دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
واندر این کار دل خویش به دریا فکنم از دل تنگ گنهکار برارم آهی کاتش اندر گنه آدم وحوا فکنم |
ما عاشق ورند ومست وعالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بد نام شوی |
يارب مرا ياري بده تا خوب آزارش کنم
هجرش دهم، زجرش دهم ،خوارش کنم ،زارش کنم از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دل نشين صد شعله در جانش زنم،صد فتنه در کارش کنم در پيش چشمش ساغري گيرم ز دست دلبري از رشک آزارش دهم ،از غصه بيمارش کنم بندي به پايش افکنم ،گويم خداوندش منم چون بنده در سوداي زر،کالاي بازارش کنم گويد ميفزا قهر خود،گويم بکاهم مهر خود گويد که کمتر کن جفا ، گويم که بسيارش کنم هر شامگه در خانه اي،چابکتر از پروانه اي رقصم بر بيگانه اي ، وز خويش بيزارش کنم چون بينم آن شيداي من فارغ شد از سوداي من منزل کنم در کوي او ، باشد که ديدارش کنم گيسوي خود افشان کنم،جادوي خود گريان کنم با گونه گون سوگندها،بار دگر يارش کنم چون يار شد، بار دگر کوشم به آزاري دگر تا اين دل ديوانه را راضي ز آزارش کنم (سيمين بهبهاني) |
ما مست شدیم و دل جدا شد از ما بگریخت تا کجا شد .. |
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا *** زلف سنبل ز نسیم سحری می آشفت
گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو *** گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت |
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سراید شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه |
هر چیز که در حیز امکان اید/بی او همه هیچ دان وجز او همه هیچ
|
چه گویست این، چه گویست این، مگر آن یار می آید
مگر آن یار گلرخسار، از آن گلزار می آید |
دلبراپیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند |
دلا در عاشقی ثابت قدم باش *** که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه *** ولو آذیتنی بالحجه والهجر |
اکنون ساعت 08:55 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)