یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین منست |
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود |
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو |
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که درین ره به خدا می داری |
يا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبين |
تو پنداری که بد گو رفت وجان برد
حسابش باکرام الکاتبین است |
تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیارگردهان که گذست اختیار عمر |
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
ساقیا آن فدح آینه کردار بیار |
رهزن دهر نخفته است مشو ایمن از او
اگر امروز نبرده ست که فردا ببرد |
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد |
اکنون ساعت 11:09 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)