مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست |
تا سر زلف تو در دست نسیم اقتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم |
مرا میبیتی و هردم زیادت می کنی دردم
ترا می بینم و میلم زیادت می شود هردم |
منم که بی تو نفس می کشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ورنه چیست عذر گناه |
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست |
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است |
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل |
لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام |
من که ملول گشتمی از نفش فرشتگان
قال و مقال عالمی می کشم از برای تو |
اکنون ساعت 01:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)