تو را رسد که کنی دعوی جهانبانی
طراز دولت باقی تو را همیزیبد |
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش بدلستانی داد |
دردمندی من سوخته زار نزار
ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست |
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت |
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت میکنم |
منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ورنه چیست عذر گناه |
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست |
تا کس امید جود ندارد دگر ز کس
آمد حروف سال وفاتش امید جود |
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد |
ذر ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی |
اکنون ساعت 08:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)