چو خندان شد و چهره شاداب کرد
ورا نام تهمینه سهراب کرد |
دلکش آن چهره که چون لاله بر افروخته از شرم
بار دیگر به سراغ من خونین جگر آید |
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود |
ساقی غم من بلند اوازه شده است
سر مستی من برون ز اندازه شده است |
لطفا کلمه ای که از شعر قبل انتخاب میکنین مشخص کنید...
من که تو شعر شما وجه اشتراک ندیدم... شاید خوابم میاد... بده ساقی شراب ارغوانی به یاد نرگس جادوی فرخ |
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی |
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن |
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست |
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست |
http://p30city.net/images/buttons/post_thanks.gif
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را |
اکنون ساعت 12:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)