حرف یادت رفت...
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس گفت که این سیاه کج گوش به من نمی کند // ب |
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد ل |
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم // گ |
گیا رست با چند گونه درخت
به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت ث |
ثلث روز به خور گذشت و ثلث دیگر به خواب
پس کی برای عبادت دستی زنی بر آب؟ // ت |
تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز ز |
ز راه خرد بنگری اندکی
که مردم به معنی چه باشد یکی ک |
ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است
چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است چون فرستادهی سیمرغ به سهراب دلیر نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است ل |
لگام بر سر شیران کند صلابت عشق
چنان کشد که شتر را مهار در بینی ت |
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است م |
اکنون ساعت 06:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)