عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند |
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود |
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود |
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد |
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود |
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یارب مباد آنکه گدا معتبر شود |
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق |
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
که سالکان درش محرمان پادشهند |
دامن مفشان از من خاکی که پس از من
زین در نتواند که برد باد غبارم |
می خواه و گل افشان شو از دهر چه می جویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می گویی |
اکنون ساعت 10:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)