پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   استان کرمانشاه (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=162)
-   -   بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه (http://p30city.net/showthread.php?t=12348)

دانه کولانه 09-05-2011 03:52 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط فرانک (پست 223015)
کوروش خوبی؟
لابد جواب اس ام اس منه نمیدی جواب محموده میدادی مرد حسابی
گورای وته نه :24:

اذیتمان نکو فرانک جان خودت, اقا محمود به مه اسمس داده ؟
وای شرمنده م نمیدانم م شماره-شه ندارم ترا خدا برام اس ام اسش کو پیامک بدم اظهار شرمندگی بکنم خدا
کلا هزار تا مخلص اقا محمود همسر گرامیتون و تمام اعضای خانوادتون هستیم .

خاتوآدری سایتگه ی م نباشه چجو شما قبول میشین همه ش جو و فضای خوب اینجاس شمایه شارژ مکنه قبول بشین شما به ذات خودت کرماشا قبول شدی 4 سال پیش از وقتی با پی سی سیتی اشنا شدی یهو تیران قبول شدی دیه استدلال از ای بهتر برات بکنم
نه هی تو
همه ی ای بچه ها
(استدلال قوی تر : شما به خودی خود لیسانس قبول میشین وقتی با پی سی اشنا میشین فوق لیسانس قبول میشین :24: ) .

بچه های کرماشا حالشان چطوره
جاری خب یکی از اعضای اصلیمان نیسش رزیتا خانم کاش باشش
خاتوادری هم اتاقی اصفهانی برای چته کره
من امسال هم اتاقی خوزستانی داشتم
اندیمشک بهبهان دزفول و یه اقای شیرازی
همه شان بچه های خوبی بودن او عزیز شیرازی واقعا تنبل بود ولی پسر خوبی بود
برام جالب بود بچه ها یه سری چیزا براشان عجیب بود تا حالا ندیده بودن بنابراین برای خود من هم جالب بود
مثلا تا حالا اصلا ندیده بودن که کسی نوشابه رو با قاشق باز بکنه یعنی یلد نبودن
خب اینجا در جاهایی که سفره پیک نیکه و در باز کن نیست خیلی راحت با قاشق باز میکنن در نوشابه رو اما اونها تا حالا ندیده بودن
چیزی که من ندیده بودم پیاز و تخم مرغ بود
یه پیاز رو رنده میکردن و نیمرو درست میکردن که اتفاقا بد مزه هم نبود
من تا حالا ندیدم
توی کرمانشاه این کارو میکنن ؟

چیزی که باز برای اونها جالب بود که ما تن ماهی رو با تخم مرغ میخوردیم اونها نمیخوردن میگفتن صورت لکه میشه ...

یامثلا ماست صنعتی خریدیم اما جالب بود مزه اضافه میداد من مزه ش رو براشون گفتم اما تا حالا تو عمرشون بر نخورده بودن به این مساله که ماست ممکنه وقتی که شیر دوشیده میشه بر اثر بی احتیاطی کسی که شیر و میدوشه اون حیوون توی شیر ادرار کنه و بعدا توی ماستش کاملا مشخص میشه
به هر حال من نا اشنا با این مسائل نیستم ولی خب انگاری هیچ وقت همچین چیزی براشون پیش نیومده بود
حالا من نمیدونم ماست صنعتی چرا باید همچین مزه ای بده .

آناهیتا الهه آبها 09-06-2011 11:23 AM

همگی سلام:)
خاتون جان کم سعادتی از بنده بوده که افتخار هم خوابگاهی باهاتو ندارم ولی با نجمه هم دانشگاهی میشی خواستی به مام یه سری بزن
شما احتمالا بالا شهر تهران خوابگاهتانه به به;)

فرانک خانوم جان حال شما و روناک و خانوداه خوبه؟
ترنم هم که دیگه دانشگاه قبول شده تحویلمان نمیگره
مهبا هم که قراره وقتی بیاد کرماشان که ما نیستیم ولی فرانک خانوم هست:d

آنا ما دیروز با دوستم رفتیم دانشگاه رازی باغ ابریشم که دوستم میخواست مهمان بشه
خدا وکیلی از کل او ساختمان آموزش مرکزی یه نفر آدم که درست و حسابی جواب بده پیدا نشد{قاط}
او آقای رئیسم آقای میر نمیدانم چه امید خدا تازه ساعت12 ظهر آمده حالا صد نفر باهاش کار داشتنمرافه
وای وای وای یه خانومی بود اسمش نمیدانم چه بود اینقد بداخلاق بود اینقد بداخلاق بود که نمیدانین با آدم ایطو بود{B Adabi}
مه که همشانه واگذار کردم به خدا
امیدوارم یه روزی کارشان تو یه اداره ای گیر کنه تا بفهمن چه خبره
به خدا اینقدر تو یه روز دلم ازشان پر شد
انگار نه انگار با دانشجو یه قشر فرهنگی دارن حرف میزنن
خلاصه دیروز همش ایطو بودم:mad::mad::mad:

دانه کولانه 09-06-2011 12:59 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها (پست 223057)
همگی سلام:)
خاتون جان کم سعادتی از بنده بوده که افتخار هم خوابگاهی باهاتو ندارم ولی با نجمه هم دانشگاهی میشی خواستی به مام یه سری بزن
شما احتمالا بالا شهر تهران خوابگاهتانه به به;)

فرانک خانوم جان حال شما و روناک و خانوداه خوبه؟
ترنم هم که دیگه دانشگاه قبول شده تحویلمان نمیگره
مهبا هم که قراره وقتی بیاد کرماشان که ما نیستیم ولی فرانک خانوم هست:d

آنا ما دیروز با دوستم رفتیم دانشگاه رازی باغ ابریشم که دوستم میخواست مهمان بشه
خدا وکیلی از کل او ساختمان آموزش مرکزی یه نفر آدم که درست و حسابی جواب بده پیدا نشد{قاط}
او آقای رئیسم آقای میر نمیدانم چه امید خدا تازه ساعت12 ظهر آمده حالا صد نفر باهاش کار داشتنمرافه
وای وای وای یه خانومی بود اسمش نمیدانم چه بود اینقد بداخلاق بود اینقد بداخلاق بود که نمیدانین با آدم ایطو بود{B Adabi}
مه که همشانه واگذار کردم به خدا
امیدوارم یه روزی کارشان تو یه اداره ای گیر کنه تا بفهمن چه خبره
به خدا اینقدر تو یه روز دلم ازشان پر شد
انگار نه انگار با دانشجو یه قشر فرهنگی دارن حرف میزنن
خلاصه دیروز همش ایطو بودم:mad::mad::mad:

متاسفم که باید بگم همینطوره که میگید ...
کلا اموزش ها در تمام دانشگاه یه ذره سفت و سختن و عشق میکنن که نگاه عاقل اندر سفیه بهت بندازن و بگن شما هیچی بلد نیستین دست و پا چلفتی هستین و فلان ...
رازی بدتره چون کلا کرمانشاه تکریم ارباب رجوع توش بی مفهومه
این چیزیه که من همیشه ازش نالیدم
کرماشان عزیزه ولی تا وقتی تکریم ارباب رجوع و ساده ترین مسائل از این دست توش معنایی نداشته باشه واقعا وضعیت بد خواهد بود
من اموزش و کارکنان دانشگاه ملایر رو هم دیدم خیلی برخوردهای بهتری داشتند
توی دانشگاه رازی هم قطعا کارکنان خوب و فهیم پیدا میشه
برای مثال از نوع برخورد و پیگیری اقایی به اسم قارداشی واقعا باید تشکر کرد و تحسین کرد
هیچ وقت هیچ کس بی دلیل گله نمکنه بی دلیل هم از کسی خوب نمیگه
خوب بودن واقعا اون قدر ها هم سخت نیست

KHatun 09-06-2011 08:10 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها (پست 223057)

همگی سلام:)

آنا ما دیروز با دوستم رفتیم دانشگاه رازی باغ ابریشم که دوستم میخواست مهمان بشه

خدا وکیلی از کل او ساختمان آموزش مرکزی یه نفر آدم که درست و حسابی جواب بده پیدا نشد{قاط}
او آقای رئیسم آقای میر نمیدانم چه امید خدا تازه ساعت12 ظهر آمده حالا صد نفر باهاش کار داشتنمرافه
وای وای وای یه خانومی بود اسمش نمیدانم چه بود اینقد بداخلاق بود اینقد بداخلاق بود که نمیدانین با آدم ایطو بود{B Adabi}
مه که همشانه واگذار کردم به خدا
امیدوارم یه روزی کارشان تو یه اداره ای گیر کنه تا بفهمن چه خبره
به خدا اینقدر تو یه روز دلم ازشان پر شد
انگار نه انگار با دانشجو یه قشر فرهنگی دارن حرف میزنن



من واقعا می فهمم چی میگی. امسال که می خواستم گواهیِ لیسانسم رو بگیرم فهمیدم چقدر کارمندهایِ آموزشِ دانشگاه رازی بد برخورد می کنن. ولی خب من همیشه جواب میدم و تند برخورد می کنم. متاسفم از این برخورد، دوست ندارم اینطوری باشه ولی بازهم متاسفانه تنها این نوع برخورده که جواب میده. نمی تونم بفهمم چرا کارمندها فکر می کنن دارن کاری غیر از وظیفه شون انجام میدن. حتی نگاه شون هم یعنی من دارم بهت لطف می کنم!! به نظرِ من دلیلشِ خودِ ما هستیم که وقتی کسی کارش رو درست انجام میده ما فکر می کنیم واقعا داره لطف می کنه و کلی تشکر می کنیم و دلا راست میشم. معتقدم تنها ما می تونیم برخوردِ اونها رو تغییر بدیم.

آناهیتا الهه آبها 09-06-2011 09:25 PM

همه جا کم و بیش برخی کارمندها از ای رفتارها دارن دانشگاه ما هم کارمندهایی داره که بعضی وقتا نمیشه باهاشان حرف بزنی ولی حداقل دست به سرت نمیکنن
از حق هم نگذریم یه آقایی بودن اگه اشتباه نکنم آقای خسروی خیلی خوب خیلی با احترام با دانشجوها حرف میزد و به کاراشان رسیدگی میکرد
ولی بقیه شان چه؟
خدا وکیله دیروز ما یا یه پامان اتاق 206 بوده یا 216 ای میگفت برو پیش او اویکی میگفت برو پیش او:mad:
خاتون گفتی گواهی لیسانس یه دختره هم دیروز میخواست گواهی لیسانس بگیره
میگفت سه ترم نمره برام ثبت نشده:confused:
ما پارسال یه استاد ریاضی داشتیم این استاد ما اوایل ترم به چند تا از دانشجوها بی احترامی کرد دیگه کل بچه های کلاس دم در کلاس تحصن کردن تا وقتی که معاون دانشکده آمد و استاد عوض شد
میخوام بگم یه دست صدا نداره اگه مثلا من به خاطر یه برخورد بد اعتراض کنم بقیه ساکت باشن یعنی همه راضین فقط من ناراضیم

esygolden 09-06-2011 10:26 PM

سلام
الان که اومدم نت چشام داره از حلقه بیرون میزنه.اخه امروز یه جوشکارو به من سپرده بودن که چش ازش برنداذم:d.خلاصه چشام برق زده.ولی دلم نیومد کلوپ نیام
در ضمن درباره این موضوع برخورد با دانشجو باید بگم من چند تا شهر دیگه بودم که همشون با دانشجو بسیار بد برخورد میکنن.و این امر فقط مهتص کرمانشاه نی

مهبا 09-06-2011 11:52 PM

سلام بر همگی

آنا گیان خسته نباشی درکت میکنم خواهر همه جا همینطوریه

منم که دانشگاه اهواز بودم همینطوری بودن کارمنداش وقتی می رفتی آموزش

می دیدی همه شان مشغول بحث و تبادل نظر هستن و در حال چای خوردن

باید چند بار کارت رو تکرار میکردی و مدت زیادی به حرفاشون گوش میدادی تا یه جوابی

بهت بدن باور کنین حتی باغبان داخل محوطه هم منت میزاشت سرمان

البته مثل همه جا کارمند خوب هم داشتن مثل کارمند کتابخانه خانم ابراهیمی که

کرمانشاهی بود و باعث دلگرمی من بود

ترنم 09-07-2011 12:21 PM

هی روزگار_:2:
بچه ها همه جا ایجوریه
یه جا تعداشان کمتره یه جا تعداشان بیشتره
بعد مه نمیدانم ای کارمندا برا چه حقوق میگیرن،برای انجام کار انقد قیافه میگیرن:eek:
______________

فرانک نه کره کسی به فکر شوهر دادن مه نیست
یه مینا بود اونم گفت ادم یا درس میخوانه یا شوهر میکنه
دیگه حالا دستمانه گذاشتن تو حنا تا ببینم چه میشه :d

______________________________________
اناهیتا:ترنم هم که دیگه دانشگاه قبول شده تحویلمان نمیگره

اناهیتا ایه چه حرفیه میزنی
مگه مه چه کردم :d


GolBarg 09-08-2011 01:08 PM

آناهیتا جان باز خوبه واسه کارهای اداری با ادمهای مشکل دار برخورد کردی
کوروش میدونه من چی کشیدم سر استاد پروژه {B Adabi}{B Adabi}
دلم میخواد بگم به یکی خفه ش کنه..اخه حیف دست های نازنین من نیس :d

دو ترم همه بچه ها را معطل میکرد..هیچی هم از کدنویسی نمیدونست..
فقط میگفت پایان نامه باید خشکل باشه...4 بار پیش پرینت گرفتیم ازش
سه بار صحافی کردیم..یک سال دیونه مون کرد...من فقط گریه میکردم
با همه بچه ها هم همین کارو میکرد
شکایت کردیم فایده نداشت..خیلی جاها پارتی داشت!
واسه مدرک گرفتن خدا رو شکر اذیت نشدم
فقط یه سی هزار تومن از پولمو خوردند!
تابستان سال 84 که واحد گرفته بودم و شهریه شو داده بودمو حساب نکردن..و ترم بعدش دوباره ازم گرفتن!
واسه تصفیه حساب که رفتم گفتن ارزش نداره برای این پول بری نامه بگیری این حرفا..منم دیگه بیخیالش شدم..نوش جون کارمنداش!

دو سال از دانشگاه م گذشته..دلم واقعا دانشگاه میخواد :d

ترنم ایجا شوهر شوهر نکن..زشته ..بیا میخوام یه چیز در گوشت بگم...
(هیچ عروسی مثل خودم نمیشه :21:)

ترنم 09-08-2011 01:24 PM

مینا همین الان پسندیدمت :24:

مینا برعکس مایه استاد داشتیم برا پایان نامه
میشناختمان اصلا برامان سخت نمیگرفت
پایان نامه منه نخوانده گفت چون میدم کار خوبیه بهم 50/19 داد
همه از دستش راضین خدام ازش راضی باشه


اکنون ساعت 06:50 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)