سـمـن بویـان غبـارغـم چـو بنـشینند بنـشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند // ن |
نه هر بازو که در وی قوتی است بمردی عاجزان را بشکند دست ضعیفان را مکن بر دل گزندی که درمانی بجور زورمندی ز |
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
هر آنچه ديده ويند دل كند ياد بسازم خنجري نيشش ز فولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد |
دود اگر بالا نشیند کسرشآن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون از او بالا تر است ل |
لعل شاهد نشیندیم بدین شیرینی
زلف معشوقه ندیدیم بدین زیبائی کاش یک روز سر زلف تو در دست افتد تا ستانم من از او داد شب تنهائی و |
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که ان به // ر |
روز مظلوم اگر شوم و اگر مشعوم است
روز ظالم به یقین تیره تر از مظلوم است ف |
فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم
بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم // ج |
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد س |
ساز خوش و آواز خوش و بادهی دلکش
آی بیخبر آخر چه نشستی، خبر اینجاست ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام برخیز که باز آن بت بیداد گر اینجاست ژ |
اکنون ساعت 04:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)