روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد |
دارم اميد عاطفتي از جناب دوست
كردم جنايتي و اميدم به عفو اوست ---------------------------------------------------------------- در سنت جلگهها نفاق افتاده است اين منظره از هميشه طاق افتاده است يك جفت غزال و ببر با هم در دشت يك حادثه، عشق اتفاق افتاده است |
تو نوشی لب میان جمع خاموشی
ولی چشمم ز هر موج نگاه دلکشت پیغام میگیرد |
دلا چنان معاش کن که گر بلغزد پای
فرشته به دودست دعا نگه دارد |
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز کویت برندارم روز و شب |
بوي بهبود ز اوضاع جهان ميشنوم
شادي آورد گل و باد صبا شاد آمد (حضرت لسان الغيب) قسمتي از غزل بسيار زيباي: در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد -------------------------------------------------- ساربانا اشتران بين سر به سر قطار مست مير مست و خواجه مست و يار مست، اغيار مست (مولانا) |
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي،
خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي! دل که ايينه شاهيست غباري دارد، از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي! |
تا تواني به جهان خدمت محتاجان كن
**** به دمي يا درمي يا قلمي يا قدمي |
يكي نغز بازي كند روزگار
كه بنشاندت پيش آموزگار رودكي |
یا رب آن شاه وش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یکدانه کیست |
اکنون ساعت 09:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)