پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

deltang 02-09-2010 07:11 PM

مصرع اولش یادم رفته


بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق داغونم نکن

مجتب 02-09-2010 07:14 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط deltang (پست 121992)
من نیز اسیر کمند نظر شدم

ها ایییییییییییییی چییییییییی بید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:21:

خسته ام
این شعرم بود...

deltang 02-09-2010 07:20 PM

چرا من امروز که حوصله ندارم همه دارن منو اذیت میکنننننننننننننننن{قیژه}


خسته ام از لبخند اجباری

خسته ام از حرفای تکراری

Omid7 02-09-2010 07:23 PM

شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان
با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی

رزیتا 02-09-2010 10:34 PM

خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد

مجتب 02-09-2010 10:40 PM

به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل

چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم

deltang 02-09-2010 10:44 PM

دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

رزیتا 02-09-2010 10:49 PM

صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می آورد
دل شوریده ما را به بو در کار می آورد

deltang 02-09-2010 10:52 PM

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

ون در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

Omid7 02-09-2010 10:55 PM

نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد


اکنون ساعت 12:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)