امیر احمدی عزیز میبایست با د شروع میکردی:)
حالا اشکال نداره من شعر شما رو ادامه میدم منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت مگر تو عفو کنی ورنه چیست عذر گناه |
هان مشو نومید چون غافل نهی از سر غیب/باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
|
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر |
رها چون تا چو خورشيدي قبايي پوشم از اتش
در ان اتش چو خورشيدي جهاني را بيارايم! رها کن تا که چون ماهي گدازان غمش باشم که تا چون مه نکاهم من،چو مه زان پس نيفزايم! |
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر |
مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست سعدي |
روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست
بهر طلب طعمه پر و بال بياراست ناصر خسرو |
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش |
شاعر نيم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثيه خوان دل ديوانه خويشم |
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف |
اکنون ساعت 10:48 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)