![]() |
سلام عزیزان دل {پپوله}
آناهیتا بیا از حال دوستت بگو :) منم خیلی دوست دارم برم باغ پرندگان منم شنیدم میدان آزادگانه ولی خو نرفتم کاش می شد همه با هم بریم خیلی خوب میشه :rolleyes: بیایین همینطوری که آبجی فرانک گفت فکر کنیم برای هر موردی اینطوری زندگی تره {پپوله}:53:{پپوله} جای رزیتا و مهرگان خیلی خالیه ایشالا که سلامت باشن :) خیلی گل و ماه هستین خدانگهدارتون باشه :53::53: |
نقل قول:
فرانک خانوم قفسش یعنی چقدر کوچیک نیس ؟نکنه خیلی بزرگ باشه خودمانم بریم تو قفس؟ نریم اونجا مرغ از ایلامان رد بشه شتر مرغ از اولامان عقاب از بالای سرمان؟ اگه ایجوره اصلا مه نمیام خودتان برین اینقدم بهم اصرار نکنید:d نقل قول:
والا مهبا جان ای دوستم چون اراکیه هر روز نمیتانم از اوضاعش با خبر بشم دیروز که با مامانش صحبت کردم هنوز تو کما بوده_:2: هرچی خدا بخواد همو میشه مام راضیم به رضای خدا جرا نمیشه با هم بریم؟ یه روز تشریف بیار کرماشان قدم رو تخم چشمامان بذار با هم میریم بعدشم لطف میکنی میای خانمان و چند روزی بد میذگرانی;) خوب میگم یا نه؟ |
آره آناهیتا گیان همین جوریه که گفتی
بیا با هم بریم نترس من نمیزارم بخورنت :24: |
سلام
پیشاپیش عیدتان مبارک انشاالله روزه و نمازتان قبول باشه ------------------------------------------- اناهیتا حال دوستت چطوره؟ ___________________________ بچه ها ارشد روزانه سنندج قبول شدم :) |
مرسی فرانک خانوم پس اگه خواستن منه بخورن شما نذار;)
واااااااااااااااااااای ترنم {جشن پتو}{جشن پتو}{جشن پتو} مبارک باشه ایشالله دکترا قبول بشی دختر پس شیرینیت کو؟هاااااااااااا؟ من شیرینی میخوام{قیژه} مهبا تو هم زیاد بیا بگو که دلم آب شد:) |
تبریک میگم به دوستانی که قبول شدن. امیدوارم همیشه موفق باشین
من خودم هم خوشحالم هم ناراحت...خوشحالم از این که زندگی تو پایتختِ دوست داشتنی رو تجربه خواهم کرد و ناراحتم از این که رشته اون رشته ای نشد که انتظارش رو داشتم. در هر صورت انگار زورِ سرنوشت بیشتره! :) نکته: راستی من چقدر ستاره دار شدم خودم خبر نداشتم...:دی |
عیدتان مبارک نماز روزه ها قبول
تبریک ویژه به ترنم عزیز خوشحالمان کردی آبجی ایشاله خبر عروسیت بچه ها ماه رمضان رفت خدا نگهدارش ما همه عین بای قوش ساعت چار و نیم صب طبق روال روزای گذشته بیدار شدیم آنا هیتا عزیز خوبی؟ مهبا گیان آفرین کره م هی میگم تکی ،خوش بینی خیلی خوبه آدمای خوش بین پیر نمیشن :24: کوروش کی آمده؟ بی خبر میره بی خبر میاد ای بار بی خبر رفت سایتشه بشیوانیم بهم :24: |
چاکریم حال شما بچه ها خوبین ؟
من هر روز بخش کرمانشاه رو به طور ویژه میخونم ها خصوصا اس ام اس ها که هم نظارت روش باشه هم واقعا اگه قشنگه کلی مفرح ذات باشد خدایی یکی دو تای اخرش خیلی قشنگ بود هم اون متنه که میگه با برگ پونه براتون پیام میدم هم اونکه کردها از شوکی شفق(که البته شفق به جای صبح غلطه و به معنای عصره و باید فلق استفاده بشه) دروغ گفتن رو شروع میکنند روله روله هلسه نیمروه . تبریک فراوان به همشهریای عزیز و اعضا محترمی که ارشدیدند و ترقیدند خوشحالیم امیدوارم هم راضی باضشید از رشته تون از شهرتون از دانشگاهتون و از پولی که بعدا باهاش در میارید ترنم خانم که سنه شهر خوبیه لای دست خودمونه در واقع بازم میشه گفت پیش خانواده خودتونی پس یه مزیت خوبه تقریبا خانم خاتون(ادری) هم که همونطور که خودشون نوشتن خب تهران مزایای خاص خودش رو داره خصوصا که یکی از دانشگاه های خیلی خوبشه و جای تغییر و تحول بیشتر گوارا باد بر شما اون دانشگاه خوب خانم. ما شاالله این چند روز خیلی خوب خنک بود هوا خیلی عالیه ... باغ پرندگان که فرانک خانم گفت منم مثل همون دوستمون که نوشت فکر میکردم باید 4 تا دونه پرنده رنگ پریده باشه حالا که میگین خوبه یه سر بزنیم بد نیست .. جشنواره رسانه های دیجیتال در راهه و فعلا همینا یادمه . |
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد / هلال ماه به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کسی برد / که خاک میکده عشق را زیارت کرد عیدتون مبارک در ضمن تبریک ویژه به دوستانی که قبول شدن.شیرینی فراموش نشه:53::41: |
سلام سلام عیدتون مبارک
برتمامی روزه داران عزیز...واله ما که روزه نبودیم اولا این باغ پرنذگان میشه گفت در انتهای کمربندی رو به میدان ازادگان و شهرک پردیس است..و محوطه اش خیلی هم بزرگه...سمت راست دوما هرکی دانشگاه قبول شده تبریک میگیم...عالی شد عجب همشهریهای زرنگ و درسخوانی...من هم قبول شدم دیگه;) گفته بودم دارم درس میخونم خوب الکی الکی دوباره بعد از 10 سال درسمان گرفت البته خو من بدبخت که هی از درس جدا نبودم باید تا آخر عمرم برم مدرسه....!! اما یه خبر دیگه...بچه ها گیان من همینطور بازم شوخی شوخی انتقالی دادم به شهرنصف جهان یعنی اصفهان عزیز ...و همیجو شانسی با انتقالیم موافقت شد....هفته گذشته بلند شدیم خودمان تلپ کردیم خانه خاله با ای 2 تا بچه شیطان...چشمتان روز بد نبینه که وقت برگشتن چقدر میزبانمان خوشحال بود:d رفتیم دیدم من تحمل زندگی تو ای شهر بزرگ رو ندارم..از بس گم شدم و از مردم سوال کردم...حالا اگه هم مرام ما بودن خوب بود...اما شاید من بدقلقم ترجیح میدادم تو یکی از شهرهای کرد زبان بودم تا اونجا...خلاصه یه چند روزی که تو اداره های اونجا سرگردان بودم به ای نتیجه رسیدم که برگردم با چه مکافاتی انصراف دادم وقبول کردن بماند...البته با این که نمیخواستن یه همچی نیروی عزیز و کار آمدی رو از دست بدند:) اما لج بازی ما رو نتونستن نادیده بگیرن با سماجت و پایداری برگشتم..اما نمیدانم ای کرمانشاه چه داره که واقعا نتانستم ازش دل بکنم...شاید اگه میرفتم بهتر بود..اما یه نفری تصمیم گرفتم و برگشتم... فرانک گیان من از روز شنبه به مدت 10 روز دوره دارم همون دور واطراف شما...اگه بتونیم همدیگر رو ببینیم خیلی عالی میشه... چنی نوشتم مغزتان رو خوردم...بای |
اکنون ساعت 12:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)