‌دانستند. نزد متفکران باستانی چین و هند نظیر همین عوامل دو، چهار یا پنجگانه بوده‌است و در ایران کهن نیز عقیده مربوط به وجود چهار آخشیج (یا عنصر ماه): آب، هوا، آتش، خاک و یا طبایع چهارگانه: گرمی، خشکی، سردی و تری با رخنه از منابع هندی و یونانی رایج بوده‌است.
زروانیان، "زروان بیکران" یا گیتی ماده را عنصر نخستین می‌‌دانستند که تمام موجودات از آن پا به عرصه وجود نهاده است. دمکریت فیلسوف بزرگ یونان باستان می‌‌گفت اصل جهان از یک عنصر تجزیه ناپذیر است که از ترکیب آن، اشیاء مختلف پدید می‌‌آید و آن را "اتم" (ا به معنای نفی، تم از واژه بریدن و قطع کردن) یا "بخش ناپذیر" (در اصطلاح فلسفی ما ـ جزء لایتجزی) نامید.
با تکامل اندیشه بشری این کشف بزرگ به عمل آمد که آن پایه مشترک و اساسی عمومی را نباید با اشکال مختلف اشتباه کرد، بلکه این نتیجه فلسفی حاصل شد که در درجه اول همه اشیاء جهان در این اصل شریکند که به خودی خود و مستقل از انسان، مستقل از تفکر و اندیشه و احساسات وتمایلات انسان، یعنی به طور عینی، وجود دارند. مثلن علوم طبیعی ثابت کرده است که میلیون‌ها سال قبل از پیدایش هر گونه موجود زنده‌ای زمین و اجرام کیهانی وجود داشته‌اند و این خود نشان می‌‌دهد که طبیعت عینی است، مستقل از انسان و شعور اوست. به عبارت دیگر این عقل نیست که ماده را خلق کرده، بلکه در کره زمین تکامل چندین میلیارد ساله ماده است که منجر به پیدایش شعور و خرد انسانی شده است.
پراتیک بشری آزمایش و تجربه روزانه، فعالیت تولیدی و علوم طبیعی با تمام دستاوردهای خود به ما نشان می‌‌دهد که جهان به طور عینی وجود دارد. عینیت جهان یعنی وجود آن در خارج و مستقل از شعور و اراده و خرد به معنای آن است که جهان مادی است. این کلمه معنای فلسفی دیگری ندارد .
از نگاه تاریخی دانش ما متأثر از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ما است. در این زمینه تولید اجتماعی نقش بزرگی را بازی می کند. تولید اجتماعی تعیین کننده ترین عامل در شناخت بشر است. به این معنی که شناخت ما بر اساس رشد تولید اجتماعی ما رشد می کند. به این اساس رشد تولید اجتماعی را می توان به دو مرحله تقسیم کرد. یکی تولید اجتماعی طبیعی و دوم تولید اجتماعی دستی یا صنعتی. در تولید اجتماعی طبیعی قوای طبیعی نقش مهمی را بازی می کنند. تولید اجتماعی طبیعی در سه دوره تولید تاریخی بازتاب یافته است. در سه دوره تاریخی کمون اولیه، برده داری و فئودالی، شیوه ی تولید شیوه طبیعی بوده است. در تمام این دوره های تاریخی قوای طبیعی در رشد تولید و اساس تولید نقش مهمی را بازی نموده است. از این رو بشر در این سه دوره ی تاریخی به قوای طبیعی متکی بوده است. این اتکا به قوای طبیعی در نحوه ی تفکر آنان نقش مهمی را بازی می نموده است. آنان به هر نحو خود را مدیون قوای طبیعی می دانسته اند. هر گونه تفکر آزاد و انسانی نا ممکن بوده است.
در دوره ی تاریخی بورژوازی تولید صنعتی بوده است. در این دوره ی تاریخی دیگر بشر به قوای طبیعی متکی نیستند. از این رو می توانند مستقل از قوای طبیعی عمل و فکر کنند. این دوره را می توان دوران آزادی انسان از قوای طبیعی و دوره تفکر آزاد انسانی نامید. بشر با شکل گیری این دوره ی تاریخی بوده است که توانسته است آزادانه فکر کند. به همین دلیل آغاز این دوره با آغاز رنسانس انسانی مزین گردیده است. صرفن با آغاز این دوره بود که انسان توانست جدایی شعور و طبیعت را وجدان نماید. همچنین انسان در طبیعت به مقام به سزای خودش دست یافت. ماتریالیسم دیالکتیک تنها می توانست تحت چون این شرایطی پا بگیرد. شرایطی که انسان از قوای طبیعی آزاد عمل می کند. قوای طبیعی را در خدمت خودش در می آورد و صنعت اساس تولید قرار می گیرد.
این که اشیا را خارج از شعور خود می دانیم نتیجه ی بهبود شرایط تولید اجتماعی ما است. جغرافیای تولید
صنعتی و جغرافیای تفکر آزاد مادی با هم همخوانی دارند. هر اندازه به جوامع صنعتی نزدیک می شویم یقین و ایقان مردم به ضعف ایده های مذهبی بیش تر می گردد.


behnam5555 07-11-2012 07:57 PM

حسودی زنان ناصرالدین شاه به گربه محبوب شاه!
 

حسودی زنان ناصرالدین شاه به گربه محبوب شاه!

می گویند ناصرالدین شاه در طول زندگی اش ۸۵ زن داشت و یک"ببری خان".نمی دانیم که آن ۸۵ نفرچقدر نزد شاه مقرب بودند ولی ببری خان آنقدر محبوب این پادشاه بود که به گربه قجری معروف شد و نامش در تاریخ ماندگار شد.

روایت دردانگی این گربه به زمانی برمی گردد که ناصرالدین شاه سخت بیمار بود و تب شدیدی داشت و این گربه هم تازه زایمان کرده ومشغول جا به جایی بچه هایش بوده و از کنار بستر شاه می گذشته که کسی وارد اتاق می شود و در را می بندد . راه خروجی گربه که بسته می شود سرگردان و بلاتکلیف دور بسترشاه می چرخد و پایین پای شاه می ایستد.
یکی از همسران شاه، صاحب گربه از سرچاپلوسی و خودشیرینی این رویداد را نشانه بهبودی شاه عنوان کرده و به او مژده بریده شدن تب را می دهد.از قضا سپیده دم فردا تب می برد و شاه بهتر می شود . از آن پس گربه می شود محبوب و مقرب درگاه.

پس از مدتی زنان شاه که می دیدند شاه به این گربه بیشتر از آن ها توجه می کند ، گربه را می دزدند و در سیاهچالی می اندازند!


behnam5555 07-11-2012 08:08 PM

مواد غذایی برای سم زدایی بدن
 
مواد غذایی برای سم زدایی بدن


http://www.hamshahrionline.ir/images...oot450.gif.jpg

اگر می‌خواهید وزن‌تان را کاهش دهید و یا به انرژی بیشتری نیاز دارید و یا می‌خواهید
رنگ چهره‌تان شاداب‌تر شود و یا درصدد تقویت روحیه خود هستید بهتر است بدن خود را با این 6 ماده غذایی سم‌زدایی کرده و شیوه زندگی‌ خود را تغییر دهید.

این مواد غذایی عبارتند از:
لیموی تازه

لیمو به دو علت پای ثابت بسیاری از رژیم‌های غذایی برای سم‌زدایی بدن است؛ اول آن که لیمو سرشار از آنتی‌اکسیدان ویتامین C است و برای پوست اثر فوق‌العاده‌ای دارد و با بیماری‌های ناشی از رادیکال‌های آزاد مبارزه می‌کند و دوم آن که اثر قلیایی بر روی بدن دارد به این معنا که به تعادل PH بدن کمک کرده و موجب تتقویت سیستم ایمنی بدن نیز می‌شود.
سعی کنید صبح خود را با نوشیدن مقداری آب داغ همراه با برشی از لیمو شروع کرده تا بدنتان سم‌زدایی شده و شسته شود.

http://www.hamshahrionline.ir/images/2012/7/lemon.jpg

زنجبیل

اگر غذای خیلی پرچرب خورده‌اید و با گوارش آن مشکل پیدا کرده‌اید خوردن زنجبیل را به شما پیشنهاد می‌کنیم. مصرف زنجبیل نه‌تنها حالت تهوع را برطرف می‌کند بلکه به عمل گوارش کمک کرده و گاز و نفخ را نیز کاهش می‌دهد.
علاوه بر مواردی که ذکر شد زنجبیل حاوی آنتی‌اکسیدان فراوانی است و موجب تقویت سیستم ایمنی بدن نیز می‌شود.
زنجبیل را به صورت چای تهیه کرده و یا آن را به شکل رنده شده به آب میوه و یا سبزی‌جات اضافه کرده و میل کنید.

http://www.hamshahrionline.ir/images...ginger-600.gif

سیر

مصرف سیر نه تنها برای قلب بلکه برای سم‌زدایی بدن نیز بسیار مفید است. این سبزی پرخاصیت حاوی خواص آنتی ویروس، آنتی باکتریال و آنتی‌ بیوتیکی است و همچنین دارای ترکیبی شیمیایی موسوم به آلیسین است که موجب تقویت و افزایش سلول‌های سفید خون می‌شود و در نتیجه به رفع سموم از بدن کمک موثری می‌کند.
بهتر است سیر را به صورت خام مصرف کنید. برای این کار می‌توانید آن را به سس سالاد اضافه کنید تا هم به آن طعم داده و هم از خواص سالم آن بهره‌مند شوید.

http://www.hamshahrionline.ir/images...garlic-600.gif

لبو

لبو، سرشار از منیزیم، آهن و ویتامین C است و محققان در تحقیقات اخیر خود این ماده غذایی را به عنوان یک غذای فوق‌العاده عالی اعلام کرده‌اند. لبو نه تنها برای پوست، مو و تنظیم سطح کلسترول مفید است بلکه برای سم‌زدایی کبد نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
لبو را به تنهایی و یا درون سالاد ریخته و از خواص مفید آن بهره‌مند شوید.


http://www.hamshahrionline.ir/images...etroot-600.gif

چای سبز

کمتر برنامه غذایی وجود دارد که در آن جایی برای چای سبز وجود نداشته باشد. مصرف مایعات برای حفظ سلامتی و رفع سموم از بدن بسیار مفید است و چای سبز نیز یکی از فوق‌العاده‌ترین مایعات به شمار می‌رود.

http://www.hamshahrionline.ir/images...eentea-600.gif

این نوشیدنی نه تنها برای کاهش وزن مفید است بلکه سرشار از آنتی‌اکسیدان است. تحقیقات جدید نشان داده نوشیدن چای سبز می‌تواند کبد را از ابتلا به بیماری‌های مختلف از جمله کبد چرب محافظت کند.

میوه تازه
میوه‌جات تازه سرشار از ویتامین، مواد معدنی، آنتی‌اکسیدان و فیبر هستند و همچنین کم کالری بوده و دارا بودن این خواص آن‌ها را به مواد غذایی مهمی برای سم‌زدایی بدن تبدیل کرده است.
اگر می‌خواهید چشم‌هایتان براق‌تر و پوست‌تان شفاف‌تر و موهایتان درخشان‌تر شود و سیستم گوارشتان تقویت شود سعی کنید انواع میوه و سبزی‌جات را به مقدار زیاد مصرف کنید.
خوشبختانه اضافه کردن میوه به رژیم روزانه کار ساده‌ای است بنابراین سعی کنید روز خود را با خوردن سالاد میوه تازه شروع کرده و یا از آن به صورت اسموتی یا میان وعده طی روز استفاده کنید.

http://www.hamshahrionline.ir/images...fruits-600.gif


behnam5555 07-11-2012 08:29 PM

مهارت كنترل خشم
 
همه ما وقتی عصبانی می شویم خود را محق می دانیم که عصبانی شویم اما کمی بعد احساس می کنیم که در ابراز خشم و ناراحتی زیاده روی کرده ایم. در مورد برخی ها عصبانی شدن یک مشکل جدی است که باید برای آن چاره ای اندیشید.واقعیت این است که دیدن چهره عصبانی همسر، همکار، دوست و آشنا منظره خوشایندی نیست اما همه ما در طول روز حداقل یکی دو بار چنین چهره هایی را می بینیم. برای درک منشاء خشم و عصبانیت شاید بهتر باشد نگاهی تازه به آن بیندازیم و به خودمان یا اطرافیانی که کمابیش دچار خشم می شوند، کمک کنیم.
«مدیریت خشم» و «کنترل خشم» یکی از مباحثی است که مدت هاست در حوزه روان شناسی مطرح شده است و کارشناسان تلاش می کنند در این حوزه به کسانی که نیازمند کمک هستند، اطلاعات کافی درباره هیجان خشم، مهار آن، خطراتی که سلامتی روحی و روانی آن ها را تهدید می کند، ارائه دهند.دکتر شهربانو قهاری، روان پزشک و عضو انستیتو روان پزشکی تهران در این باره به خراسان می گوید: عصبانی شدن یکی از هیجانات طبیعی بشر و رفتاری موجه است.
آن چه عصبانی شدن را ناموجه می کند خشمی است که به رفتار تبدیل می شود و پرخاشگری را به وجود می آورد به ویژه اگر به صورت کلامی، مثل بد و بیراه گفتن و فریاد کشیدن باشد یا غیرکلامی و فیزیکی مثل کتک کاری و خراب کاری باشد که در هر ۲ صورت مردود است. گاهی افراد خشم خود را به صورت غیرمستقیم ابراز می کنند مثل اخم کردن، قهر کردن، تعلل در انجام کار و غیبت کردن که به دلایل مختلف هیچ کدام از این موارد موجه نیست.
واقعیت این است که افراد به شیوه های گوناگون و بنا به دلایل گوناگون عصبانی می شوند. چیزی که ممکن است شما را عصبانی کند، شاید همکارتان را عصبانی نکند درست به همین دلیل است که درک منشاء خشم و راه های کنارآمدن و حل آن مشکل است. در واقع چیزی که باعث خشم می شود برانگیزاننده های درونی و بیرونی هستند که در افراد مختلف، متفاوت است.
کنترل و مدیریت خشم نه روی برانگیزاننده ها بلکه روی واکنش به آن ها متمرکز است تا فردی که دائما به علت برانگیزاننده های درونی و بیرونی تحریک می شود بتواند عصبانیت خود را مهار و آن را کنترل کند.عصبانیت وقتی بروز پیدا می کند که از رسیدن به آن چه خواسته ایم، ناامید شده ایم یا توسط دیگران تهدید یا تحقیر شده ایم یا افکار و عقاید و باورهایمان مورد هجوم دیگران قرار گرفته اند، وقتی فرصتی برای تحلیل وضعیت و ارائه واکنش منطقی به موقعیت نداریم، ترجیح می دهیم واکنش سرعتی و غیرمنطقی ابراز کنیم اما در بسیاری از موارد، عصبانیت به نتیجه دلخواه و مثبتی که انتظارش را داریم نمی انجامد و سازنده نیست. واکنش سریع و غیرمعقول ناشی از عصبانیت ناگهانی نسبت به یک موضوع باعث از دست دادن احترام نزد دیگران و کم شدن اعتماد به نفس در فرد می شود به ویژه اگر بلافاصله بفهمد که بی دلیل عصبانی شده و هدف را اشتباه گرفته است.
مدیریت خشم در واقع به فرد کمک می کند تا یاد بگیرد چه طور خون سرد باشد و احساس منفی قبل از شروع خشم را مهار کند و تحت کنترل بگیرد.دکتر قهاری درباره تفاوت نگرش نسبت به یک موضوع در بروز خشم می گوید: تلقی و نگاه فرد نسبت به محرک های بیرونی در بروز خشم نابه جا نقش اساسی دارد.این تلقی همان افکار، باورها و قواعدی که از کودکی با فرد همراه بوده است ، به هنگام رویایی با برانگیزاننده های بیرونی به ایجاد تناقض در فرد منجر می شود و او را عصبانی می کند. علاوه بر این بحران های خانوادگی، فشارهای اقتصادی، مسائل اجتماعی، استرس های شخصی سطح برانگیختگی فرد را بالاتر می برد و به همین دلیل روزانه شاهد دعوا و مرافعه در سطح بسیاری از خیابان ها هستیم که علت اصلی آن یک موضوع نسبتا پیش پا افتاده است.
اما برانگیزاننده های درونی آن قدر قوی هستند که با یک جرقه کوچک فرد از کوره در می رود و عصبانیت و خشم خود را نثار دیگری می کند. این جاست که می گوییم آستانه تحمل مردم پایین آمده است و هر چیزی می تواند آن ها را تحریک کند.از طرفی بروز خشم در آقایان به علت وجود هورمون های تستسترون بیشتر، بارزتر است و اغلب آقایان متاسفانه خشم خود را به صورت غیرکلامی نشان می دهند شاید مسائل فرهنگی در این جا نقش پررنگی داشته باشد زیرا جامعه به مرد عصبانی همیشه حق می دهد اما خانمی را که از کوره در رفته نمی پسندد. در خانم ها ابراز خشم اغلب به صورت غیرمستقیم است مثلا غیبت کردن یک روش غیرمستقیم ابراز خشم است.
با وجود تفاوت ابراز خشم و برانگیزاننده های درونی و بیرونی در افراد مختلف چند نکته در مورد انواع عصبانیت ها که به شیوه های گوناگونی بروز پیدا می کنند، مشترک است. احساس ناامیدی از دست یافتن به اهداف، صدمه خوردن، آزار دیدن و مورد تهدید قرار گرفتن در همه افراد عصبانی مشترک است.دکتر قهاری ادامه می دهد پیش از خشم ضربان قلب فرد تند می شود، برافروختگی در چهره کاملا قابل مشاهده است و تنفس سریع و سطحی باعث می شود اکسیژن کافی به مغز نرسد و فرد کنترل خود را از دست می دهد و به پرخاشگری می پردازد.
وقتی از مدیریت خشم صحبت می کنیم در واقع منظورمان کنترل خشم فرد در مرحله پیش از خشم است. بعد از خشم هم افراد اغلب دچار شرمندگی، پشیمانی، خجالت و گاه احساس گناه می شوند. ترک محیط، تنفس دیافراگمی، تغییر وضعیت، گفت وگو با فرد دیگر، شمارش اعداد به شیوه معکوس از اصلی ترین فنون مهار خشم است.باید فرد به صورت خودآگاهانه به خشم خود بیندیشد و قبل از رسیدن به مرحله پرخاشگری از تصمیم خود منصرف شود و خشم را مهار کند. اگر دقت کنید کسانی که عصبانی می شوند حداقل ۲ مهارت را ندارند؛ یکی حل مسئله و دیگری ابراز خشم به شیوه صحیح.
اگر یادتان باشد گفتیم که خشم یک احساس و هیجان طبیعی و مجاز است و اگر به شیوه صحیحی ابراز شود، اشکالی ندارد. بهترین شیوه برای ابراز خشم گفت وگوست. فرد باید یاد بگیرد بگوید من عصبانی هستم بدون این که صدایش بلند شود و یا لحن تهدیدآمیزی داشته باشد، به صورت خنثی بگوید من عصبانی هستم. وقتی عصبانی می شویم بهتر است درباره خودمان بگوییم نه چیزی یا کسی که باعث عصبانیت ما شده است. به جای این که بگوییم « تو همیشه مرا عصبانی می کنی» بگوییم «من عصبانی هستم»، « من ناراحتم که …» یا « من عصبانی هستم وقتی می بینم که …» .
گاهی والدین تصور می کنند عصبانی شدن در مقابل بچه ها کار درستی نیست اما همیشه هم این طور نیست گاه بچه ها لازم است که عصبانیت والدین را ببینند و گاهی حتی بلند صحبت کردن، آن ها را متوجه اشتباه خود کند اما عصبانیت صحیح با پرخاشگری همراه با توهین، تهدید، تحقیر و سرزنش متفاوت است. خوب است که گاهی والدین عصبانیت خود را به کودک نشان دهند و او را از کار خطایی که کرده یا خطری که متوجه اش بوده، آگاه کنند.
اما همان طور که گفتیم باید مراقب باشند که آسیبی از نظر روحی و جسمی به او وارد نکنند.عضو انستیتو روان پزشکی تهران درباره کسانی که زیاد عصبانی می شوند و آن را جزو خلقیات خود می دانند توضیح می دهد: توجیه تاریخچه ای کاری است که این افراد می کنند و البته ارزشی ندارد، زیرا تغییری در فرد اتفاق نمی افتد و او در واقع عصبانیت خود را توجیه می کند. شاید بهتر باشد افرادی که عموما دچار عصبانیت می شوند سبک زندگی شان را تغییر دهند. شاید بسیاری از افراد ندانند که خواب ناکافی شبانه یکی از دلایل بروز عصبانیت در آن هاست. ۸ ساعت خواب شبانه می تواند در آرامش اعصاب نقش موثری داشته باشد، ورزش های سبک، یوگا و مدیتیشن هم مفید است.
گاه عصبانیت و افزایش سطح برانگیختگی در افراد بنا به دلایل دیگری است، زوجی را تصور کنید که همیشه در مورد مسائل تربیتی فرزند خود با هم دعوا می کنند و از دست هم همواره عصبانی می شوند. آن ها می توانند پس از آگاهی درباره مورد مناقشه، با هم در این باره صحبت کنند و سعی کنند برای کاهش سطح برانگیختگی خود و عصبانیت مشکل اصلی را حل کنند. در این جا مهارت حل مسئله به فرد کمک می کند تا بر خشم خود غلبه کند. از طرفی والدین الگوی رفتاری مستقیمی در اختیار کودکان قرار می دهند و والدین عصبانی، عصبانیت را به کودکان خود آموزش می دهند. بنابراین مدل غلط عصبانیت می تواند توسط کودکان الگوبرداری شود و کودک هم یاد بگیرد به هنگام عصبانیت حق دارد داد بزند، اشیاء را پرت کند و حتی طرف مقابل را بزند.دکتر قهاری، به دیگر عوامل عصبانیت اشاره می کند و می گوید: گاهی عصبانیت ریشه در مشکلات جسمی و روانی دارد. گاه افرادی را مشاهده می کنیم که در ظاهر بسیار فعال هستند و مشکلی ندارند اما به سرعت از کوره در می روند. این دسته از افراد در واقع از افسردگی پنهان رنج می برند و عصبانیت می تواند ریشه در افسردگی داشته باشد.
فرد افسرده اغلب تحریک پذیر است و به کوچک ترین محرک واکنش نشان می دهد این واکنش در برخی افراد به صورت پرخاشگری و عصبانیت بروز پیدا می کند. داشتن سوءظن و احساس بدبینی، اعتیاد به برخی مواد مخدر، ابتلا به بیماری های مزمن، داشتن وسواس شدید، کمبود اعتماد به نفس و دردهای مزمن از دیگر عوامل پرخاشگری و عصبانیت است که هر یک باید درمان شود تا فرد قادر باشد خشم خود را کنترل کند.مهارت مدیریت خشم به حدی اهمیت دارد که بسیاری از کارشناسان معتقدند این مهارت می تواند از بسیاری از ناهنجاری ها و اتفاقات بد و شوم در اجتماع بکاهد. بارها در رسانه ها دیده و خوانده ایم که خشم نا به جا باعث جرایمی چون قتل شده است و این نشان می دهد که خشم کنترل نشده تا چه حد می تواند خطرناک باشد.دکتر قهاری، توصیه می کند وقتی با فردی عصبانی روبه رو می شویم بهتر است به او حق بدهیم و بگوییم «می دانم که عصبانی هستی» این جمله همدلی را می رساند اما باید ادامه دهیم «اجازه نداری توهین کنی یا تحقیر کنی». فرد عصبانی با این جمله احساس می کند عصبانیت اش به رسمیت شناخته شده اما رفتارش نه! به این ترتیب می تواند آرام تر شود. می توان به همسر عصبانی گفت « اگر بخواهی به کارت ادامه بدهی من می روم بیرون». ترک محیط می تواند در تسکین عصبانیت همسر بسیار مفید باشد.
احساس همدلی، مطمئن کردن فرد از ریشه یابی خشم و مقابله به مثل نکردن بهترین کاری است که همسران می توانند در مقابل عصبانیت طرف مقابل انجام دهند. همچنین باید تاکید کرد که همسران نباید رازداری بی مورد داشته باشند و اگر همسری دارند که بیش از حد عصبانی می شود، پرخاشگری می کند و یا اعضای خانواده اش را آزار می دهد به او تاکید کنند رفتار و شخصیت واقعی اش را به خانواده اش بگویند و از مشاور و روان پزشک کمک بگیرند.
در خاتمه به ذکر ۱۱ گام برای مهار خشم و عصبانیت به نقل از سایت مایو کلینیک می پردازیم.

۱) فهرستی از عواملی که خشم تان را بر می انگیزد تهیه کنید. وقتی بدانید از چه چیزی عصبانی می شوید، خود را بهتر برای مقابله با آن آماده می کنید.
۲) وقتی ریشه خشم خود را شناسایی کردید، می توانید خود را تغییر دهید. بنابراین مهم است که بپذیرید خشمگین می شوید و باید راه چاره ای پیدا کنید.
۳) از دیگران کمک بگیرید. خانواده تان باید بدانند شما قصد تغییر وضعیت دارید.
۴) تکنیک های کنترل خشم را یاد بگیرید؛ مکث، تنفس عمیق، اطمینان از حل مسالمت آمیز مشکل و دست برداشتن از افکار منفی اولین قدم هاست.
۵) با کسی که باعث عصبانیت شما شده احساس همدلی کنید به او حق بدهید گاهی اشتباه کند.
۶) حس بذله گویی را فراموش نکنید. گاهی به خودتان بخندید و ببینید با خنده چقدر راحت می توانید بر عصبانیت خود فایق آیید.
۷) آرامش را تجربه کنید. افراد عصبانی کسانی هستند که با کوچک ترین محرک عصبانی می شوند، یاد بگیرید خونسردی خود را حفظ کنید.
۸) اعتمادسازی کنید. اگر به دیگران بیشتر اعتماد کنید کمتر عصبانی می شوید. این فکر را که دیگران می خواهند شما را عصبانی کنند دور بیندازید.
۹) یاد بگیرید گوش کنید. برقرار نکردن ارتباط صحیح با دیگران از نداشتن مهارت گوش کردن ناشی می شود.
۱۰) یادتان باشد فرصت ها زودگذر هستند. به خود بگویید تا کی می خواهید از دست دیگران عصبانی باشید و از آن ها برنجید.
۱۱) دیگران را ببخشید. کسانی را که باعث عصبانیت شما می شوند ببخشید تا بهتر بتوانید عصبانیت خود را کنترل کنید.

behnam5555 07-12-2012 07:42 PM

زبان کردی و گویشهای آن
 

زبان کردی و گویشهای آن

زبان شناس بزرگ بریتانیا ″ هنری سویت ″ می گوید : ″ زبان ، وسیله بیان عقاید و افكار با استفاده از اصوات موزون است . ″ برنارد بلوچ و جورج . ل . تراگر″ زبان شناسان آمریكایی نیز در تعریف خود از زبان می گویند : زبان ، سیستمی از علایم است كه گروهی از انسانها بر سر استفاده از آن به توافق رسیده اند . شیرازی نیز در ″ فرهنگ محیط ″ می گوید : زبان مجموعه اصواتی است كه هر ملت ، مقصود خود را با آن بیان می نماید .

زبان شناسنامه هویت ملتهاست ، به بالندگی می رسد ، رشد می كند ، متحول می شود ، در زمان ها و مكانهای مختلف دگرگون می شود و در اثر اختلاط فرهنگ های گوناگون تغییر می كند .

با نگاهی به شاخه های زبان های مستقل در جهان می توانیم جایگاه زبان خویش ( زبان كردی ) را در میان این زبان ها مشخص نماییم . بی شك زبان كردی از یكی از دو شاخه اصلی به وجود آمده است .

1- زبان های هندی شامل : پنجآبی ، گجراتی ، بهاری ، بنگالی ، هندی غربی و شرقی ، باركراتی و راجاسانی .

2- زبان های ایرانی شامل : فارسی كهن و نو ، كردی ، بلوچی ، زبان منطقه پامیر ، اسیتی در منطقه قفقاز و افغانی ( در واقع افغانی زبان نیست بلكه نام سرزمین و كشوری به همین نام است كه ساكنان آن به زبانهای پشتو – اردو – تاجیك و … تكلم می كنند )

دیاكونوف زبان ایرانی را سه دسته می داند :

1- زبان های ایرانی گروه ″ اسكیثی – خاورمیانه ، زبانهای ایرانی شرقی

2- زبان های ایرانی گروه ″ جنوب شرق ″ كه تنها نماینده ممتاز آن زبان فارسی كهن است .

3- زبانهای ایرانی گروه ″ ایرانی غرب ″

زبانهای ایرانی گروه ″ ایران غرب ″ نیز بر اساس تقسیم بندی زبان شناسان دو دسته اند :

الف : زبان های گروه ″ شمال غرب ″ : كهن ترین آنها ″ ماد ″ یا زبان كتاب مقدس زردتشت ″ اوستا ″ است كه زبان كردی را زنده ترین تجلی آن می دانند .

ب: زبان های گروه ″ جنوب غرب ″ : خط میخی عصر هخامنشی در حریم فارس .

با استناد به شواهد تاریخی انجام گرفته می توان اذعان كرد كه زبان كردی جزو زبان های هند و ایرانی و از شاخه های زبان های هند و اروپایی است .

در ازمنه كهن هرودوت از قوم ماد كه نام آنها در كتیبیه های میخی بیستون نیز آمده ، یاد كرده است . اگر اوستا را منبع و ماخذ قرار دهیم می توان زبان اوستا ″ بویژه گاتها″ را زبان مادها دانست . كتیبه های پادشاهان آشور در مورد اقوام ماد ، پراكندگی جغرافیایی و نام رهبران آنها در كنار اوستا ، بزرگترین منبع برای شناخت زبان مادهاست در اوستا كلمات بسیاری می توان یافت كه هنوز هم در زبان كردی امروزی باقی مانده و مورد استفاده اند . دیاكونوف می گوید : ″ زبان اوستایی ، مهم ترین زبان در ماد باستان بوده است ، زبانی بسیار قوی و وابسته به زبان های هند و اروپایی است ، این زبان را نمی توان زبان پارسی نامید كه زبان رسمی ایرانیان است . ″ می توان گفت كه تاثیر فرهنگ های متفاوت و غالب در پذیرش زبان به عنوان یك عامل برتر توسط فرهنگ مغلوب است، بی شك ظهور ادیان مختلف در خاورمیانه و بین النهرین و ظهور و سقوط امپراطوری های بزرگ در این منطقه ، به همراه تبعات فرهنگی سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ، زبان كردی را نیز تحت تاثیر قرار داده است .

دیدگاههای فلسفی – ایدئولوژیك همیشه زبان را تحت تاثیر و تغییر قرار داده اند ماركسیسم برای زبان اهمیتی قائل نیست و از دیدگاه ماتریالیستی به جهان می نگرد و اقتصاد را زیر بنا می داند . در اسلام زبان در زندگی نقش حیاتی ندارد بلكه عامل محوری در اسلام اعتقاد به یزدان و اصل توحید است اما ناسیونالیسم زبان را یكی از اركان بوجود آمدن ملت و زیربنای تشكیل اجتماع می داند . ماركسیسم از دیدگاه اینترناسونالیستی تمام ملل جهان را به یك چشم می نگرد و اسلام نیز از دیدگاه توحیدی نگاهی واحد به جهانیان دارد پس نگاه ماركسیسم و اسلام از كل به جزء و دیدگاه ناسیونالیسم در نقطه مقابل آن دو ، از جزء به كل است .

هر ملتی در جهان ابتدا بر اساس زبانش شناخته شده است ملت بدون زبان ، بدون هویت نیز می باشد . هه ژار مكریانی می گوید : اجتماعی كه فاقد زبان و فرهنگ است زیر گام های ملل دیگر له خواهد شد . هر ملتی كه خواستار زبان و ادبیات خویش باشد ملتی زنده محسوب می شود ملت زنده نیز در صورت فقدان آزادی و گرفتاری در بند و اسارت ، از خطر نابودی رسته است . برای ملتی چون ما پاسداری از زبان كردی خویش ، جمع آوری لغات و اصطلاحات كردی ، فولكولر كردی و آموزش زبان كردی تنها وسیله زنده نگه داشتن ملت كرد است نباید فراموش كرد كه یك ملت زنده تنها با زبان ملی خویش زنده خواهد ماند .

و نیز درباره زبان كردی و ریشه آن منابع تاریخی چه می گویند .

غالب مستشرقین زبان ″ مید″ ی را ریشه زبان كردی و از شاخه های آن به شمار می آورند . مینورسكی و مار با آنكه از دو راه متفاوت رفته اند اما به نتایج كاملا مشابهی رسیده اند ، از دید هر دو محقق سهم مدی ها ( مادها ) در تكوین نژادی كردها مسلم به نظر می رسد . مینورسكی بر این عقیده است كه تمام لهجه های بازمانده در زبان كردی از زبان پایه قدیم و نیرومندی نشات كرده اند و آن زبان مادی است . بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است كه گاثه ی زرتشت به زبان ″ مادی ″ است و نیز برخی برآنند كه زبان كردی كه یكی از شاخه های زبان ایرانی است از باقی مانده های زبان ماد است .

طبری و ابن خردادبه و اصطخری به تفصیل از كردها نامبرده اند ″ كردو ″ به فتح كاف و زیادتی واو به زبان آشوری به معنای مقاتل و شجاع آمده است و در یكی از كتیبه های سرجون ملك آشور كه به خط میخی آشوری است لغت ″ كردو ″ یا ″ كاردو ″ به همین معنی استعمال شده است و بعید نیست لغت ″ گرد ″ به معنی شجاع نیز از همین اصل باشد .

دانشمند بزرگ آذربایجان احمد كسروی در مقاله ی كردها و لر ها را از یك تبارند می نویسد : ″ همه ی طایفه هایی كه در كوهستان های غربی ایران از حدود آسیای صغیر تا خاك فارس نشیمن داشته به نام های گوناگون كرد و لر و بختیاری و بهمئی و دیگر نام های خوانده می شوند در آغاز اسلام همگی این طایفه ها جز نام كرد نداشتند و تا آنجا كه دانسته ایم نام ″ لر ″ نخستین بار در كتاب های اصطخری و مسعودی دیده می شود مسعودی ″ اللریه ″ را گروهی از كردان شمرده و اصطخری هم از ″ بلاد اللور ″ سخن می راند . ″

پرفسور سایس می گوید : مادها عشایر كرد بوده و در شرق ( غرب ایران امروز ) سكونت داشته اند و ولایات آنها تا جنوب بحر خزر ادامه داشته و زبان آنها آریایی و از نژاد خالص آریایی هستند . سیسیل . جی . ادموندز می گوید : به گمان من بنابر جهات و موجبات جغرافیایی و زبان شناسی می توان گفت كردهای امروز نمایندگان مادها و سومین سلطنت بزرگ شرق هستند .

دار مستتر می گوید : اوستای زرتشت به زبان مادی نگاشته شده است . مینورسكی می گوید : هر تحقیقی در مورد كرد و زبان كردی باید مبتنی بر ماد و زبان مادی باشد . برخی مورخان و زبان شناسان كرد از جمله پرفسور محمد امین زكی بیگ ، توفیق وهبی ، دكتر محمد امین اورامانی با مقایسه واژگان اوستای زرتشت و زبان كردی امروز مدعی هستند كه زبان كردی در مقایسه با زبان فارسی به اوستای زرتشت نزدیك تر است . زرتشت در سال ( 660 ق . م ) در ارومیه 1 امروزی به دنیا آمده و در همان جا نیز بزرگ شده است . دكتر بهزاد خوشحالی می گوید : زبان كردی از زبان های غنی و زنده ی جهان بوده از لحاظ آهنگ و سبك و صوت تنها یك رقیب در كنار خود می بیند وآن زبان فرانسوی است .

با مقدمه ای بر تعریف زبان و ریشه زبان كردی كه در بالا ذكرشد به سراغ لهجه های زبان كردی می رویم و ابتدا به این سوال پاسخ می دهیم كه عوامل به وجود آورنده لهجه ها در زبان كردی چه چیزهایی هستند ؟ یكی از عوامل مهمی كه سهم عمده ای در بوجود آمدن لهجه های گوناگون زبان كردی داشته است عامل جغرافیایی است ، شاهد زنده بر مدعای ما نوع و كیفیت تاثیر زبان های تركی ، عربی و فارسی بر مناطق مختلف كردنشین است به گونه ای كه میزان تاثیر این زبان ها در مناطق مختلف كردستان یكسان نیست . تجزیه ی كردستان در قرن هفدهم و متعاقب آن در قرن بیستم می تواند یكی دیگر از عوامل بوجود آوردنده ی لهجه های كردی باشد . وقتی یك كرد كرمانج حرف می زند شما متوجه می شوید كه زبانش تحت تاثیر زبان تركی قرار گرفته است اما وقتی یك كلهر حرف می زند شما متوجه می شوید كه لغات فارسی در زبانش بكار می برد و زبان او تحت تاثیر زبان فارسی قرار گرفته است . حال به بررسی گویش های زبان كردی می پردازم از آنجا كه زبان شناسان ، شرق شناسان و مورخان غیر كرد و بسیاری از دانشمندان و زبان شناسان كرد به تقسیم بندی های گوناگونی از زبان كردی و گویش های آن پرداخته اند و تقریبا تقسیم بندی مشابهی را عنوان كرده اند به تعدادی از این نمونه ها اشاره خواهم كرد و در پایان به تقسیم بندی خویش از زبان كردی می پردازم ،امید آن دارم كه مورد قبول خوانندگان و زبان پژوهان گرانسنگ قرار گیرد.

مینورسكی زبان كردی را به لهجه های مختلف تقسیم بندی می كند :

2- زبان جنوب شامل : كرمانشاه – سنندج و 2 -زبان شرق شامل : سلیمانیه – مهاباد

3- زبان غربی كه شامل منطقه خاصی نیست و در سراسر كردستان متداول است

ایرادی كه به تقسیم بندی مینورسكی وارد است این است كه او لهجه ها را فقط بر اساس موقعیت جغرافیایی تقسیم بندی نموده است .

امیر شرف خان بدلیسی به استناد به دستور زبان ، زبان كردی را به چهار دسته تقسیم بندی كرده است : 1- كرمانجی 2- سورانی 3- كلهری 4- لری

توفیق وهبی ، زبان كردی را مركب از لهجه های زیر می داند :

1- كرمانجی

الف : كرمانجی شمال از شاخه های زیر بوجود آمده است . بادینانی – بوتانی – آشتیانی – حكاری و بایزیدی

ب : كرمانجی جنوب از شاخه های زیر بوجود آمده است . مكری – مهابادی – سورانی – اربیلی – سلیمانیه – كركوكی – سنندجی و اردلانی

2- لری شامل : بختیاری – لكی – فیلی – كلهری و ممسنی

3- گوران شامل : باجلانی – كاكه یی – زنگنه و هورامانی

4- زازایی

ایرادی كه به تقسیم بندی توفیق وهبی وارد است این است كه در دسته بندی لهجه كرمانجی جنوب ″ مكری و مهابادی ″ و ″ سلیمانیه و كركوك ″ و ″ سنندجی و اردلانی ″ به هم آمیخته تفاوتی چندان در میان آنها دیده نمی شود .

پرفسور محمد امین زكی بیگ می گوید : لهجه های زبان كردی چند دسته اند بزرگترین آنها لهجه كرمانجی است ، به استناد به كتاب شرفنامه ملت كرد را چهار دسته می داند . كرمانج – كلهر – گوران – لر .

استاد خال زبان كردی را به چهار دسته تقسیم می كند

1- زازا

2- كرمانجی راست شامل : سورانی – بابانی –مكریانی – اردلانی – كلهری – گورانی

3- كرمانجی چپ شامل : شمالی – بوتانی – بادینانی – حكاری – بایزیدی – شمدینانی

4- لری شامل : بختیاری – لكی – فیلی

ایرادی كه به این تقسیم بندی وارد است این است كه گورانی و كلهری خود گویش های مستقل هستند و در زیر شاخه كرمانجی راست نمی گنجد .

در پایان تقسیم بندی های زبان كردی باید گفت كه غالب زبان شناسان بر وجود چهار لهجه اصلی زبان كردی اتفاق نظر دارند .

بررسی فونتیك ( Phonetic ) ، گرامر و كلمات كردی مبنای علمی برای تقسیم بندی گویش های كردی است بر همین اساس و با كمك از نظریات و تحقیق پژوهشگران ، زبان شناسان ، مستشرقین و مورخان كه در بالا ذكر تعدادی از آنها آمده است زبان كردی را بر چهار گویش عمده و اصلی تقسیم بندی می نمایم و به جزئیات هر گویش خواهم پرداخت .

1- گویش كرمانجی شمال شامل گونه های بادینانی – بوتانی – آشتیانی – قوچانی – حكاری –بایزیدی – شمدینانی – جزیره ای

حوزه ی جغرافیایی گویش كرمانجی شمال در مناطق كرد نشین : دیار بكر – جزیره – ارزروم – هركی – شكاك- بایزید – حكاری – ماردین – وان – بتلیس – آگری – شمدینان – دهوك – زاخو – عمادیه –سنجار – عقره – عفرینی – ارومیه – سلماس – ماكو –نقده – برادوست – ترگور – مرگور- كردهای قوچان در شمال خراسان ایران – جلالی – دومبلی – كردهای ارمنستان – حسكه – قامیشلی – حلب – مناطق كردنشین آناتولی –ایروان – باروكلی در كوههای آرارات – تور عابدین – موش - دوگو – ارزنجان – خرپوت – موصل – آمیدی – كوههای شنگار – سیواس – ملاطیه – اورفا – سلماس – كردهای (بجنورد – شیروان – درگز – كلات – گیلان – مازندران – نور – كلاردشت ) كردهای چاوان .

گویش كرمانجی شمال بیش از 22 میلیون گویشور كردی دارد كه بیشترین درصد گویشوران كرد را رغم می زند و حدود 49% از جمعیت ملت كرد به این گویش تكلم می كنند .

2- گویش كرمانجی جنوب شامل گونه های سورانی – مكریانی – اردلانی – بابانی – جافی

حوزه جغرافیایی گویش كرمانجی جنوب در مناطق كردنشین : مهاباد – بوكان – سردشت – بانه – پیرانشهر – نقده – اشنویه – سلیمانیه – كركوك – اربیل ( هه ولیر ) – موصل – رواندز – چمچمال – شقلاوه – كویه – قلعه دیزه – مریوان – سقز – تكاب – سنندج – دیواندره – لیلاخ – روانسر – گروس – شوانی – سول ئاوا – جوانرود – ثلاث باباجانی – دوكان – كفری – كلار

گویش كرمانجی جنوب بیش از 10 میلیون گویشور كردی دارد و حدود 22% جمعیت ملت كرد به این گویش تكلم می كنند .

3- گویش كلهری – لری شامل گونه های كلهری – لری – لكی – فیلی – بختیاری

حوزه جغرافیایی گویش كلهری – لری در مناطق كردنشین : كرمانشاه – اسلام آباد – ایوان – صحنه – كنگاور – كردهای همدان – قصرشیرین – گیلان – سومار – شیروان چرداول – هلیلان – زردلان – لومار – موسیان – ایلام – دهلران – آبدانان – سنقر كلیائی – قروه – بیجار – مهران – خانقین – مندلی – بیره ی – بدره – خرم آباد – كوهدشت – چوار – اركوازی – زرنه – كارزان – سرپل ذهاب – ممسنی – كرند – هرسین - تویسركان – اسد آباد – بیستون – سنجابی – دالاهو – پشت كوه و پیش كوه – میش خاص – هفت چشمه – دره شهر – پهله زرین آباد – مورموری – سراوبازان – ماهیدشت – كامیاران – خوران – چمچمال صحنه – چهارمحال بختیاری ( شهركرد ) – زرباتیه – خسروی – اركواز ملكشاهی – ریژاو – دزفول – الشتر – دینور – بروجرد – الیگودرز – هفت گلی – سوسنگرد – پلدختر – نیریز – كوت – كوه گلویی – تعدادی از كردهای دشت شهرزور كه از اهالی ایوان – گیلان – ملكشاهی و خزل می باشند – ایل ملكشاهی – ایل كلهر – ایل سنجابی – ایل خزل – ایل اركوازی – ایل شوهان

گویش كلهری - لری بیش از 10 میلیون گویشور كرد دارد كه حدود 22% جمعیت ملت كرد به این گویش تكلم می كنند .

4- گویش گورانی – زازایی شامل گونه های اورامانی – زازایی - گورانی

حوزه جغرافیایی گویش گورانی – زازایی در مناطق كردنشین : پاوه – نوسود – ژاورود – اورامان لهون – نودشه – حلبچه – بیاره – تویله – زنگنه – كا كه ای – روژبیانی – دزلی – پیر شالیار – رزاو – نگل – میانه – بخش هایی از ( درسیم – خارپوت – معدن – ارزنجان – دیار بكر – اورفا – بتلیس)

گویش گورانی – زازایی بیش از 5/2 میلیون گویشور كرد دارد كه بیش از 5 % درصد جمعیت ملت كرد به این گویش تكلم می كنند .

علیرضا خانی- ایوان
برگرفته از وبلاگ اسعد رازیان




اکنون ساعت 08:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)