صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم
عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند ز من |
ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه |
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای |
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد |
نقل قول:
درگردش ایام بسی سرنهان است جز صبروصلاتم نبود یارومعینی چون اکثریاران جهان دشمن جان است |
او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد با شهریار بیدل ساقی به سرگرانی است چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد |
ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحبقران جرم بخش عیب پوش |
بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد |
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند |
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی |
اکنون ساعت 04:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)