یکی را زشتخویی داد دشنام
تحمل کرد و گفت ای خوبفرجام بتر زانم که خواهی گفتن آنی که دانم عیب من چون من ندانی ک |
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود
حــاجــی احــرام دگـر بند ببیـن یار کـجـاسـت // گ |
گلی نا چیز در حمام روزی
رسید از دست محبوبی بدستم بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی گلاویز تو مستم ه |
هواي ديده طوفاني، دلم درياي محنتها
گهي مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريا // ش |
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد ب |
بهر امتحان اي دوست ، گر طلب كني جان را
آنچنان بر افشانم ، كز طلب خجل ماني // س |
سود دریا نیک بودی،گر نبودی بیم موج
صحبت گل خوش بدی، گر نیستی تشویش خار م |
مرا میبینی و هر دم ز یادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم // و |
وقتی افتاد فتنه ای در شام
هر یک از گوشه ای فرارفتند روستا زادگان دانشمند بوزیری پادشاه رفتند پ |
پروانه امشب پر مزن اندر حریم یار من
ترسم صداي شب پرت از خواب بيدارش کند // ف |
اکنون ساعت 04:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)