ظلمت شبها ز چیست کوره خاک کدر تیغ زن ای آفتاب گردن شب را به تاب // ... |
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهروزی تو با ما شهره آفاق بود ی |
یارم چو قدح بدست گیرد
بازار بتان شکست گیرد // ز |
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد هـ |
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست // خ |
خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز
شخصم ار باز نیاید خبرم باز آید م |
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست // ب |
با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشه ای بویی شنید ن |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد // ک |
کلک مشکين تو روزی که ز ما ياد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند //.... |
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار گ |
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی // م |
منکران راهم از این می دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر س |
سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد
وانچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد // ب |
به آب روشن می عارفی طهارت کرد علی الصباح که میخانه را زیارت کرد // ا |
ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر ش |
شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد // س |
ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحبقران جرم بخش عیب پوش ر |
روشنی طلعت تو ماه ندارد پیش تو گل رونق گیاه ندارد // ف |
فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
که حرام است می آنجا که نه یار است ندیم د |
دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود // ... |
ز آفتاب قدح ارتفاغ عیش بگیر
چرا که مصلحت خود در آن نمی بینم ع |
علم از تو در حمایت و عقل از تو با شکوه در چشم فضل نوری و در جسم ملک جان // ج |
جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد
که جان زنده دلان سوخت در بیابانش ص |
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا ل |
لب پیاله ببوس آنگی به مستان ده
بدین دقیقه دماغ معاشران تر کن ت |
تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل
لایق بندگی خواجه جلال الدینی ض |
ضمیرم را ز معنی بهره ور کن
خیال فاسد از طبعم بدر کنhttp://goftomanedini.com/images/smilies/00020694.gif ظ |
در ارزوی تو شوقم نگر که در شب هجران
اجل به کار خود ومن در انتظار تو بودم |
??
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد ا |
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را ث |
ثانیه ها در پی هم میروند
نیست کسی در پی آنها رود ل |
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است ق |
قیامت است چو اید به جلوه ان قدو قامت
نه قامتست نه قامت،قیامت است قیامت |
؟؟
تازیان را غم احوال گرانباران نیست پارسیان مددی تا خوش و آسان بروم آ |
اجل از هر غمم اسوده کرد و دانستم
که شمع را اگر اسایشت از بادست |
؟؟؟
سوز دل اشک روان، آه سحر، ناله شب این همه از نظر لطف شما می بینم م |
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت ص |
صد هزاران زخم دارد بیستون از عشق شیرین
تا کی ،ای فهاد می نالی که زخم تیشه داری |
مرافه
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت ع |
اکنون ساعت 08:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)