فرشته ای که وکیلست بر خزاین باد
چه غم خورد که بمیرد چراغ پیر زنی خ |
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است م |
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست د |
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی بینم
دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم // ن |
نه بر حکم شرع آب خوردن خطاست
وگر خون به فتوی بریزی رواست د |
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت ع |
علی ای همای رحمت تو چه ایتی خدا را
که بما سوا فکندی همه سایه ی هما را ل |
لنگ لنگان قدمی بر میداشت
هر قدم دانه ی شکری میکاشت ع |
عمر گرانمایه درین صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا ای شکم خیره به نانی بساز تا نکنی پشت بخدمت دو تا ل |
لعل تو که هست جان حافظ
دور از لب مردمان دون باد ص |
اکنون ساعت 07:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)