|
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغة دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ |
دوستان تاپیکهای:
ناظر سایت |
الو سلام منزل خداست؟ این منم مزاحمی که آشناست... هزار دفعه دلم این شماره را گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست... شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که میرسد٬ حساب بنده هایتان جداست؟ الو.... دوباره قطع و وصل شد! خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟؟؟ چرا صدایتان نمیرسد ؟کمی بلند تر٬ صدای من چطور؟خوب و صاف و واضح و رساست؟ اگر اجازه میدهی برایت درد دل کنم... شنیده ام که گریه بر تمام درد ها شفاست! دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم٬ پناهگاه این دل شکسته خانه شماست... الو٬ مرا ببخش٬ باز مزاحمت شدم٬ دوباره زنگ میزنم٬ دوباره... تا خدا خداست! |
خدایا دوست دارم برم روی یه کوه بلند از ته اعماق وجود بی وجودم داد بزنم
خداااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااااا بعد تو جوابمو بدی، یه جوری که بفهمم.............. |
نقل قول:
گفتم صلای ماجرا ما را نمیپرسی چرا گفتا که پرسشهای ما بیرون ز گوش است و دهن گفتم ز پرسش تو بحل باری اشارت را مهل گفت از اشارتهای دل , هم جان بسوزد هم بدن گفتم که چونی در سفر گفتا که چون باشد قمر سیمین بر و زرین کمر چشم و چراغ مرد و زن مولانا |
مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد یکی پیمانهای دارم که بر دریا همیخندد دل دیوانهای دارم که بند و پند نپذیرد خداوندا تو میدانی که جانم از تو نشکیبد ازیرا هیچ ماهی را دمی از آب نگزیرد !! زهی هستی که تو داری , زهی مستی که من دارم تو را هستی همیزیبد , مرا مستی همیزیبد هلا بس کن هلا بس کن , که این عشقی که بگزیدی نشاطی میدهد بیغم , قبولی میکند بیرد مولانا |
پروردگارا ترا شکر میکنم....! http://www.blogfa.com/photo/0/00gg.gif .... برای تمام نعماتی که امسال به من ارزانی داشتی ... برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی ... برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی تورا شکر می گویم برای سلامتی و بیماری ، برای غمها و شادیهائی که امسال به من عطا کردی. ... .... برای تمام نعماتی که امسال به من ارزانی داشتی ... برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی ... برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی تورا شکر می گویم برای سلامتی و بیماری ، برای غمها و شادیهائی که امسال به من عطا کردی. . برای تمام نعماتی که امسال به من ارزانی داشتی ... برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی ... برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی تورا شکر می گویم برای سلامتی و بیماری ، برای غمها و شادیهائی که امسال به من عطا کردی. خدایا، تو را شکر می گویم برای تنهائیم، برای شغلم، برای مسائل و مشکلاتم، برای تردیدها و اشکهایم، چرا که همه اینها مرا به تو نزدیکتر کرد. تو را شکر می گویم برای تداوم حیاتم، برای اینکه سرپناهی در اختیارم نهاده ای، برای غذایم و برای برآورده کردن تمام نیازم. پروردگارا، همان را می خواهم که تو برایم خواسته ای. تنها از تو می خواهم: آنقدر به من ایمان عطا کنی تا در هرآنچه بر سر راهم قرار می دهی تو را ببینم و خواستت را. آنقدر امید و شجاعت تا نومید نشوم و آنقدر عشق و محبت ... هر روز بیش از روز قبل عشق نسبت به خودت و آنان که در اطرافم هستند پروردگارا، همان را می خواهم که تو برایم خواسته ای. تنها از تو می خواهم: آنقدر به من ایمان عطا کنی تا در هرآنچه بر سر راهم قرار می دهی تو را ببینم و خواستت را. آنقدر امید و شجاعت تا نومید نشوم و آنقدر عشق و محبت ... هر روز بیش از روز قبل عشق نسبت به خودت و آنان که در اطرافم هستند خدایا، مرا آن ده که مرا آن به ، و آنچه را که نمی دانم چگونه از تو بخواهم پروردگارا، به من قلبی فرمانبردار، گوشی شنوا، ذهنی هوشیار، و دستانی ساعی عنایت فرما تا بتوانم تسلیم رضایت گردم و آنچه را که به کمال برایم خواسته ای بدیده منت بپذیرم. خدایا، بر تمام عزیزانم برکت و بهروزی عطا کن، و صلح و دوستی و آرامش بر قلوب انسانها حاکم گردان . آمین |
الهی! با دلی سراسر اندوه و وجودی سراپا عشق،به تورو آوردم؛ به تو،که تنها ساحل امید منی. به سویت آمدم تا دستم گیری و از غرقاب نادانی وگمراهی ،نجاتم دهی. تنها تویی که مرا درمی یابی،جانم می بخشی و از محبت سرشارم می کنی. در این دنیا اگر چشمی ونگاهی آشنا نیست،غم چیست؛ زیرا که نگاه تو، برایم عالمی ست. خانه دلم؛ خانه عشق توست ؛ پس عشق بی ریایی خود را با قلب بی ریایی من،پیوندی عمیق بنا نه. الهی! دل سپردن به غیرتو خطاست؛ زیراعشق به غیرتو، لبریز ریاست. ای دریای مهرت بی کران،و ای آفتاب عشقت، عیان! مرا نیرویی عطا فرما که حق سپاسگزاری از تورا، هر چند ناچیز، بجا آورم. |
دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم عشوه مده عشوه مده عشوه مستان نخرم پرده مکن پرده مدر در سپس پرده مرو راه بده راه بده یا تو برون آ ز حرم لاف زنم لاف که تو راست کنی لاف مرا ناز کنم ناز که من در نظرت معتبرم چه عجب ار خوش خبرم چونک تو کردی خبرم چه عجب ار خوش نظرم چونک تویی در نظرم بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم هر کسکی را کسکی هر جگری را هوسی لیک کجا تا به کجا من ز هوایی دگرم من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم میر شکار فلکی تیر بزن در دل من ور بزنی تیر جفا همچو زمین پی سپرم جمله سپرهای جهان باخلل از زخم بود بیخطر آن گاه بوم کز پی زخمت سپرم گیج شد از تو سر من این سر سرگشته من تا که ندانم پسرا که پسرم یا پدرم آن دل آواره من گر ز سفر بازرسد خانه تهی یابد او هیچ نبیند اثرم عشق چو قربان کندم عید من آن روز بود ور نبود عید من آن مرد نیم بلک غرم چون عرفه و عید تویی غره ذی الحجه منم هیچ به تو درنرسم وز پی تو هم نبرم باز توام باز توام چون شنوم طبل تو را ای شه و شاهنشه من باز شود بال و پرم گر بدهی می بچشم ور ندهی نیز خوشم سر بنهم پا بکشم بیسر و پا می نگرم |
اکنون ساعت 06:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)