پاک وصافی شو از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده ص |
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت ی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را ف |
فرق است از اب خضر که ظلمات جای اوست
تا اب ما که منبعش الله و اکبر است س |
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما ن |
نا گشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است ک |
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما و |
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به ه |
هل زمانی تا شوم دمساز خویش
بشنوم با گوش خویش آواز خویش ث |
تا کی کمر و کلاه و موزه
تا کی سفر و نشاط صحرا ک |
که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست س |
سوز باید در بهای پیرهن تا با مشام
بوی دلبر یابد آن لبریز دامن در بکا چ |
چو نقره خنگ برانگیزد و به خصم رسد
چه یک سوار زره دار خصم او چه هزار ز |
زاهدان و مصلحان مر نزهت فردوس را
وین گروه لاابالی جان عشقانگیز را گ |
گر آسمان بدرد روزی ز هیبتت
ناید ز همت تو مگر آسمانیا ا |
ان کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند |
در سر محش فصیح یافت به تکبیر
قاید روحانیان زبان سنان را ض |
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست ص |
صولت و هیبت دارا دیدی
خبر از ملک سکندر داری! ی |
یارب به پادشاه رسل ماه هاشمی
یارب به رهنمای سبل شاه لافتی ج |
جاهلان از جا بر آشفتند و گفتند این سخن
هست اندر گوش ما همچون مس و روی مذاب ح |
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست ص |
صد بـار بدی کردی و دیدی ثمرش را
خوبی چه بدی داشت که یکبـار نکردی ث |
ثنا و شکر تو دارد همی به بسم الله
هم افتتاح کلام و هم ابتدای کتاب و |
وجودش بر همه موجود قاهر
نشانش بر همه بیننده ظاهر ش |
شیر در بادیه عشق تو روباه شود
آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست.... ر |
رهی آنمه بسوی من بچشم دیگران بیند
نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم ف |
فاش ميگويم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم گ |
گهی دندان بدست سنگ داده
گهی لب بر سر سنگی نهاده ث |
-ثـــــلاثین و ثـــــلاثین و ثـــلاثین
به حق سوره ی طه و یاسین ج |
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است ا |
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی ن |
نه در مسجدم ره، نه در خانقاه
از آن هر دو در هر دو، رویم سیاه ج |
جوانی شمع ره کردم که جوییم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را ف |
فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان
لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان ل |
لاف پرتابیان شست شهاب
همه از قبضه کمان تو باد ث |
ثواب مسجد و محراب و منبر
بر امیر المومنین آقای قنبر ژ |
ژیان هاف هافو کن ببینم
برای هاف سینه صاف کن ببینم ض |
|
؟؟
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد |
اکنون ساعت 06:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)