ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند |
او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد |
در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم |
احساس سوختن به تماشا نمیشود
آتش بگیر تا بدانی چه می کشم |
با عقل آب و عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم |
کشته غمزه خود را به زیارت دریاب
زان که بیچاره همان دلنگران است که بود |
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران |
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت |
ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم |
بی تو ای سرو روان با گل و گشن چه کنم
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم |
اکنون ساعت 03:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)