ریش
شخصی پیش طبیب رفت و گفت موی ریشم درد می کند پرسید چه خورده ای گفت نان ویخ گفت برو بمیر که نه دردت به ادمی می ماند ونه خوراکت
|
فقیر
دزدی در شب خانه فقیری می جست فقیر از خواب بیدار شد وگفت انچه تو در تاریکی می جویی ما در روز روشن می جوییم و نمی یابیم
|
وعظ
رسولخدا ص فرمود که جبریل امین با این کلمات مرا وعظ کرد و گفت یا محمد چندانکه خواهی در دنیا زیست کن که در اخر مرگ موجود است /وبا هر که خواهی دوستی کن لکن اخر مفارقت است وان را علاجی نیست/ و به هر عملی که خواهی اقدام نما اما مکافات ان را در نظر دار/
|
عیادت
شوخی به عیادت بزرگی رفت پرسید شما را چه می شود /.گفت تبم میگیرد وگردنم درد می کند اما شکر خدا را که یکی دو روزی ست که تبم شکسته ولی هنوز گردنم درد می کنه /گفت دل خوش دار که ان نیز در این دو روز می شکند/
|
فایده
از افلاطون است که چندانکه دانا باشی خود را نادان شمار وانچه نمی دانی از اموختنش شرم مدار/از لقمان پرسیدند که بدین رتبه چون رسیدی گفت از راست گفتن امانت به جای اوردن واز سخنان بیهوده خاموش ماندن/ حکما گفته اند از دنیا دست بردار قبل از ان که او دست از تو بردارد /مرگ را مستعد باش قبل از ان که او به تو برسد /چون درهای نعمت بر تو گشاده شد ایمن مباش که از جاده راست منحرف شوی/و اگر درهای محنت وبی نوایی بر تو باز گردد چشم را روشن دار کهدر طریق اولیا قدم نهی وهر چه از دوست رسید شاکر باشی/
|
موعظه
رسول خدا ص فرمود که در هفت موضع سخن گفتن مکروه است/در نزد جنازه/در قبرستان/در هنگام جماع/در نزد مریض/در مجلس علم/در مساجد/ودر نزد مصیبت زده/وباز می فرماید حقتعالی فرمود ای دنیا اطاعت کن کسیرا که مشغول طاعت من است/ومحروم کن کسی را که مشغول تو باشد/
|
حکایت
یکی از اعراب شتری گم کرده بود نذر کرد اگر اورا بیبد به دو درهم بفروشد اتفاقا شتر پیدا شد و راضی نمی شد که او را به این قیمت به فروشد پس گربه ای گرفت وبه گردن شتر اویخت و به بازار اورد و صدا کرد که شتر را به دو درهم می فروشم وگربه را پانصد درهم وانها را جدا از یکدیگر نمی فروشم شوخی گفت چه بسیار ارزا ن است این شتر اگر گردن بند نداشت مارابه جز از معصیت بی حد نیست/ایمانی هم چنانکه دل خواهد نیست/شیادی وزاهدی وسالوسی ورزق/اینها همه هست انچه می باید نیست
|
زن شیطان
واعظی بالای منبر موعظه می کرد شخصی از او پرسید مولانا اسم زن شیطان چیست/واعظ گفت اسم زن شیطان را بلند نمی توانم به گویم برخیز نزد من ای تا اهسته به تو بگویم /ان شخص بر خاست ونزد واعظ امد/.واعظ سر در گوش او گذاشت و هر چه می توانست به او فحش داد وگفت که من چه می دانم اسم زن شیطان چیست من که در در روز عقد او حاضر نبودم دیگر مطلبی نبود که به پرسی/ان شخص بر گشت ونشست از او پرسیدند که چه گفت/ گفت هر که می خواهد بفهمد خودش برود در گوش او خواهد گفت چنانچه در گوش من گفت/
|
تنگ دستی
مردی امد به سوی رسول خدا ص واز تنگ دستی شکایت کرد/حضرت فرمود بین طلوع فجر ونماز صبح صد مرتبه بگو /سبحان الله و به حمده سبحان الله العظیم استغفرالله/می اید تو را دنیا به حکم اجبار/
|
نکته
علی ع فرمود سه چیز موجب هلاکت است/خست وبخیلی/پیروی از خواهش نفس اماره /عجب وغرور وتکبر/ //////////////////////////////شخصی نابینایی را پرسید که حقتعالی چیزی را بی فایده وعبث نیافریده /از نابینایی تو چه مقصود است /گفت اینکه صورت چون تویی را ندیدن//////////شخصی را مهمانی رسید شب قرار شد انجا بخوابد به خانه همسایه فرستاد تا رختخواب بگیرد همسایه گفت شبها رختخواب را کار داریم فردا روز بفرستید تا بدهیم
|
اکنون ساعت 11:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)