تو را گم ميكنم امروز و حالا لحظه هاي من
گرفتار سكوتي سرد و سنگينند و چشمانم كه تا ديروز به عشقت مي درخشيدند نميداني چه غمگينند |
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست |
یکی می پرسید اندوه تو از چیست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد و نیست |
سوالهاست ز رازم رقیب پرده در تو را
که گر سکوت نورزد یکی جواب ندارد |
مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب عود را درسوز و بربط را بکوب این ننالد تا نکوبی بر رگش وان دگر در نفی و در سوزست خوب |
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است |
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم که پیش چشم بیمارت بمیرم .. .. چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم |
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریهء سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود که شدم ز خود بخود راهم ده |
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش میآید صفیرم |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند |
اکنون ساعت 04:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)