پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 07-27-2013 05:51 PM

به نام عشق...
 


به نام عشق...

به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است

جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است

پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است

به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد
چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است

بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است

ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است ...


سعید بیابانکی



behnam5555 07-27-2013 06:05 PM



هیچکس نمی تواند چیزی را بر شما آشکار سازد ، مگر آنچه که از قبل درطلیعه ی ناخود آگاه معرفتتان قرار داشته است.
جبران خلیل جبران



behnam5555 07-27-2013 06:10 PM

جمله زیبا از دکتر حسابی
 

جمله زیبا از دکتر حسابی
http://www.persiangroupbax.com/image...1.01/doc/1.jpg

چهار اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است.

زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید.

عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.

کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.

احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.

انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.

تقلید از غرب، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.

یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.





behnam5555 07-27-2013 06:12 PM

هفت نصيحت مولانا
 

هفت نصيحت مولانا

گشاده دست باش، جاري باش، كمك كن مثل رود...
باشفقت و مهربان باش مثل خورشيد...

اگركسي اشتباه كرد آن رابه پوشان مثل شب...

وقتي عصباني شدي خاموش باش مثل مرگ...


متواضع باش و كبر نداشته باش مثل خاك...


بخشش و عفو داشته باش مثل دريا...

اگر مي‌خواهي ديگران خوب باشند خودت خوب باش مثل آينه...


behnam5555 07-27-2013 06:17 PM

فقر...
 

فقر...

میخواهم بگویم ...
فقر همه جا سر میکشد ...
فقر ، گرسنگی نیست ...
فقر ، عریانی هم نیست ...
فقر ، گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند ...

فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ...
طلا و غذا نیست ...
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند ...
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ، همه جا سر میکشد ...
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ...

فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ...


behnam5555 07-27-2013 06:31 PM

روزه و رمضان در اشعار حافظ شیرازی
 


http://www.irafta.com/admin/image/up...2024975873.jpg


روزه و رمضان در اشعار حافظ شیرازی


از جمله مباحث قرآنی كه در اشعار حافظ شیرین سخن خوش نشسته و چون نگین انگشتری، شعرش را زینت بخشیده است مفاهیمی چون: رمضان، روزه و شب قدر است كه از جمله زیباترین ابیات در دیوان حافظ را شامل می شود.

از جمله مباحث قرآنی كه در اشعار حافظ شیرین سخن خوش نشسته و چون نگین انگشتری، شعرش را زینت بخشیده است مفاهیمی چون: رمضان، روزه و شب قدر است كه از جمله زیباترین ابیات در دیوان حافظ را شامل می شود. «حافظ از روزه همانند نماز غالباً به طنز و از پایان گرفتن ماه روزه به شادی یاد می كند.»(1) و این همان مبارزه منفی است كه با ریاكاران و روی آوردن به روح دعا، عبادت، نیایش و به طور كلی همه اعمال دینی است.
او قدر و منزلت روزه و رمضان را می داند و به نیكی دریافته كه از كرامت این ماه است كه چشم حقیقت بین او گشوده خواهد شد و به عوالم بالاتر راه خواهد یافت از این رو می گوید:
روزه هر چند كه مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی
او با اشراف به تبعات و دستاوردهای این ماه، هم كیشان و رندان و اهل باطن را فرا می خواند كه فرصت ماه شعبان را ارج نهاده خود را برای رسیدن ایام ماه رمضان آماده كنند.
ماه شعبان منه از دست قدح كاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
اگرچه اندیشه عرفانی حافظ و توجه او به عوالم عرفانی او بر هیچ حافظ پژوهی پوشیده نیست اما پارادكسی در این دست از اشعار حافظ وجود دارد كه توجه همگان را به خود معطوف ساخته است و حتی گاه افرادی را به اشتباه و داوری سطحی و برداشتهای زمینی از آن انداخته است. اشعار زیر از این گونه اند:
- زان می عشق كران پخته شود هر خامی
گرچه ماه رمضان است بیاور جامی
- زان باده كه در میكده عشق فروشند
ما را دو سه پیمانه بده گو رمضان باش
- ساقی بیار باده كه ماه صیام رفت
در ده قدح كه موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت بیا تا قضا كنیم
عمری كه بی حضور صراحی به جام رفت
- گر فوت شد سحور چه نفصان صبوح هست
از می كنند روزه گشا طالبان یار
تقریباً در همه ابیاتی كه حافظ از روزه و رمضان سخنی به میان آورده آن را با زهدفروشی و می همراه كرده است. آنچه مسلم است می از جمله مفاهیم بحث برانگیز در اشعار حافظ است كه بسیار در مورد آن سخن گفته اند: «این حرف را بارها پژوهندگان حافظ گفته اند كه دو باده در حافظ داریم انگوری و عرفانی یا دو معشوق در دیوان مطرح و مخاطب است زمینی انسانی و آسمانی عرفانی. نگارنده به نوع سومی از می و معشوق در حافظ قائل است و بر آن است كه بیشترینه اشعار حافظ در این زمینه سوم است و آن همانا می و معشوق ادبی و كنایی است.»(2)
روزه یك سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می زخمخانه به جوش آمده می باید خواست
نوبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب كردن رندان پیداست
با توجه به بیت دوم این غزل به نیكی پیداست كه این می در مقابل زهد فروشی های مسلمانان ظاهری كه دین را حربه ای برای خود قرار داده اند مطرح شده و منظور التفات به روح و حقیقت روزه و روزه داری است چرا كه او نیك می داند كه ریا از منفورترین گناهان در پیشگاه خداوند است و انسان باید همه ایام و لحظات را غنیمت بداند و نه فقط ماه مقرر شده رمضان را. این مفهوم در این غزل به روشنی تكرار شده است:

بیا ترك فلك خوان روزه غارت كرد
هلال عید به دو قدح اسارت كرد

ثواب روزه و حج قبول آنكس برد
كه خاك میكده عشق را زیارت كرد

از سویی عشق، اصل اندیشه حافظ را تشكیل می دهد و در برخورد شاعر با ماه رمضان و روزه و حتی حج نیز همان نقش همیشگی خود را ایفا می كند. پیشتر از خواجه شنیدیم كه در زیر گنبد كبود هیچ صدایی خوشتر از صدای عشق نیست و هر انسانی كه هنر عشق ورزیدن نیاموخته باشد، به فتوای شاعر جسد متحركی بیش نیست و می توان بر جنازه وی نماز كرد. حافظ پا را ازا ین مرحله نیز فراتر نهاده و یگانه فریادرس انسان را عشق دانسته است.(3) مفهوم شعر فوق به مضمونی دیگر در شعر حافظ تكرار شده است و او چون ترجیع بندی دائم در پی تكرار و القای عشق الهی است:

عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
قرآن زبر بخوانی در چارده روایت

او - كه عموماً همه تعابیر مربوط به روزه را با طنز مخصوص خود در مقابل ریاكاران بكار برده- جز یك مورد از چهار مورد تكرار شب قدر دراشعارش، در بقیه موارد از آن به تجلیل و احترام یاد كرده چرا كه خود را مدیون و مرهون چنین شبی می داند:

- چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر كزین تازه براتم دادند

- در شب قدر ار صبوحی كرده ام عیبم مكن

سر خوش آمد یار و جامی بر كنار طاق بود

- شب قدر است و طی شد نامه هجر

سلام فیه حتی مطلع الفجر

- آن شب قدری كه گویند اهل خلوت امشب است

یارب این تأثیر دولت از كدامین كوكب است

حافظ برای رسیدن عید رمضان (فطر) سخت بی تابی می كند. علیرغم همه ارادت شاعر به افكار مزدیسنایی و مهرآیینی، هوش و حواس وی بیش از آنكه معطوف عید نوروز باستانی باشد به عید فطر است بدین اعتبار كه بسامد ده گانه عید در شعر حافظ، حداقل شش بار از عید رمضان در میان است.

حافظ منشین بی می و معشوقه زمانی
كا یام گل و یاسمن و عید صیام است

عید است و آخر گل و یاران در انتظار

ساقی به روی یار ببین ماه ومی بیار

ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ
1- ذهن و زبان حافظ، بهاءالدین خرمشاهی، ص51
2- تأثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی، علی اصغر حلبی، ص 198
3- شولای رمضان برجان و زبان حافظ، محمد قراگوزلو، روزنامه همشهری 77


behnam5555 07-27-2013 06:35 PM

بیا تا لحظه ای با همسرودی از سر عشق و صفا خوانیم
دنیای پر از درد و الم را هیچ انگاریم
اگر چه روزگاران را
وفا و عشق و خوشحالی
و ایمن از پلیدیها
نخواهی یافت
وو لی با غم به سر بردن
گره از کار نگشاید
وگر خواهی که غالب بر چنین جورو ستم باشی
بباید لحظه ای فکرو اراده
سعی در انجام هر کاری
و گویی کای جهان پست
اگر صد بار و صد گونه
هزاران تیر درد و غم
و ناکامی
بباری بر من و خواهی
که نابودم کنی
این را بدان که من
نمی بازم در این بازی
کمال الدین ریوندی


behnam5555 07-28-2013 06:23 PM

شروطی که در سند ازدواج قید نشده

http://img.tebyan.net/big/1392/04/10...3220157167.jpg


شرط های زیر از جمله شروطی هستند که در سندهای ازدواج قید نشده اند، ولی مورد پذیرش مراجع قضایی و اجرایی است و بنابراین، شوهر و زن می توانند آن ها را با توافق یکدیگر در سند ازدواج بگنجانند.لازم به ذکر است به دلیل بار قضایی متون حقوقی، هر نوع تغییری در عبارات و کلمات پیشنهادی قوه قضائیه، از سوی دادگاه ها ممکن است در زمان اجرای شرط، مشکلاتی را ایجاد کند.

شروط پیشنهادی قوه قضاییه به این شرح است:
الف. شرط تحصیل

اگر چه حق تحصیل از حقوق اساسی هر فرد است و نمی تواند از تحصیل افراد جلوگیری کرد، اما برای پرهیز از مشکلات احتمالی در این زمینه، عبارت زیر برای درج در سند ازدواج پیشنهاد می شود:
زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می سازد.

ب. شرط اشتغال

مطابق قانون، اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثیت شوهر یا زن باشد، مرد می تواند همسر خود را از آن شغل منع کند. با توجه به این که امکان تفسیرهای مختلف از این متن قانونی وجود دارد، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود:
زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می کند.

ج. شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور
مطابق قانون گذرنامه، زنان متاهل فقط با اجازه کتبی همسر خود می توانند از کشور خارج شوند. با توجه به این که این مساله در عمل مشکلات فراوانی را ایجاد می کند، عبارت زیر به منزله شرط در حین عقد ازدواج پیشنهاد می شود:
زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می دهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.

د. شرط تقسیم اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی

مشابه چنین شرطی در سندهای ازدواج کنونی وجود دارد. ولی تحقق آن منوط به عدم درخواست زن برای جدایی، یا تخلف نکردن زن از وظایف زناشوئی خود و یا نداشتن رفتار و اخلاق ناشایست بوده و احراز این موارد نیز بر عهده دادگاه است.
برای ایجاد شرایط مساوی تر میان زن و شوهر در این خصوص، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود( یاد آوری این نکته ضروری است که برای رسیدن به توافق در خصوص این شرط، در نظر گرفتن حدود عادلانه برای تکالیف مالی مرد ـ همچون مهریه ـ از سوی زن موثر و منصفانه خواهد بود) :
زوج متعهد می شود هنگام جدایی ـ اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن ـ نیمی از دارایی موجود خود را ـ اعم از منقول و غیر منقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است ـ به زن منتقل نماید.

ه. شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق

مطابق قانون، زن تنها در موارد بسیار خاص می تواند از همسر خود جدا شود، این در حالی است که مرد هر زمان که بخواهد می تواند با پرداخت کلیه حقوق زن، او را طلاق دهد.
از آنجا که زن و شوهر حق انتخاب یکدیگر برای شروع و ادامه زندگی را دارند، منصفانه آن است که در صورت لزوم پایان دادن به زندگی مشترک نیز، این حق انتخاب برای هر دو وجود داشته باشد.

http://img.tebyan.net/big/1392/04/85...9333130148.jpg


شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق می تواند موجب ایجاد توازن در حق طلاق باشد. یادآوری این نکته ضروری است که برای حفظ توازن، زن نیز می تواند با گرفتن حق طلاق و همچنین تقسیم مساوی اموال، مهریه را تا حدود زیادی کاهش دهد.
و. درج شرط وکالت مطلقه زوجه در طلاق این شرط به صورت زیر مطلوب می باشد:

زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق ـ اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات‌ـ به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه کند.

behnam5555 07-28-2013 06:27 PM

کنترل کردن خشم و عصبانیت
 
کنترل کردن خشم و عصبانیت

http://img.tebyan.net/big/1392/04/22...7178225231.jpg
شما باید سعی کنید مهارت هایی را برای کنترل خشم خود فرا بگیرید.

مهارت های کنترل خشم به درون ریزی منجر نمی شود بلکه موجب می شود تا شما بتوانید مسایل را به نوع دیگری تعبیر و تحلیل کنید تا خشم کمتری در شما ایجاد شود.

افکار ما در هیجانات ما نقش بسزایی دارد. لذا اگر افکار ما تعدیل شود و به نوع دیگری در مواجهه با مسایل فکر کنیم هر گونه هیجان ما تغییر میکند.


راهکارهای زیر به صورت کاربردی بوده و می تواند کمک زیادی به شما داشته باشد اگر در تمرین کردن آنها کوتاهی نکنید.
1. گفتن عبارت "ایست"


زمانی كه عصبانی هستید، می توانید به خودتان بگویید "ایست"،"صبركن". این فرمان باعث می شود كه شما بتوانید تا حدودی از اسیر بودن در دست احساساتتان رهایی پیدا كنید و موقعیت را بهتر ارزیابی كنید.

2. تنفس عمیق، آرام نفس کشیدن، تمرکز روی چیزهایی متفاوت از آنچه ما را عصبانی می کند

این موضوع مورد تأیید است كه عموماً خشم و عصبانیت یک پدیده ی روانی صرف نیست، چرا كه اجزاء جسمانی و فیزیولوژیک نقش مهمی در بروز آن دارند. همان طور كه قبلاً نیز گفته شد، فشار خون، ضربان قلب، تعداد نفس ها، دمای بدن و سرعت سوخت و ساز، متغیرهای جسمانی ای هستند كه هنگام عصبانیت به علت فعالیت دستگاه سمپاتیک، افزایش می یابند. از بین متغیرهای فوق، تنفس فعالیتی است كه می توان سریعتر بر آن تمركز كرد و به وسیله دم و بازدم عمیق (تنفس عمیق) فعالیت آن را كنترل كرد. معمولاً تنفس عمیق باعث می شود كه ضربان قلب كاهش یافته و در نتیجه فشار خون هم پایین بیاید و بدین ترتیب می توان با تنفس عمیق، عوامل فیزیولوژیک موثر در تشدید خشم و عصبانیت را كنترل كرد.
هر گاه فرد بتواند هیجاناتش را تا حدودی كنترل نماید، آن گاه بهتر می تواند در خصوص پاسخهای مناسب و راه حل های مناسب بیاندیشد.

مهارت های کنترل خشم به درون ریزی منجر نمی شود بلکه موجب می شود تا شما بتوانید مسایل را به نوع دیگری تعبیر و تحلیل کنید تا خشم کمتری در شما ایجاد شود.
٣. شمردن اعداد
زمانی كه عصبانی هستید توصیه می شود از 1 تا 100 بشمارید. شمارش اعداد باعث می شود كه شما كمی از موقعیت فاصله گرفته و شدت انرژی منفی حاصل از عصبانیت در وجود شما كاسته شود.

٤. تلقین برخی جمله ها

در حین مقابله با یک وضعیت ناخوشایند می توانیم به خود گوشزد كنیم كه:
"آرام باش و آرام باقی بمان"
"موضوع را زیاد بزرگ نكن"
"این را درس عبرتی بدان"
"یک نفس عمیق بكش، خونسردی ات را حفظ كن و فكرت را به كار بینداز"

افکاری مثل "منصفانه نیست، می خواهم به وی آسیب برسانم"، باید جای خود را به جمله های "نفس عمیق و آهسته بکش، صدایت را بلند نکن، آنها همیشه طبق میل من نباید رفتار کنند، با عصبانیت نمی توان آنها را تغییر داد، خشمت را با نفس بیرون بده، عصبانی شدن کمکی به من نمی کنه" بدهد.

در این میان یادمان باشد كه اگر موفق شدیم، پاداشی برای خود در نظر بگیریم. این پاداش بهتر است به شكل خرید هدیه ای هر چند ناچیز مثل یک شاخه گل باشد. اما حتی با گفتن جمله ای به خود نیز، می توانیم خودمان را تشویق كنیم. مثلاً ”‌بلد نیستم، ولی از عهده ی این كار خوب برآمدم. آن قدرها هم كه فكر می كردم سخت نبود. دارم روز به روز بهتر می شوم. وقتی قادرم احساساتم را كنترل كنم احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می كنم.

5. خواندن یک بیت شعر یا یک جمله

به خاطر آوردن یک بیت شعر یا یک جمله نیز می تواند از شدت فشار روانی حاكم بر شما بكاهد.
"زندگی جویبار خاطره هاست تلخ و شیرین زندگی زیباست"
"این نیز بگذرد"

http://img.tebyan.net/big/1392/04/20...8255247198.jpg

6. ترک موقعیت

یكی از راه های كنترل عصبانیت ترک موقعیت برانگیزاننده عصبانیت است. با ترک موقعیت، شما به خود فرصت فكر كردن می دهید و می توانید به موقعیت فراسوی نیازها و خواسته های خود توجه كنید. در چنین شرایطی، اگر مخاطب شما فرد خاصی است، می توانید از او بخواهید تا در زمان دیگری در مورد مسأله تان صحبت كنید. اما در پاره ای اوقات هنگام رویارویی با موقعیت های برانگیزاننده عصبانیت، شما نمی توانید موقعیت را به طور كامل ترک كنید، ولی می توانید برای چند دقیقه ای از موقعیت خارج شده، هوایی تازه كنید، قدمی بزنید، در صورت امكان آب نوشیده و سپس به موقعیت باز گردید. به طور كلی تكنیک های رفتاری كوتاه مدت كنترل هیجانها را می توان به ساختاری شبیه چراغ راهنمایی تشبیه نمود و آن را تكنیک چراغ راهنما نامید. این تكنیک گامهای لازم برای كنترل و مهار احساسها را به صورت برجسته نشان می دهد.

7. تكنیک چراغ راهنما

این روشی بسیار ساده و فوری برای كاهش احساس خشم است. این روش به طور خلاصه به افراد كمک می كند تا میزان زیادی از خشم خود را كنترل نمایند.
- چراغ قرمز: ایست، چند نفس عمیق بكشید، سعی كنید خود را آرام سازید.
http://img.tebyan.net/big/1392/04/13...0223813069.jpg



- چراغ زرد: به معنی احتیاط است. این علامت بیانگر آن است كه شما هنوز كاملاً بر خود مسلط نشده اید و باید مواظب باشید كه به خود و دیگران صدمه نزنید. پس در این مرحله فقط باید خوب فكر كنیم، چرا ناراحتم؟ چرا غمگین هستم؟ چرا عصبانی شده ام؟ و چه طور می توانم ناراحتی خود را به شكل صحیحی ابراز كنم. علاوه بر این، در این مرحله می توانیم درباره راه حل های متعدد فكر كرده و قبل از عملی كردن هر راه حل پیامدهای آن را در نظر بگیریم.

- چراغ سبز: نشان می دهد كه ما آرام هستیم و می توانیم با كسی كه ما را عصبانی یا آزرده خاطر و غمگین كرده صحبت كنیم و ناراحتی خود را ابراز نماییم. به عبارت دیگر چراغ سبز بدین معناست، كه شما می توانید حركت كنید و بهترین نقش های خود را عملی سازید.


behnam5555 07-28-2013 06:45 PM

ماه رمضانی شبیه نوروز!
 

ماه رمضانی شبیه نوروز!

تا چند دهه قبل، ماه رمضان برای مردم ایران شبیه نوروز بود. با آداب و رسوم خاصی که از آخرین روزهای شعبان شروع می‌شد و تا وقتی نقاره‌چی عید فطر را اعلام می‌کرد، ادامه داشت.

http://img.tebyan.net/big/1389/05/15...9825082189.jpg
در ماه رمضان بود که بهترین و مرغوب‌ترین خوار و بار، با نازل‌ترین قیمت‌ها به دکان‌ها می‌آمد و در همین ماه هم بود که سنگ‌های کم‌وزن و ترازوهای معمولی در دکان‌ها جای خود را به سنگ‌های تمام‌وزن و ترازوهای دقیق می‌دادند. ماهی که خریدها چندبرابر می‌شد و برکت به خانه مردم راه باز می‌کرد.
از آخرین روزهای شعبان، پیشواز شروع می‌شد. زن‌ها خانه را تمیز می‌کردند، آذوقه و خوار و بار می‌خریدند و مردها به غبارروبی مساجد می‌رفتند و از همان شبی که قرار بود ماه مبارک رمضان در آسمان تهران ظاهر شود خانواده‌های زیادی با آب و آیینه و سبزه راهی پشت‌بام می‌شدند تا هلال آغاز ماه را به چشم خود ببینند.
ریش کوتاه، چادر بلند

ماه رمضان که می‌آمد، رخت و لباس مردم هم عوض می‌شد. مردها که از شب عید غدیر یا نوروز صورتشان را اصلاح نکرده‌ بودند، در مراسمی به نام «کلوخ‌اندازان» که از سه تا یک روز قبل از ماه شروع می‌شد، صفایی به سر و صورتشان می‌دادند و به سر و وضع خود می‌رسیدند. آنها با خانواده به طبیعت می‌رفتند و هنگام غروب كلوخی دست می‌گرفتند و رو به قبله می‌ایستادند و می‌‌گفتند: «خدایا گناهان خود را شكستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده كردیم.» بعد، کلوخ را محکم به زمین می‌زدند و عقیده داشتند با شكستن كلوخ تمام اعمال بدشان نابود می‌‌شود.
ماه رمضان که می‌آمد، رخت و لباس مردم هم عوض می‌شد. مردها که از شب عید غدیر یا نوروز صورتشان را اصلاح نکرده‌ بودند، در مراسمی به نام «کلوخ‌اندازان» که از سه تا یک روز قبل از ماه شروع می‌شد، صفایی به سر و صورتشان می‌دادند و به سر و وضع خود می‌رسیدند
ماه رمضان، ریش مردها را کوتاه‌تر می‌کرد و چادر زن‌ها را بلندتر. آنها چادرهای معروف به عبایی‌شان را که تا روی پنجه پاها را می‌پوشاند از گنجه‌ها بیرون می‌کشیدند و به سر می‌کردند. روبندهای بلند تا نزدیک زانو هم جای نقاب‌های چهار انگشتی قبلی را می‌گرفت و بزک و سرخاب سفیدآب و هر نوع آرایشی تا هلال ماه شوال منسوخ می‌شد.
در آن زمان اکثر اعیان هر شب در بیرونی خانه (جایی که محل پذیرایی از ارباب رجوع بود) مراسم افطاری برپا می‌کردند و به مردم افطاری می‌دادند. جایی که عده‌ای از زنان برای حاجت گرفتن راهی‌اش می‌شدند تا نذرشان را ادا کنند. بین زنان نذر ظرفشویی برای حاجت گرفتن مرسوم بود و آنها در مهمانی‌های عمومی بعد از آن که سفره افطار جمع شد به حیاط می‌رفتند و ظرف‌ها را می‌شستند. از دیگ‌های دودگرفته تا دوری و دیس و کفگیر ملاقه.

http://img.tebyan.net/big/1390/05/51...8921498164.jpg
هر مغازه یک چراغ نفتی

در آن زمان که خبری از رادیو و تلویزیون برای اعلام اوقات شرعی به مردم نبود زمان سحر و طلوع و غروب خورشید با صدای طبل، دهل، نقاره و دف زنی اعلام می‌شد. در برخی از شهرها مردم با صدای نقاره به استقبال اذان صبح رفته و روزه می‌گرفتند. نقاره‌زنی که قبل از اسلام به عنوان یک رسم کهن هنگام طلوع خورشید اجرا می‌شد با آمدن اسلام جلوه‌ای دیگر پیدا کرد و به سنتی برای اعلام زمان سحر و افطار در ماه رمضان تبدیل شد.
در زمان قاجار اعلام زمان سحر و افطار با شلیک گلوله توپ همراه بود. چنان که در هر گوشه ای از شهر دو توپ جنگی کار گذاشته می‌شد که این توپ‌ها هنگام سحر و اذان مغرب 3بار شلیک کرده و اوقات شرعی را به این ترتیب به مردم اعلام می‌کردند. در آن زمان رسم بود یکی دو ساعت مانده به اذان صبح جلوی در خانه‌ها و مغازه‌هایی که در جایگاه مرتفع و بلندتری بودند یک چراغ نفتی آویزان می‌کردند تا مردم با دیدن نور آنها بساط سفره سحری را بچینند.
ختم قرآن

در آن روزگار بعضی بودند که هر روز یک قرآن می‌خواندند. بعضی از اهل خیر قبل از ماه رمضان چندین قرآن خریده و به این و آن می‌دادند (در آن زمان قرآن چاپی وجود نداشت و قرآن‌ها به صورت خطی استنساخ می‌شد) بیشتر زنان و مردان پولداری که سواد نداشتند، به این خیرات اقدام می‌کردند تا حالا که خود از قرآن خواندن محروم‌اند، وسیله قرائت برای سایرین تدارک کرده باشند.
مسجدها عموماً پر می‌شد، مردم از هر طبقه و هر صنف، نماز ظهر و عصر را به جماعت می‌خواندند. بعداز نماز امام مسجد اگر اهل فضل بود، خود به منبر می‌رفت و مردم را موعظه می‌کرد
حال و هوای مساجد

مسجدها عموماً پر می‌شد، مردم از هر طبقه و هر صنف، نماز ظهر و عصر را به جماعت می‌خواندند. بعداز نماز امام مسجد اگر اهل فضل بود، خود به منبر می‌رفت و مردم را موعظه می‌کرد. چنانچه به اصطلاح دست منبر نداشت، واعظ دیگری از واعظ‌های شهر دعوت شده بود که بعد از نماز برای مردم موعظه کند. بعضی از مقدسین هم بودند که قبل از افطار به مسجد رفته،‌ نماز مغرب و عشا را هم به جماعت می‌خواندند و بعضی که خیلی مقدس بودند،‌ صبح‌ها هم همین کار را می‌کردند. ولی صبح و مغرب و عشا دیگر بعداز نماز موعظه در کار نبود. زیرا احتیاج به خواب و خوراک،‌ محلی برای شنیدن وعظ باقی نمی‌گذاشت و مومن به عجله خود را به خانه می‌رساند که سر سفره‌ دراز، پهن یا در رختخواب پهن، دراز شود.
اطعام فقیران

اکثر اعیان هر شب در بیرونی خانه (محل میهمانان و ارباب رجوع) افطار کرده،‌پنج، شش الی 10 تا 15 نفر حاشیه و بعد نوکرها در خانه افطار می‌خوردند. آنها که توانایی این قبیل افطارها را نداشتند،‌ خرما می‌خریدند و به مسجد می‌رفتند و به مومنین می‌دادند. به قدری مردم در این کار افطاری دادن رغبت داشتند که قوم و خویش‌ها برای ثواب رساندن به همدیگر، بی‌وعده و بی‌خبر در سر افطار همدیگر وارد شده و مثل اهل خانه افطار می‌کردند. محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب برای غذا دادن او از خانه‌ها بیرون نیایند.

چشم‌پوشی طلبکاران از مطالبه طلب

در این ماه کارها تقریباً تعطیل می‌شد و مردم به عبادت مشغول بودند. اگر کسی طلبی از کسی داشت تا احتیاج مبرم محرک او نمی‌شد. سروقت بدهکار خود نمی‌رفت. عروسی کمتر اتفاق می‌افتاد. خرید و فروش و معامله‌ای که حاجت به تنظیم قباله داشت، کم بلکه هیچ بود. مرافعات شرعی در محاضر علما متوقف می‌گشت. (در آن زمان ایران فاقد دادگستری دولتی بود و علما طبق احکام شرعی به حل اختلاف می‌پرداختند) ادارات دولتی باز بود ولی کسی رجوع نمی‌کرد. اگر کسی از دولت طلبی داشت، در این ماه به مطالبه نمی‌رفت و محصلین دیوان‌ (ماموران مالیاتی) هم دنبال مطالبه بدهکاری افراد نمی‌رفتند.
نمایشگاه مسجد سپهسالار

در صحن مسجد سپهسالار، در حجره‌های سمت شمال،‌ بزازها (پارچه‌فروشان) برای زن‌ها بساط پهن می‌کردند و سایر حجرات و ایوان‌ها،‌ جز ایوان سمت مشرق که ایوان چهل‌ستون و جزو مسجد بود، بساط خرازی و بلورفروشی و سمساری برای مردها پهن می‌شد و واقعاً نمایشگاه حسابی از امتعه آن روز کشور بود. کمتر کسی از اهل شهر بود که ماه رمضان یک‌بار به این نمایشگاه نیاید. ناصرالدین شاه هم یکی دو بار برای گردش به این نمایشگاه آمده،‌ توپ چیت و گاز بین زن‌ها انداخته بود.

فرآروی : طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان



اکنون ساعت 08:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)